پیام خود را بنویسید

جستجو در مقالات منتشر شده


324 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي

اسماعیل هانی، مریم رفیعی، طاهره اسکندری،
دوره 11، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده

اهداف: کارکنان اورژانس پیش‌بیمارستانی که ارائه‌ی خدمات اولیه‌ی پیش‌بیمارستانی را به عهده دارند، در معرض اختلالات جسمی و روانی قرار دارند. ازآنجاکه اختلالات اسکلتی‌عضلانی می‌‌تواند متأثر از استرس و خستگی شغلی باشد، این مطالعه با هدف ارتباط استرس و خستگی شغلی و میزان شیوع اختلالات اسکلتی‌عضلانی در کارکنان اورژانس پیش‌بیمارستانی شهرستان ساوه انجام شد.
روش ‌‌‌کار: این مطالعه‌ی توصیفی‌تحلیلی از نوع مقطعی در سال ۱۴۰۲ بود. ۸۸ نفر از پرسنل پایگاه‌های شهری و جاده­ای اورژانس پیشبیمارستانی شهرستان ساوه به روش سرشماری انتخاب شدند. جمع‌آوری داده­ها با استفاده از پرسش‌نامه­های استرس شغلی(HSE)، خستگی شغلی (MFI) و نوردیک بود. داده­ها با نرم‌افزار SPSS۲۲ و با استفاده از آزمون­های t-test مستقل، آنالیز واریانس، رگرسیون پواسون و ضریب هم‌بستگی پیرسون تحلیل شدند.
یافته‌ها: مناطق شایع‌تر درگیر اختلالات اسکلتی‌عضلانی کمر (۳۴/۱ درصد)، گردن (۱۹/۳ درصد) و ناحیه‌ی فوقانی پشت (۱۹/۳ درصد) به‌ترتیب با فراوانی ۳۰، ۱۷ و ۱۷ نفر بود. میانگین نمره‌ی کلی استرس شغلی ۴/۰۹±۱۱۳/۵۲ و خستگی شغلی ۵/۰۶±۶۲/۹۵ به دست آمد. اختلالات اسکلتی‌عضلانی با وضعیت تأهل، محل‌کار، سن، سابقه‌ی کار و تعداد ساعت کار ارتباط معنی‌داری داشت (۰/۰۵P≤). همچنین، بین استرس شغلی و خستگی شغلی (۰/۲۸P=)، اختلالات اسکلتی‌عضلانی و استرس شغلی (۰/۹۳P=) و اختلالات اسکلتی‌عضلانی و خستگی (۰/۴۴P=) ارتباط معنی‌داری وجود نداشت.
نتیجه‌گیری: شیوع اختلالات اسکتلی‌عضلانی نسبتاً بالا بود­ و با توجه به اینکه این ­اختلالات در افراد مجرد کمتر از افراد متأهل است و در افرادی که در شهر کار می‌کنند کمتر از افرادی است که در جاده مشغول به کار هستند، باید آموزش‌های لازم به افراد با توجه به محل کارشان داده شود. با افزایش سن و سابقه‌ی کار، اختلالات اسکلتی‌عضلانی بیشتر می‌شود که لازم است تهمیدات لازم دراین‌باره در نظر گرفته شود. همچنین، چون با افزایش ساعت کار اختلالات اسکلتی‌عضلانی بیشتر می‌شود، تعدیل ساعت کار و پرهیز از شیفت­های طولانی‌مدت ضروری است.

لیلا سادات رضوی منش، کمال اعظم، سید ابوالفضل ذاکریان، پیام خانلری،
دوره 11، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده

اهداف: از نمادها برای آگاه‌سازی از نحوه‌ی عملکرد ابزار‌های مختلف استفاده می‌شود. با توجه به اینکه ماشین لباس‌شویی ابزاری پرکاربرد در زندگی امروزی محسوب می‌شود، مطالعه‌ی حاضر با هدف تعیین میزان درک مراجعه‌کنندگان به سرای ایرانی از نمادهای درج‌شده بر ماشین‌های لباس‌شویی ایرانی انجام شد.
روش ‌‌‌کار: تعداد ۳۰۰ نفر از مراجعه‌کنندگان به سرای ایرانی واقع در شهر قم در این مطالعه شرکت کردند. از چک‌لیست محقق‌ساخته‌ای که مبتنی بر استاندارد ISO ۹۱۸۶-۱ ۲۰۰۷ بود، استفاده شد. پس از اینکه چک‌لیست به تأیید خبرگان رسید، در بین شرکت‌کنندگان توزیع شد و از آن‌ها خواسته شد که مفهوم هر نماد را در مقابل آن یادداشت کنند. از نرم‌افزار SPSS نسخه‌ی ۲۲ و آزمون کای‌اسکوئر و آزمون دقیق فیشر استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد نماد «شستن بدون چروک لباس» با میزان درک ۷۰ درصد تنها نمادی بود که شرکت‌کنندگان از میزان درک مناسبی از آن برخوردار بودند. این در حالی بود که درک افراد از ۱۳ نماد دیگر کمتر از حد استاندارد بود. میزان درک نمادهای یک‌ بار آبکشی اضافه (۰/۰۱۶=P)، شست‌وشو با آب سرد (۰/۰۳۷=P)، قفل کودک (۰/۰۰۲=P) و شست‌وشوی تمامقدرت (۰/۰۴۴=P) با افزایش سن کاهش یافت.  همچنین، با افزایش تحصیلات، میزان درک نماد‌ها افزایش یافت (۰/۰۰۱=P).
نتیجه‌گیری: از بین ۱۴ نماد سنجش‌شده در پژوهش حاضر، تنها یک نماد از سطح درک قابل قبولی برخوردار بود. لذا، با توجه به استفاده‌ی گسترده از ماشین‌های لباس‌شویی، به‌منظور بهینه‌سازی استفاده از این ابزار، طراحی مناسب و اجرای آموزش‌های لازم برای آشنایی با این نمادها و درک آن‌ها ضروری به نظر می‌رسد.

