علیرضا چوبینه، هادی دانشمندی، مریم پرند، رضوان قبادی، عبدالله حقایق، فروغ زارع دریسی،
دوره 1، شماره 2 - ( فصلنامه تخصصی انجمن ارگونومی و مهندسی عوامل انسانی ایران 1392 )
چکیده
مقدمه: با توجه به پیچیدگی و رقابت روز افزون در سازمان ها و بازار کار، توجه به نیروی انسانی و به دنبال آن کیفیت زندگی کاری اهمیت روزافزونی یافته است. این مطالعه با هدف بررسی کیفیت زندگی کاری و تعیین عوامل موثر بر آن در کارکنان ستادی دانشگاه علوم پزشکی شیراز، صورت پذیرفت.
مواد و روش ها: در این مطالعه ی مقطعی، 218 نفر از کارکنان ستادی دانشگاه علوم پزشکی شیراز با گستره ی سنی 23 تا 54 سال داوطلبانه شرکت نمودند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه بود که از دو بخش تشکیل شده است. بخش اول ویژگی های دموگرافیک و شغلی و بخش دوم سوالات مربوط به کیفیت زندگی کاری را در بر می گرفت. داده ها با استفاده از آزمون های آماری Pearson Correlation، Kruskal-Wallis و Mann-Whitney U و به وسیله نرم افزار SPSS (V.16) مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند.
نتایج: میانگین و انحراف استاندارد نمره ی کیفیت زندگی کاری 61/16±51/127 محاسبه شد. آزمون های آماری نشان دادند که بین جنسیت و درآمد افراد مورد مطالعه با نمره کیفیت زندگی کاری ارتباط معناداری وجود دارد (05/0>p)، به گونه ای که کیفیت زندگی کاری در زنان و افراد پردرآمد بیش از مردان و افراد کم درآمد می باشد. از طرفی نتایج نشان دادند بین سن، سابقه کار، وضعیت تاهل، تعداد فرزندان، میزان تحصیلات، نوع استخدام و محل خدمت افراد مورد مطالعه با نمره کیفیت زندگی کاری ارتباط معناداری وجود ندارد.
بحث: متغیرهایی همچون جنسیت و سطح درآمد افراد از جمله عوامل موثر بر کیفیت زندگی کاری در جامعه ی مورد مطالعه است.
رشید حیدری مقدم، علیرضا مرتضیپور، خدیجه نجفی قبادی، حمید سعیدنیا، سعیده مسافرچی،
دوره 10، شماره 3 - ( فصلنامه تخصصی انجمن ارگونومی و مهندسی عوامل انسانی ایران 1401 )
چکیده
اهداف: اهمیت شغل جراحی و میزان بار کار بالای آن بر کسی پوشیده نیست. تاکنون مطالعات مختلفی با ابزار ناسا-تیالایکس و دیگر ابزارهای رایج برای اندازه گیری بار کاری جراحان استفاده شده است. مطالعه حاضر به دنبال بررسی ارتباط بین بارکارذهنی جراحان با بهرهوری آنها از طریق اعتباریابی ابزار تخصصی این شغل در فرهنگ ایرانی میباشد.
روش کار: پس از بررسی روایی و پایایی ابزارهای "SURG-TLX" و بهره وری، از آنها در میان ۶۰ جراح برای بررسی ارتباط بارکاری با بهرهوری آنها (ابزار WHO-HPQ) استفاده گردید. از شاخصهای روایی محتوا، ضریب آلفا کرونباخ و ضریب همبستگی اسپیرمن برای تحلیل نتایج استفاده گردید.
یافتهها: هر دو ابزار در فرهنگ ایرانی دارای روایی و پایایی مطلوب بودند. نتایج ارتباط زیرمقیاسهای بارکارذهنی با ابعاد مختلف بهرهوری نشان داد که بین بعضی از ابعاد بار کارذهنی شامل نیازهای ذهنی (ضریب همبستگی ۰/۶۵- و سطح معناداری ۰/۰۲)، نیازهای فیزیکی (ضریب همبستگی ۰/۵۴- و سطح معناداری ۰/۰۴) و نیازهای زمانی (ضریب همبستگی ۰/۴۴- و سطح معناداری ۰/۰۲) با نمره کلی بهرهوری ارتباط معکوس و معنادار وجود داشت. علیرغم ارتباط معکوس بقیه ابعاد بار کار ذهنی با نمره کلی بهرهوری در جراحان، این ارتباط معنادار نبود. نتایج حاکی از ارتباط معکوس و معناداری بین بعضی از زیر مقیاسهای بارکارذهنی و بعضی از زیر مقیاسهای بهرهوری بود.
نتیجهگیری: علاوه بر امکان استفاده از این ابزارها در مطالعات آتی کشور ایران، با توجه به ارتباط مستقیم بارکاری و بهرهوری در جراحان، میتوان تدابیری برای حفظ بار کاری در سطح استاندارد و پیشگیری از کاهش بهره وری آنان اندیشید.
طیبه السادات میرمعینی، رضا تقوایی، کامبیز حمیدی، علی اصغری صارم، تحفه قبادی لموکی،
دوره 10، شماره 3 - ( فصلنامه تخصصی انجمن ارگونومی و مهندسی عوامل انسانی ایران 1401 )
چکیده
اهداف: کادر درمان و کارکنان نظام سلامت به سبب فعالیت مداوم در مشاغل شبانهروزی، حساس و نامتعارف در معرض فرسودگی شغلی قرار داشته و این شرایط موجب افزایش نرخ ترک خدمت کارکنان میگردد. از اینرو در سالهای اخیر موضوع تابآوری منابع انسانی جهت مقابله با فرسودگی شغلی و تداوم فعالیت کارکنان در شرایط سخت و بحرانی مورد توجه قرار گرفته است. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف ارائهی الگوی مدیریت منابع انسانی تابآور در نظام سلامت کشور انجام شد.
روش کار: پژوهش حاضر با استفاده از روش کیفی مبتنی بر راهبرد تحلیل مضمون انجام شده است. در این رابطه، ۱۴ مصاحبهی نیمه ساختاریافته با جامعهی آماری پژوهش شامل اساتید، مدیران، کارشناسان منابع انسانی حوزههای ستادی دانشگاههای علوم پزشکی منطقهی ۳ نظام سلامت کشور، با استفاده از روش نمونهگیری زنجیرهای (گلوله برفی) و بر مبنای قاعدهی اشباع نظری انجام شد. در ادامه با استفاده از روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی در تحلیل مضمون، الگوی اولیه پژوهش حاصل گردید.
یافتهها: نتایج حاصل از تحلیل کیفی دادهها منجر به شناسایی ۱۱۶ مضمون پایه، ۳۹ مضمون سازماندهنده و ۱۳ مضمون فراگیر در قالب الگویی با ۴ بعد عوامل محیطی، عوامل سازمانی، کارکردهای مدیریت منابع انسانی و پیامدهای آن شده است. در ادامه، روایی و پایایی پژوهش نیز به ترتیب با استفاده از روش نسبت روایی محتوایی و روش Holsti تأیید گردید.
نتیجهگیری: اجرای ﻣﺆﺛﺮ عوامل ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ ﺷﺪه و اولویتبندی آنها به منظور بهینهسازی و تابآوری مدیریت منابع انسانی، در ارﺗﻘﺎی ﻋﻤﻠﻜﺮد ﺷﻐﻠﻲ، افزایش اﻧﮕﻴﺰه و در نهایت ارﺗﻘﺎی تابآوری سازمانی میتواند مؤثر واقع شود.