موسی نظری، آرزو سماک امانی، محمد امین موعودی، محمد مهدی علیان نژادی،
دوره 11، شماره 4 - ( 11-1402 )
چکیده

اهداف: اختلالات اسکلتی‌عضلانی مرتبط با کار (WMSDs) از معضلات مهم در کشورهای درحال‌توسعه و پیشرفته است و اکثر افراد در طول زندگی خود، با آن روبه‌رو هستند. با توجه به اثرهای زیان‌آور اختلالات اسکلتی‌عضلانی در بهره‌وری و سلامت عمومی کارکنان، این پژوهش با استفاده از پرسش‌نامه‌ی اختلالات اسکلتی‌عضلانی کرنل (CMDQ) به‌منظور ارائه‌ی مدلی هوشمند برای تعیین سطح و پیش‌بینی اختلالات اسکلتی‌عضلانی انجام شد.
روش ‌‌‌کار: در این مطالعهی توصیفی‌تحلیلی، ۸۱۰ نفر از کارکنان پنج سازمان با چهار طبقهی شغلی اداری، فنی، تولید و خدمات، داوطلبانه برای ارزیابی اختلالات اسکلتی‌عضلانی، پرسش‌نامه‌ی اختلالات اسکلتی‌عضلانی کرنل (CMDQ) را تکمیل کردند. پس از جمع‌آوری داده‌های پرسش‌نامه‌ای و انجام تحلیل‌های آماری مرتبط، از نرمال‌سازی داده‌ها و خوشه‌بندی بر اساس روش K-Means برای تعیین سطوح اختلالات اسکلتی‌عضلانی استفاده ‌شد. در نهایت، شبکه‌ی عصبی مصنوعی  پرسپترون چندلایه برای پیش‌بینی سطح اختلالات اسکلتی‌عضلانی آموزش داده شد و معیارهای دقت، صحت، Recall و F۱-score برای ارزیابی مدل پیشنهادی به کار گرفته شدند.
یافته‌ها: نتایج عملکرد مدل پیشنهادی در پیش‌بینی سطح اختلالات اسکلتی‌عضلانی در دو حالت استفاده و عدم استفاده از روش SMOTE بر اساس معیار‌های ارزیابی ارائه شده است. مقادیر صحت، دقت،  Recall و F۱-score به‌ترتیب، برابر با ۰/۷۲۴، ۰/۷۰۹، ۰/۷۵۶ و ۰/۷۲۰ به دست آمد. مقدار مناسب صحت و دقت در مدل پیشنهادی نشان‌دهندهی قابلیت آن در شناسایی سطح اختلالات اسکلتی‌عضلانی افراد و کمک به متخصصان حوزهی بهداشت در شناسایی و اقدامات لازم برای پیشگیری و پیش‌بینی آن‌ها است.
نتیجه‌گیری: این مطالعه با استفاده از پرسش‌نامهی CMDQ و روش‌های هوش مصنوعی به تحلیل اختلالات اسکلتی‌عضلانی در محیط کار پرداخته است. مدل پیشنهادی در مقایسه با مطالعات مشابه، دارای دقت و صحت قابل توجهی است. نتایج نشان دادند که از این مدل می‌توان برای شناسایی و پیش‌بینی اختلالات اسکلتی‌عضلانی در کارکنان سازمان‌ها با امکان تسریع فرایند شناسایی و کاهش هزینه‌ها بهره برد.

سید غفار حسینی، ابراهیم زرین کلام، رضا حیدری، مجید جلیلی،
دوره 11، شماره 4 - ( 11-1402 )
چکیده

اهداف: حداکثر ظرفیت هوازی (VO۲max) مهم‌ترین شاخص آمادگی جسمانی است که با سلامت عمومی بدن ارتباط تنگاتنگی دارد. با توجه به مشکلات اندازه­گیری آزمایشگاهی VO۲max، برآورد VO۲max به‌وسیله‌ی معادلات غیرورزشی یکی از راهکارهای جایگزین خواهد بود. هدف این مطالعه ارزیابی روایی معادله‌ی بومی غیرورزشی در برآورد VO۲max پسران سالم است.
روش ‌‌‌کار: متغیرهای سن، قد، وزن و شاخص توده‌ی بدن در ۲۴۸ پسر سالم ۱۵ تا ۱۸ساله اندازه‌گیری شد. VO۲max آزمودنی‌ها به دو روش آزمون ورزشی میدانی و معادله‌ی بومی غیرورزشی به‌ترتیب اندازه‌گیری و برآورد شد. به‌منظور ارزیابی روایی معادله‌ی غیرورزشی، از هم‌بستگی پیرسون، تی هم‌بسته و توافق بلاند آلتمن استفاده شد.
یافته‌ها: هم‌بستگی معناداری بین VO۲max اندازه‌گیری‌شده و برآوردشده وجود داشت (۰/۰۱>P، ۰/۷۶ = R). اختلاف معناداری بین VO۲max برآوردشده (ml/kg/min ۴۳/۱۰) و اندازه‌گیری‌شده (ml/kg/min ۴۳/۳۸) مشاده نشد (۰/۰۵<P،  ml/kg/min ۰/۲۸= میانگین اختلاف). همچنین، نمودار گرافیکی بلاند آلتمن حاکی از توافق بین روش‌های اندازه‌گیری و  برآورد VO۲max بود.
نتیجه‌گیری: در مطالعه‌ی حاضر، معادله‌ی بومی غیرورزشی از روایی بالایی در برآورد VO۲max نوجوانان برخوردار بود. به نظر می‌رسد که استفاده از معادلات غیرورزشی VO۲max، می‌تواند به‌عنوان ابزاری ساده، ایمن و کم‌هزینه برای ارزیابی حداکثر ظرفیت هوازی دانش‌آموزان در سطح گسترده به کار رود.

زهرا رفعت، حمیدرضا مختاری نیا، محسن واحدی،
دوره 11، شماره 4 - ( 11-1402 )
چکیده

اهداف: تغییرات بار کار ذهنی با عملکرد و میزان خستگی، استرس، خطای انسانی و نارضایتی شغلی ارتباط دارد. پرسش‌نامه‌‌ها ابزارهایی ساده، دردسترس و معتبر برای سنجش بار کار ذهنی هستند؛ لذا، هدف این مطالعه ترجمه، انطباق فرهنگی و بررسی خصوصیات روان‌سنجی پرسش‌نامه‌ی‌ بار کاری ذهنی کارمن-کیو است.
روش ‌‌‌کار: در این مطالعه، تعداد ۲۹۶ نفر (۱۰۰ نفر خانم و ۱۹۶ نفر آقا) با میانگین سنی ۳۸/۹۵ و انحراف معیار ۷/۶۱ سال از شاغلان در بخش‌های صنعتی و اداری در چندین مرکز در شهرستان ساوه شرکت کردند. فرایند ترجمه و انطباق فرهنگی مطابق با گایدلاین‌های مرتبط انجام شد و دارای مراحل ترجمه‌ی رو به جلو  و عقب، سنتز کردن و تهیهی نسخه‌ی نهایی، انجام پایلوت و سپس، تأیید نهایی نسخه‌ی فارسی بود. ویژگی‌های روان‌سنجی شامل روایی صوری (سادگی و خوانایی)، روایی محتوا (از طریق شاخص روایی محتوا)، روایی همگرا (از طریق هم‌بستگی با پرسش‌نامه‌ی ناسا-تی‌ال‌ایکس) و همسانی درونی (با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ) بود.
یافته‌ها: ترجمه، انطباق فرهنگی و روایی صوری طبق گایدلاین‌های مطرح‌شده انجام شد و اصلاحات مختصری در پرسش‌نامه صورت گرفت. مقادیر شاخص روایی محتوا برای هریک از گویه‌ها و کل آن‌ (۰/۹۱۴) قابل قبول بود. مقدار آلفای کرونباخ برای کل آیتم‌‌ها (۰/۹۱) و برای هر زیرمقیاس (بالاتر از ۰/۸) قابل قبول بود. ضریب هم‌بستگی پیرسون رابطه‌ای متوسط تا خوب را بین مقیاس‌های کارمن-کیو و ناسا-تی‌ال‌ایکس نشان داد.
نتیجه‌گیری: نسخه‌ی فارسی پرسش‌نامه‌ی کارمن-کیو ابزاری معتبر (روا) و تکرارپذیر (پایا) برای ارزیابی بار کار ذهنی در جامعه‌ی ایرانی است.

مهناز رحیمی، محمد حسنی، حسن قلاوندی،
دوره 11، شماره 4 - ( 11-1402 )
چکیده

اهداف: بهبود رفاه و حمایت از کارکنان سبب موفقیت سازمان می‌شود. اگر سازمان از کارکنان حمایت کند، آن‌ها برای افزایش عملکرد و دستیابی به اهداف سازمان تلاش می‌کنند. یافتن عوامل مؤثر بر رفاه کارکنان به سازمان‌ها برای بهبود عملکرد و رسیدن به موفقیت کمک می‌کند؛ ازاین‌رو، این پژوهش در پی آزمودن مدلی از عوامل علی مؤثر بر رفاه کارکنان با میانجی‌گری خودکارآمدی در کارکنان دانشگاه رازی کرمانشاه بوده است.
روش ‌‌‌کار: روش پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش جمع‌آوری داده‌ها، توصیفی‌پیمایشی بوده است. ابزار گردآوری داده‌ها پرسش‌نامه‌ای بود که روایی صوری، روایی همگرا و روایی افتراقی متغیرهای آن بررسی شده است. تحلیل داده‌ها با استفاده از رویکرد مدل‌سازی معادلات ساختاری  با روش حداقل مربعات جزئی از طریق نرم‌افزار Smart PLs۳ انجام شده است. جامعه‌ی آماری شامل تمام کارکنان دانشگاه رازی کرمانشاه به تعداد ۴۹۰ نفر بوده است و  با استفاده از جدول مورگان، ۲۱۵ نفر از آن‌ها  به‌عنوان نمونه انتخاب شده‌اند.
یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد که حمایت سازمانی ادراک‌شده و ابهام نقش هم به‌صورت مستقیم و هم با میانجی‌گری خودکارآمدی، بر رفاه کارکنان مؤثر بوده است.
نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌های تحقیق، می‌توان نتیجه گرفت که ابهام نقش کارکنان می‌تواند فرسودگی عاطفی را افزایش و رفاه را کاهش دهد و حمایت سازمانی ادراک‌شده می‌تواند درگیری کاری و رفاه را افزایش دهد.

سینا قاسمی، بهزاد ایمنی، رامین رحمانی، شیردل زندی،
دوره 11، شماره 4 - ( 11-1402 )
چکیده

اهداف: اختلالات اسکلتی‌عضلانی مشکلی شایع در اغلب محیط‌های کاری و توانایی انجام کار عاملی مؤثر بر عملکرد و بهره‌وری کارکنان است. در مطالعه‌ی حاضر، وضعیت این دو مؤلفه و ارتباط آن‌ها با هم در کارکنان شاغل در اتاق عمل بررسی شده است.
روش ‌‌‌کار: مطالعه‌ی مقطعی حاضر در زمستان سال ۱۴۰۱ انجام شد. در این پژوهش، تعداد ۹۶ نفر از کارکنان شاغل در اتاق عمل بیمارستان‌های دولتی شهر همدان، به‌صورت سرشماری و با در نظر گرفتن معیارهای ورود بررسی شدند. داده‌ها از طریق پرسش‌نامه‌ی استاندارد نوردیک و پرسش‌نامه‌ی شاخص توانایی انجام کار جمع‌آوری شد و با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه‌ی ۲۴ در دو سطح آمار توصیفی (فراوانی، میانگین، انحراف معیار) و استنباطی (T-Test) تجزیه‌وتحلیل شد.
یافته‌ها: در این مطالعه، ۴ نفر (۴/۲ درصد) از شرکت‌کنندگان دارای یک ناراحتی اسکلتی‌عضلانی و ۹۱ نفر از پرسنل (۹۵/۸ درصد) دارای بیش از یک ناراحتی در سیستم اسکلتی‌عضلانی بودند. میانگین شاخص توانایی انجام کار ۰۴/۹۱±۴۲/۳ بود. نتایج آزمون تی مستقل نشان داد که شاخص توانایی انجام کار در بین افراد دارای درد در اندام‌های گردن (۰/۰۰۳=P-value)، شانه‌ها (۰/۰۰۱=P-value)، آرنج‌ها (۰/۰۳۸=P-value)، کمر (۰/۰۱۱=P-value)، زانو‌ها (۰/۰۰۱=P-value) و پاها (۰/۰۰۲=P-value) نسبت به افراد فاقد درد در این اندام‌ها کمتر بود.
نتیجه‌گیری: با توجه به شیوع بالای اختلالات اسکلتی‌عضلانی و ارتباط معنادار بین این اختلالات و توانایی انجام کار، ضروری است مداخلاتی به‌منظورکاهش این اختلالات و به‌تبع آن، افزایش توانمندی کارکنان طراحی و اجرا شد.

زهره گودرزی، سارا ایزدی، عباس سیف‌اله زاده، رقیه حسن زاده، ندا مهدوی،
دوره 11، شماره 4 - ( 11-1402 )
چکیده

اهداف: اختلالات اسکلتی‌عضلانی یکی از چالش‌های سلامتی اعضای هیئت‌علمی است که تأثیرات نامناسبی بر کارایی و کیفیت زندگی کاری آنان دارد. هدف مطالعه‌ی حاضر بررسی رابطه‌ی این اختلالات و عدم تناسب آنتروپومتریک بین ابعاد بدنی آنان و ابعاد ایستگاه کاری‌شان خواهد بود.
روش ‌‌‌کار: این پژوهش در میان ۲۲ نفر از اعضای هیئت‌علمی، پس از کسب رضایت آگاهانه و به‌صورت سرشماری انجام گرفت. شیوع اختلالات با استفاده از پرسش‌نامه‌ی کرنل، ارزیابی ایستگاه کار با روش ROSA (Rapid Office Strain Assessment) صورت گرفت. سپس، ۱۴ بعد آنتروپومتری (به‌تفکیک جنسیت) با تعیین چارک‌ها و ۱۳ مشخصه‌ی ایستگاه کاری اندازه‎گیری شد. در نهایت، برای ارزیابی تناسب آنتروپومتریک، ۱۱ معیار به کار گرفته شد. از نرم‌افزار SPSS نسخه‌ی ۲۶ برای تحلیل داده‌ها استفاده شد.
یافته‌ها: حدود ۴۶ درصد از آزمودنی‌ها در یکی از نواحی سامانه‌ی اسکلتی‌عضلانی درد و ناراحتی را تجربه کرده و نواحی مچ دست، گردن، شانه‌ی چپ و کمر به‌ترتیب درگیرترین نواحی بودند. نتایج روش ROSA نشان می‌دهد که ایستگاه کاری ۲۲/۷۳ درصد از آزمودنی‌ها نیازمند بهبودهای ارگونومیک هستند. بیشترین عدم تناسب به‌ترتیب، در معیارهای طول تنه-طول تکیه‌گاه کمری صندلی، ضخامت ران در حالت نشسته-فاصله‌ی بین ران تا میز و عرض شانه-عرض تکیه‌گاه صندلی وجود دارد.
نتیجه‌گیری: نشانه‌هایی از ارتباط بین شیوع بالای اختلالات اسکلتی‌عضلانی و عدم برقراری تناسب آنتروپومتریک/دانش ناکافی اعضای هیئت‌علمی در حوزه‌ی ارگونومی مشاهده می‌شود. این مسئله ضرورت توجه به مشخصه‌های ارگونومیک/آنتروپومتریک میز و صندلی اداری حین خرید ملزومات اداری و ارتقای دانش ارگونومی را یادآور می‌شود.

حانیه عبدی، سید ابوالفضل ذاکریان، کمال اعظم، پیام خانلری بانیارانی،
دوره 11، شماره 4 - ( 11-1402 )
چکیده

اهداف: از جمله نگرانی­ های مهم جوامع امروزی حوادث جاده ­ای، خسارات و تلفات مربوط به آن است. بار کاری ذهنی یکی از عوامل اصلی انسانی است که خود می­تواند سبب بروز عوامل دیگری نظیر استرس و خشم شود. مطالعه‌ی حاضر با هدف بررسی بار کاری ذهنی و میزان تأثیر آن در تغییر مؤلفه ­های خلقیات رانندگان انجام شده است.
روش ‌‌‌کار: تعداد ۸۸ راننده‌ی تاکسی گردشی شهر قزوین برای بررسی مؤلفه ­های مدنظر در این مطالعه شرکت کردند. از پرسش‌نامه‌ی بار کاری ذهنی دالی برای ارزیابی بار کاری ذهنی و از پرسش‌نامه‌ی پومز برای سنجش مؤلفه ­های خلقیات رانندگان استفاده شد. بر اساس سناریو طراحی­ شده‌ی رانندگی در مسیرهای پرترافیک، متغیرهای مدنظر ارزیابی شدند و به ­منظور بررسی ارتباط میان آن­ها، از آزمون­ t زوجی و آنالیز هم‌بستگی پیرسون در نرم­ افزار SPSS نسخه‌ی ۲۴ استفاده شد.
یافته‌ها: میانگین سابقه‌ی کار و سن رانندگان برابر با ۴۶/۶۰ و ۱۳/۴۷ سال با انحراف معیار ۱۰/۱۲ و ۹/۳۹ سال بـود. یافته‌های بـه‌دست‌آمده نشان داد کـه با رانندگی در مسیرهـای پرترافیک، بر میزان میانگین بار کاری ذهنی رانندگان به­ مراتب افزوده ­شده و این افزایش معنادار است (۰/۰۰۱>P). با افزایش بار کاری ذهنی رانندگان، از برخی مؤلفه ­های خلقیات که جنبه‌ی مثبتی دارند (مانند شادکامی و سرزندگی) ((۰/۱۵۷=P) (۰/۱۴۳- =r)، (۰/۰۵۰=P) (۰/۶۴۶- =r)) کاسته و بر مؤلفه‌ی خلقی افسردگی رانندگان افزوده شده است (*۰/۲۴۸ =P) (۰/۰۲۰=r).
نتیجه‌گیری: بـر اساس یافته‌هـای حـاصل از مطالعه، با تداوم فعالیت رانندگی، بر میزان بار کاری ذهنی رانندگان افزوده شده است، ولی ارتباطی مبنی بر تأثیر این مؤلفه بر مؤلفه ­های خلقیات مشاهده نشد.

عباس محمدی، بهزاد فولادی دهقی، فاطمه اسدیان، سعید قنبری،
دوره 11، شماره 4 - ( 11-1402 )
چکیده

اهداف: کارگران قسمت بار در فرودگاه اهواز به‌دلیل جابه‌جایی چمدان‌های مسافری در معرض اختلالات اسکلتی‌عضلانی قرار دارند. به همین دلیل، حمل بار توسط آن‌ها و پوسچرهای آنان هنگام حمل بار در این پژوهش بررسی شد.
روش ‌‌‌کار: این مطالعه‌ی توصیفی‌تحلیلی به روش سرشماری، درباره‌ی ۲۱ نفر از کارگران واحد بار در فرودگاه اهواز انجام شد. برای ارزیابی وضعیت ارگونومی حمل دستی بار از روش‌های آنالیز وظیفه (HTA)، ارزیابی پوسچر (QEC) و ارزیابی حمل دستی بار به روش MAC استفاده شد. ابزار مورد استفاده شامل مشاهده، عکس‌برداری و پرسش‌نامه‌ی CMQD بود. برای محاسبات آماری ازSPSS۱۶   و برای بررسی متغیرها از ضریب هم‌بستگی اسپیرمن استفاده شد.
یافته‌ها: هر کارگر در فرودگاه اهواز به‌طور متوسط، ۴۰۰ چمدان را در هر شیفت کاری جابه‌جا می‌کند. با استفاده از ضریب هم‌بستگی اسپیرمن، بین اختلالات اسکلتی‌عضلانی و متغیرهای سابقه، قد و BMI به‌ترتیب، ارتباط معناداری به میزان ۰/۰۰۲، ۰/۰۰۵ و ۰/۰۰۳ یافت شد و با استفاده از روش QEC، پوسچرهای نامطلوب‌تر با امتیاز عددی بین ۵۰ تا ۷۰ مربوط به وضعیت ایستاده در ایستگاه غلتک و پوسچر بدنی نشسته در انبار هواپیما بود و ناراحتی‌های مربوط به اندام‌های شانه، بازو و کمر به‌ترتیب، با فراوانی  ۶۱/۶ درصد، ۶۵ درصد و ۶۲ درصد پس از بررسی پرسش‌نامه‌ی CMQD، به دست آمد.
نتیجه‌گیری: نتایج حاصل از روش‌های MAC و QEC در حمل و بلند کردن بار به‌صورت مشابه، در نیاز به ضرورت تغییر در آینده‌ای نزدیک در روند جابه‌جایی چمدان‌ها، با هم توافق نظر داشتند. همچنین، کاهش ساعت کاری و تطابق افراد با وظایف موجود می‌تواند در کاهش شیوع اختلالات اسکلتی‌عضلانی تأثیرگذار باشد.

بهزاد فولادی دهقی، عباس محمدی، مرضیه صادقیان، مریم طیبی، آذرنوش آریان‌کیا، سعید قنبری،
دوره 12، شماره 1 - ( 2-1403 )
چکیده

اهداف: این مطالعه با هدف بررسی شیوع مشکلات اسکلتی‌عضلانی ناشی از استفاده از موبایل و ارائه‌ی راهکارهای اصلاحی در دانشجویان دندان‌پزشکی دانشگاه علوم پزشکی جندی‌شاپور انجام شد.
روش ‌‌‌کار: مطالعه‌ی حاضر از نوع مقطعی‌توصیفی و تحلیلی با رویکرد مداخله‌ای است. برای جمع‌آوری داده‌ها از پرسش‌نامه و روش دستگاهی استفاده شد. دانشجویان در دو گروه مورد بررسی قرار گرفتند: گروه اول شامل ۱۵۰ نفر از دانشجویان رشته‌ی دندان‌پزشکی تا ترم ۴ را شامل می‌شد و گروه دوم شامل ۱۵۰ نفر از دانشجویان رشته‌ی دندان‌پزشکی از ترم ۵ به بعد بود. جمع‌آوری داده‌ها توسط پرسش‌نامه‌های خوداظهاری انجام شد (۱) که عبارت بودند از: پرسش‌نامه‌ی مشخصات دموگرافیک (۲)، پرسش‌نامه‌ی نوموفوبیا (NMP-Q) (۳)، شاخص ناتوانی گردن (NDI) (۴) و پرسش‌نامه‌ی ناراحتی دست کرنل (CHDQ).
یافته‌ها: با توجه به نتایج مطالعه‌ی حاضر، میزان شیوع نوموفوبیا بین دانشجویان دندان‌پزشکی دانشگاه علوم پزشکی جندی‌شاپور اهواز در سطح متوسط است و میانگین نمره‌ی پرسش‌نامه‌ی ناتوانی گردن برابر با ۱۶/۲۰ و میانگین نمره‌ی درد در بین دانشجویان برابر با ۱/۷۲ است و ۴۶/۵ درصد از دانشجویان درد در ناحیه‌ی دست دارند که بیشترین میزان درد در ناحیه‌ی F گزارش شده است. میانگین ناراحتی‌های اسکلتی‌عضلانی کرنل برابر با ۲/۷۲ است.
نتیجه‌گیری: بررسی ارتباط بین ناحیه‌ی درد و سال ورود به دانشگاه نشان داد که بین سال ورود به دانشگاه و ناحیه‌ی درد ارتباط معناداری وجود دارد و دانشجویان با سابقه‌ی تحصیلی بیشتر عوارض بیشتری داشتنه‌اند و همچنین، بررسی مداخله‌ی اصلاحی بر اختلالات اسکلتی در ناحیه‌ی گردن و مچ در مطالعه‌ی حاضر نشان داد که میزان نمرات متغیرها پس از انجام مداخله و اقدامات اصلاحی افزایش چشمگیری داشته است.

تیمور اللهیاری، علی محبوبی،
دوره 12، شماره 1 - ( 2-1403 )
چکیده

اهداف: امروزه، با افزایش حجم حوادث، پرسنل اورژانس پیش‌بیمارستانی به‌عنوان خط مقدم درمان در امدادرسانی و کمک به بیماران و آسیب‌دیدگان حوادث مختلف، با چالش‌ها و مشکلات مختلف مرتبط با کار، از جمله بیماری‌های قلبی‌عروقی‌، گوارشی، خستگی مفرط و کاهش کیفیت خواب مواجه شده‌اند. در این پژوهش، به بررسی ارتباط بین نوبت‌ کاری، کیفیت خواب و شاخص توانایی انجام کار در پرسنل اورژانس پیش‌بیمارستانی پرداخته شده است.
روش ‌‌‌کار: در این پژوهش، ۱۰۲ نفر از پرسنل عملیاتی اورژانس پیش‌بیمارستانی شهرستان ارومیه وارد مطالعه شدند و پس از جمع‌آوری اطلاعات دموگرافیک و تعداد شیفت‌های کاری در هفته و میزان ساعات کاری در ماه، کیفیت خواب و توانایی انجام کار در پرسنل با استفاده از پرسش‌نامه‌‌ی کیفیت خواب پیترزبورگPSQI) ) و پرسش‌نامه‌ی شاخص توانایی انجام کار (WAI) سنجیده شد. ارتباط بین متغیرهای پژوهش با استفاده از آزمون‌‌های ضریب هم‌بستگی، فیشر و آنالیز واریانس یک‌طرفه بررسی شد.
یافته‌ها: میانگین نمره‌ی کل کیفیت خواب پرسنل برابر با ۲/۳۸±۶/۰۱ به دست آمد که نشان‌دهنده‌ی کیفیت خواب ضعیف و نامطلوب است. نمرات شاخص توانایی انجام کار در ۳۴/۳ درصد از افراد در سطح ضعیف، در ۵۲ درصد در حد متوسط و در ۱۳/۷ درصد در سطح خوب و عالی به دست آمد. در بررسی مقایسه‌ی دو متغیر نوبت کاری و نمرات کیفیت خواب، اختلاف معناداری به دست آمد و ارتباط بین کیفیت خواب و شاخص توانایی انجام کار قوی و معنادار بود.
نتیجه‌گیری: با افزایش تعداد نوبت‌های کاری و ساعات کاری، کیفیت خواب پرسنل نامطلوب و ضعیف می‌شود و به دنبال آن، با کاهش کیفیت خواب، نمره‌ی شاخص توانایی انجام کار نیز کاهش می‌یابد و عملکرد شغلی پرسنل تضعیف می‌شود. کاهش ساعات کاری، استفاده از افراد جوان با توانایی کار بالا، مدیریت و کنترل تعداد نوبت‌های کاری پرسنل با در نظر گرفتن زمان استراحت بین شیفتهای گردشی صبح و عصر و شب به‌صورت متعادل و برابر، جلوگیری از فعالیت افراد به‌صورت نوبت کاری یکنواخت (فعالیت صرفاً به شکل شب‌کاری یا فقط روزکاری) و جلوگیری از فعالیت در نوبت‌های کاری پشت‌سرهم بدون داشتن زمان استراحت و تعطیلی، به‌منظور بهبود کیفیت خواب و عملکرد شغلی پیشنهاد می‌شود.

محمدصادق سهرابی،
دوره 12، شماره 1 - ( 2-1403 )
چکیده

اهداف: در یک دهه گذشته در ایران بیشترین شیوع درد و ناراحتی‌های اسکلتی عضلانی در ناحیه گردن و در ناحیه کمر و شانه برای کارمندان اداری گزارش‌شده است. این پژوهش باهدف بررسی تأثیر مداخلات ارگونومی در شرکت‌های دانش‌بنیان بر اختلالات اسکلتی عضلانی، استرس‌های شغلی، کیفیت زندگی کاری و بهره‌وری انجام‌شده است.
روش ‌‌‌کار: این پژوهش مطالعه‌ای میدانی با شبه کارآزمایی تصادفی با گروه کنترل است. در این مطالعه مداخله‌ای شرکت‌کنندگان شامل ۳۱۱ پرسنل اداری مداخلات ارگونومی را در دو سطح فردی و مدیریتی دریافت کرده‌اند. متغیرهای موردبررسی شیوع اختلالات اسکلتی عضلانی، ویژگی‌های شغلی و کیفیت زندگی کاری کارکنان بوده است. پس از اجرای مداخلات ارزیابی‌های در دوره یک، سه و شش ماه تکرار شدند.
یافته‌ها: اجرای مداخلات آموزشی ارگونومی فردی، اختلالات را در گردن، شانه راست، شانه چپ، ساعد راست و مچ راست به‌طور معنی‌داری کاهش داد. حمایت اجتماعی نیز در هر سه گروه مداخله افزایش معنی‌داری را نشان می‌دهد. مداخلات بر کیفیت زندگی کاری تأثیر معنی‌داری گذاشته است. تغییرات میانگین کیفیت زندگی کاری برای گروه‌های دوم و سوم در ماه اول رشد معنی‌دار و سپس مشابه با روند گروه کنترل ادامه پیداکرده است.
نتیجه‌گیری: اجرای مداخلات آموزشی ارگونومی فردی اختلالات در گردن، شانه‌ها و اندام فوقانی کاهش معنی‌داری یافته ولی مداخلات آموزشی مدیریتی بر اختلالات اسکلتی عضلانی کارکنان تأثیری نداشته است. همچنین اجرای مداخلات هم‌زمان ارگونومی فردی و مدیریتی تأثیر بیشتری بر کاهش اختلالات داشته است. مداخلات مدیریتی و مداخلات توأم سطح کنترل شرکت‌کنندگان و حمایت اجتماعی را افزایش داده است. اجرای برنامه مداخله‌ای ارگونومی چند جزئی تأثیر مداخلات بر سلامتی کارکنان و بهره‌وری را بهبود می‌بخشد.

عبدالله واحدی، ایمان دیانت،
دوره 12، شماره 1 - ( 2-1403 )
چکیده

اهداف: علی‌رغم روند روزافزون خودکارسازی و مکانیزه‌شدن در صنعت، کارگران بسیاری در معرض حجم کار فیزیکی حرکات تکراری و حالت و وضعیت نامتعارف بدن قرار دارند. برای این مشکل، فناوری‌های کمکی راهحلی نسبتاً جدید و کاربردی است. مطالعه‌ی حاضر بهمنظور طراحی بازوی کمکی طبق اصول ارگونومی و تأثیر آن بر فعالیت عضلات شانه طراحی و اجرا شد.
روش ‌‌‌کار: نمونههای مطالعه از میان دانشجویان در حال تحصیل در دانشکده‌ی بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تبریز، در سال ۱۴۰۰ بودند. از بین داوطلبان، ۱۲ نفر در مطالعه شرکت کردند که نیمی مؤنث و نیمی مذکر بودند. نمونه‌ی اولیه‌ی یک بازوی کمکی غیرفعال ساخته شد. سپس در یک ایستگاه کار شبیه‌سازی‌شده، با و بدون استفاده از بازوی کمکی، فعالیت الکتریکی عضلات در دو ارتفاع کار و دو وظیفه ارزیابی شد. برای تحلیل داده‌ها از نرم‌افزار SPSS۲۶ در سطح معناداری ۰/۰۵ استفاده شد.
یافته‌ها: تفاوت فعالیت الکتریکی عضلات با استفاده از آزمون تی زوجی در بین گروه کنترل و استفاده از بازوی مکانیکی در چهار حالت مختلف آزمایش (ارتفاع شانه، ارتفاع سر، وظیفه‌ی نگه‌داشتن وزنه، وظیفه‌ی بستن پیچ با پیچگوشتی) ارزیابی شد. بازوی کمکی طراحی‌شده در ارتفاعها و وظایف مربوط به آزمون، میزان فعالیت الکتریکی عضلات را کاهش داد و از بین شش عضله‌ی بررسی‌شده، عضلات تراپزیوس و آنتریور دلتویید بیشترین کاهش را نشان دادند.
نتیجه‌گیری: مطالعه‌ی حاضر نشان داده است که استفاده از این بازوی کمکی فعالیت الکتریکی عضلات شانه را کاهش می‌دهد و تأثیرات متفاوتی در وظایف و ارتفاع‌های کار مختلف دارد. به‌طور کلی، این نتایج نشان می‌دهند که استفاده از بازوی کمکی می‌تواند مداخله‌ای مؤثر در کارهای بالای سر باشد.

سلمان خزایی، مبین فقیه سلیمانی، سامان خسرونژاد، علی صفدری، انسیه جنابی، شکوفه اسکندری، عرفان ایوبی،
دوره 12، شماره 1 - ( 2-1403 )
چکیده

اهداف: مسیرهای سبب‌شناختی مختلفی در بروز افسردگی در کارکنان درمانی نقش دارند. در این مطالعه، تأثیر استرس ادراک‌شده و بی‌خوابی بر افسردگی در پرسنل درمانی شهر همدان بررسی شد.
روش ‌‌‌کار: مطالعه‌ی حاضر از نوع مقطعی بود که درباره‌ی کارکنان درمانی بیمارستان‌های شهید بهشتی و سینا واقع در شهر همدان در سال ۱۴۰۱-۱۴۰۲ اجرا شد. استرس ادراک‌شده با دو خرده‌مقیاس درماندگی ادراک‌شده و خودکارآمدی ادراک‌شده و بی‌خوابی و افسردگی با استفاده از پرسش‌نامه‌ی اعتبارسنجی‌شده بررسی شد. تأثیر متغیرها بر افسردگی از طریق تحلیل مسیر بررسی شد.
یافته‌ها: تعداد ۲۳۵ نفر (۳۵/۷ درصد پرستار) از کادر درمان وارد تحلیل‌ها شدند. جنسیت، سن، افزایش ساعت کار ماهیانه و تعداد شیفت شب در ماه بر افسردگی تأثیر معنی‌دار داشتند (۰/۰۵>P). تحلیل مسیر نشان داد که به‌جز اثر خودکارآمدی ادراک‌شده روی بی‌خوابی، تمامی وزن رگرسیونی استانداردشده برای ارتباط‌ها از نظر آماری معنی‌دار بودند (۰/۰۵>P). اندازه‌ی تأثیر درماندگی ادراک‌شده بر افسردگی نسبت به سایر ارتباط‌ها قوی‌تر بود (۰/۴۰=وزن رگرسیونی استانداردشده). اثر مستقیم درماندگی ادراک شده و خودکارآمدی ادراک شده بر افسردگی یا اثر غیر مستقیم آن از طریق بی خوابی به عنوان متغیر میانجی، برازش تقریباً مناسبی بر دادهها داشت.
نتیجه‌گیری: یافته‌های مطالعه بیانگر این است که با اجرای برنامه‌های مداخله‌ای و پیشگیرانه به‌منظور کاهش استرس و بهبود وضعیت خواب، رخداد افسردگی در پرسنل درمانی به میزان درخور توجهی کاهش می‌یابد.

رضا زیاری، پروین افشار، مهسان افشار،
دوره 12، شماره 1 - ( 2-1403 )
چکیده

اهداف: انتظار می‌رفت سیستم بهداشت و درمان با استفاده‌ی صحیح از فرصت‌های گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات به خدمات‌رسانی بهتر کمک کند. در برخی مواقع، تلاش ارائه‌دهندگان یا کاربران خدمات برای افزایش منافع خود سبب تجاری‌سازی سلامت و آسیب به قیمت اثربخشی و رفاه شخصی شده است. هدف این پژوهش شناسایی و تحلیل تأثیر مؤلفه‌های دیجیتالی رسانه‌های اجتماعی در تجاری‌سازی سلامت با هدف ارتقای ارگونومی در سطح کلان و شناختی بود.
روش ‌‌‌کار: این تحقیق کاربردی از نظر روش انجام، توصیفی‌پیمایشی و مقطعی بود. جامعه‌ی آماری را ۳۰۰ نفر از استادان دانشگاه علوم پزشکی همدان تشکیل دادند که از بین آن‌ها، ۱۶۹ نفر به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. با روش توصیفی، مؤلفه‌ها مشخص شد. تحلیل سؤالات با روش تحلیل عاملی اکتشافی در نرم‌افزار spss انجام شد. با روش فریدمن، رتبه‌بندی مؤلفه‌ها انجام و مدل نهایی ارائه شد.
یافته‌ها: مؤلفه‌های دیجیتالی رسانه‌های اجتماعی در تجاری‌سازی، سلامت پنج بخش نظام سلامت، دارو، بیمار، بیمه و کارکنان سلامت را در بر می‌گیرند و ۳۰ زیرمؤلفه را نیز شامل می‌شوند.
نتیجه‌گیری: مؤلفه‌های دیجیتالی مرتبط با نظام سلامت بیشترین تأثیر را در تجاری‌سازی سلامت دارند که نیاز به توجه به تدوین مقررات گسترش رسانه‌های اجتماعی در بخش سلامت را نشان می‌دهد. استراتژی‌های متداول شامل کنترل در دسترس بودن داده‌ها، ایجاد ائتلاف بین ذی‌نفعان سلامت با رعایت نظارت، استفاده از قوانین مسئولیت اجتماعی برای شرکت‌های دیجیتال و ترویج خودتنظیمی در بین ذی‌نفعان است.

مدینه محمودی، بهناز مهاجران، حسن قلاوندی،
دوره 12، شماره 2 - ( 5-1403 )
چکیده

اهداف: امروزه، سازمان‌های آموزشی به توسعه‌ی جوامع منجر می‌شوند و دانشگاه‌های هر کشور و رهبران آن‌ها در این زمینه نقش مهمی دارند؛ بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر ویژگی‌های رهبری معنوی و هویت اجتماعی بر هوش فرهنگی با تأکید بر نقش میانجی مسئولیت‌پذیری اجتماعی درباره‌ی مدیران دانشگاه ارومیه انجام شد.
روش ‌‌‌کار: روش پژوهش از نظر هدف توصیفی بود. جامعه‌ی آماری تمام مدیران دانشگاه ارومیه بودند (۱۵۱ نفر) که با توجه ‌به محدود بودن جامعه‌ی آماری، کل جامعه در نقش نمونه‌ی آماری وارد مطالعه شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسش‌نامه‌های استاندارد هوش فرهنگی ایرلی و آنگ (۲۰۰۴)، مسئولیت‌پذیری اجتماعی کارول (۱۹۹۱)، رهبری معنوی فرای (۲۰۰۵) و هویت اجتماعی جنکینز (۱۹۹۶) استفاده شد. روایی ابزارها با تحلیل عاملی تأییدی و پایایی آن‌ها با ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از آمار توصیفی و استنباطی (مدل‌سازی معادلات ساختاری) و نرم‌افزارهایSPSS۲۸  و lisrel ۸/۱ استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج پژوهش حاکی از تأثیر مثبت و معنادار ویژگی‌های رهبری معنوی بر هوش فرهنگی مدیران دانشگاه ارومیه است. همچنین، هویت اجتماعی بر هوش فرهنگی این مدیران تأثیر مثبت و معناداری دارد. ویژگی‌های رهبری معنوی و هویت اجتماعی به‌طور مستقیم بر مسئولیت‌پذیری اجتماعی مدیران دانشگاه ارومیه تأثیر می‌گذارد که این مسئولیت‌پذیری به سهم خود بر هوش فرهنگی آن‌ها اثرگذار است. علاوه ‌بر این، ویژگی‌های رهبری معنوی و هویت اجتماعی به‌طور غیرمستقیم و با میانجی‌گری مسئولیت‌پذیری اجتماعی بر هوش فرهنگی مدیران دانشگاه ارومیه تأثیر می‌گذارد.
نتیجه‌گیری: با ارتقای ویژگی‌های رهبری معنوی و هویت اجتماعی مدیران دانشگاه ارومیه، که بر هوش فرهنگی مدیران تأثیر می‌گذارد، می‌توان عملکرد دانشگاه را ارتقا داد و همچنین، مسئولیت‌پذیری کارمندان افزایش پیدا خواهد کرد.

نیلوفر چینی‌ساز، مرضیه صادقیان، ‌امیر اکبری، مریم یزدی،
دوره 12، شماره 2 - ( 5-1403 )
چکیده

اهداف: حجم کاری زیاد، نوبت کاری، خطر ابتلا به بیماری و بار روانی ناشی از احتمال انتقال آن به دیگران می‌تواند موقعیت‌های چالش برانگیز و استرس‌زا را برای پرستاران ایجاد کند. در این مطالعه عملکرد شناختی پرستاران، قبل و بعد از کار در بخش‌های عفونی کووید-۱۹برای درک آثار بالقوه بررسی شد.
روش ‌‌‌کار: ۲۵۰ نفر از پرستاران بیمارستان‌های شهر اهواز، در سال ۱۴۰۰ که بیشتر از ۲ سال سابقه کار داشتند و تا به حال در بخش‌هایی که در تماس مستقیم با بیماران مبتلا به کووید-۱۹ باشند فعالیت نداشتند، وارد مطالعه شدند. از شرکت‌کنندگان خواسته شد که پرسش‌نامه ارزیابی توانایی‌های شناختی را قبل از شروع به فعالیت در بخش‌های کووید-۱۹ و پس از گذشت دو ماه از فعالیت خود دوباره تکمیل کنند. نتایج قبل و بعد از کار در بخش‌های کووید-۱۹ بیمارستان با استفاده از آزمون تی زوجی مقایسه شدند.
یافته‌ها: نمره توانایی شناختی پس از کار در سیستم مراقبت بهداشتی کووید-۱۹ به طور قابل توجهی کاهش یافت (اختلاف میانگین ± انحراف معیار: ۱۲/۰۰±۲۳/۹۲، ۰/۰۰۱p<). امتیاز همه خرده مقیاس‌های توانایی شناختی به جز شناخت اجتماعی (اختلاف میانگین ± انحراف معیار: ۲/۴۳±۳/۰۳، ۰/۰۰۱p<) نیز پس از کار در بخش‌های کووید-۱۹ کاهش یافت.
نتیجه‌گیری: کار در بخش‌های عفونی کووید-۱۹ منجر به کاهش توانایی‌های شناختی پرستاران می‌شود. از آنجایی که ضعیف شدن توانایی‌های شناختی پرستاران نقش قابل توجهی برای کیفیت اقدام‌های مراقبتی از بیماران دارد، ضروری است اقدام‌های لازم برای بهبود شرایط کاری آن‌ها به منظور ارتقای توانمندی های‌شناختی در اولویت قرار گیرد.

زهرا گماری، محسن نظرزاده زارع،
دوره 12، شماره 2 - ( 5-1403 )
چکیده

اهداف: ظهور پرزنتیسم در محیط سازمانی می‌تواند پیامدهای منفی زیادی به همراه داشته باشد. یکی از نکات کلیدی در این زمینه این است که کیفیت تبادل رهبر - عضو می‌تواند بر افزایش یا کاهش پدیده پرزنتیسم تاثیر بگذارد. همچنین، تعهد سازمانی نیز با پرزنتیسم ارتباط معناداری دارد؛ بنابراین، پژوهش حاضر به تحلیل رابطه بین تبادل رهبر - عضو و پرزنتیسم سازمانی کارکنان دانشگاه از طریق نقش میانجی تعهد سازمانی می‌پردازد.
روش ‌‌‌کار: برای نیل به این مقصود، از روش توصیفی - همبستگی با تکیه ‌بر مدل‌یابی معادلات ساختاری استفاده شد. جامعه پژوهش حاضر شامل همگی کارکنان زن و مرد دانشگاه ملایر به تعداد ۱۴۵ نفر بود که با توجه به تعداد کم آن‌ها، برای انتخاب نمونه‌ها از روش سرشماری استفاده شد. برای گردآوری اطلاعات در این پژوهش از سه پرسش‌نامه تبادل رهبر - عضو، پرزنتیسم سازمانی و تعهد سازمانی استفاده شد. برای تجزیه‌ و تحلیل داده‌های پژوهش نیز از آمار توصیفی و آمار استنباطی در دو نرم‌افزار SPSS نسخه ۲۳ و SMART PLS نسخه ۳ استفاده شد.
یافته‌ها: یافته‌های پژوهش نشان داد که تبادل رهبر - عضو بر پرزنتیسم سازمانی با ضریب مسیر (۰/۲۷۱-)، تبادل رهبر - عضو بر تعهد سازمانی با ضریب مسیر (۰/۵۸۵) و تعهد سازمانی بر پرزنتیسم سازمانی با ضریب مسیر (۰/۲۸۶-) در سطح (۰/۰۱) معنادار است. همچنین اثر غیرمستقیم تبادل رهبر - عضو بر پرزنتیسم سازمانی با نقش میانجی تعهد سازمانی، با مقدار آماره سوبل (۲/۶۲۷) در سطح (۰/۰۵) معنادار است.
نتیجه‌گیری: نتیجه‏ کلی این پژوهش نشان داد که بهبود تبادل رهبر - عضو و همچنین افزایش تعهد سازمانی می‌تواند به کاهش پرزنتیسم سازمانی در محیط دانشگاه منجر شود.

رها صیدی، مهناز صارمی، اعظم ملکی، مهشید نامداری،
دوره 12، شماره 2 - ( 5-1403 )
چکیده

اهداف: پایبندی کاربر به احساس تعلّق و رضایت فرد هنگام تعامل با فنّاوریهای دیجیتال اشاره دارد. جذّابیت بصری با ویژگی‌هایی چون سادگی و تنوّع در طراحی محصولات و استراتژی‌های فروش آنلاین مهم است. این مطالعه به بررسی ارتباط بین جذّابیت بصری و پایبندی کاربران در یک شبکه اجتماعی منتخب پرداخته است.
روش ‌‌‌کار: این مطالعه توصیفی‌تحلیلی هم‌بستگی است که به بررسی جذّابیت دو صفحه با محتوای مشابه آموزشی، ولی با معیارهای جذّابیت متفاوت در یکی از شبکه‌های اجتماعی می‌پردازد. صفحه محقّق‌ساخته، شامل استانداردهای جذّابیت بیشتری نسبت به صفحه پایه است. داده‌ها ازطریق پرسش‌نامه‌های آنلاین جمع‌آوری و در نرم‌افزار SPSS تحلیل شدند.
یافته‌ها: در این مطالعه ۱۱۶ نفر شرکت کردند که ۹۱ نفر (۷۸/۴ درصد) خانم بودند و میانگین سنّی آن‌ها ۲/۵۴ ±۲۶/۸ سال بود. بیشترین سهم در تحصیلات مربوط به افراد دارای مدرک کارشناسی (۵۷/۸ درصد) بود. میانگین امتیاز جذّابیت بصری صفحات تولید محتوای محقّق‌ساخته و پایه به ترتیب ۹۵/۹۲ و ۸۴/۹ بود که نشان‌دهنده جذّابیت بصری بیشتر صفحه محقّق‌ساخته است. همچنین، امتیاز پایبندی کاربر برای صفحات محقّق‌ساخته و پایه به ترتیب ۱۰۷/۹ و ۱۰۰/۰۲ بود. هم‌بستگی مثبت و معناداری بین جذّابیت بصری و پایبندی کاربر در دو صفحه وجود داشت (۰/۰۰۱P< ارتباط معناداری بین جنسیت و سطح تحصیلات با این مقیاس‌ها مشاهده نشد (۰/۰۵P>).
نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان می‌دهد که جذّابیت بصری صفحات تولید محتوای مجازی تأثیر معناداری بر پایبندی کاربران دارد. این یافته اهمیت رعایت معیارهای جذّابیت در طراحی محتوا را تأکید می‌کند و می‌تواند برای طراحان محتوا، مدیران و صاحبان کسب‌وکارها مفید باشد.


صفحه 15 از 17     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله ارگونومی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Iranian Journal of Ergonomics

Designed & Developed by : Yektaweb