پریچهر رشیدی ملکسری، محسن گرگانی فیروزجائی، شهناز طباطبایی، فاطمه چهاراقران،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلالات اسکلتی- عضلانی و پایین بودن سطح کیفیت زندگی از رایجترین اختلالات و مشکلات در بین شالیکاران دنیا میباشند. شالیکاران در معرض وضعیتهای بدنی نامناسب، ساعات کار طولانی و شرایط پر تنش محیطی هستند. هدف از انجام این مطالعه، بررسی مقایسهای انواع روشهای شالیکاری بر شیوع اختلالات اسکلتی- عضلانی و کیفیت زندگی شالیکاران گیلانی میباشد.
روشکار: مطالعهی حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی از نوع مقطعی بوده و از میان جامعهی شالیکاران، ۱۵۰ نفر به عنوان گروه نمونه (۱۰۰ شالیکار سنتی و ۵۰ شالیکار نیمه مدرن) در نظر گرفته شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامههای دموگرافیک Nordic (NMQ)، کیفیت زندگی Lancashire (۹۴ سؤالی) بوده و تمامی تحلیلها در سطح معنیداری ۹۵ درصد انجام پذیرفت.
یافتهها: شیوع اختلالات اسکلتی- عضلانی در نواحی گردن، تحتانی پشت، شانه، در شالیکاران سنتی در مقایسه با نیمه مدرن بیشتر بوده و بین آنها در نواحی یاد شده تفاوت معنیداری وجود داشت. همچنین مشخص شد شیوع اختلالات اسکلتی- عضلانی و نوع شالیکاری در کیفیت زندگی شالیکاران مؤثر نبوده است.
نتیجهگیری: اختلالات اسکلتی- عضلانی در قسمت تحتانی پشت، بیانگر وضعیت بدنی نامناسب در حین شالیکاری و شرایط کاری پرتنش شالیکاران میباشد.
حسین حجازیفر، رحمان شیخ حسینی، هاشم پیری، پریسا صیادی،
دوره 10، شماره 1 - ( 4-1401 )
چکیده
اهداف: یکی از مشکلات عمدهی کارگران، اختلالات اسکلتی- عضلانی ناشی از شغل میباشد. هدف از مطالعهی حاضر، مقایسهی خستگی و پاسچر تنه و گردن در حین کار در خیاطان با و بدون گردن درد مزمن غیراختصاصی میباشد.
روش کار: در این مطالعهی مقطعی، تعداد ۳۰ اپراتور خیاطی در دو گروه با (۱۵ نفر) و بدون (۱۵ نفر) گردن درد مزمن غیراختصاصی به صورت داوطلبانه شرکت نمودند. زاویههای کرانیوورتبرال، کرانیال و زاویهی شانه در ۳ نوبت (شروع به کار، بعد از ۲ ساعت کار مداوم، بعد از ۴ ساعت کار مداوم) با استفاده از روش فوتوگرافومتریک محاسبه گردید. خستگی ناشی از کار هم به کمک مقیاس Borg اندازهگیری شد. برای تحلیل دادهها از روش واریانس اندازهی مکرر یکطرفه و سطح معنیداری کوچکتر مساوی ۰/۰۵ استفاده شد.
یافتهها: با گذشت زمان، تفاوت معنیداری بر زاویههای کرانیوورتبرال، کرانیال و زاویهی شانه (۰/۰۰۱ > P) دو گروه مشاهده شد. به طوریکه تغییرات پاسچرال تنه و سر و گردن در گروه مبتلا به گردن درد مزمن غیراختصاصی بیش از گروه بدون درد بود. اما در میزان خستگی، تفاوت معنیداری بین دو گروه وجود نداشت (۰/۶۳۹ = P).
نتیجهگیری: به نظر میرسد پاسچر بالاتنهی کارگرانی که به گردن درد مزمن غیراختصاصی مبتلا بودند، در حین کار بیش از سایر افراد دچار تغییرات منفی میشود. لذا پیشنهاد میشود که باید حفظ پاسچر مناسب این افراد در حین کار بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
هادی میری، صدرالدین شجاع الدین، امیرحسین براتی، ملیحه حدادنژاد، شهرام آهنجان،
دوره 10، شماره 1 - ( 4-1401 )
چکیده
اهداف: اسپرین مچ پا منجر به کاهش در حس عمقی و آگاهی از حس حرکت شده و تبعات حرکتی را در بر دارد. از طرفی آسیب این مفصل، عامل مهمی در کاهش تعادل و در نتیجه آسیب مجدد میباشد. تقویت عوامل مؤثر در حفظ تعادل و کنترل پاسچر و از جمله حس عمقی میتواند به عنوان یک راهبرد اساسی در درمان مشکلات تعادلی و پاسچرال و همچنین آسیبهای افراد باشد.
روش کار: ۳۰ فرد مبتلا به بیثباتی مزمن مچ پا در این مطالعهی نیمه تجربی به طور تصادفی به دو گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند از هر دو گروه پیشآزمون گرفته شد و گروه آزمون شش هفته تمرینات تعادلی در برابر اغتشاش انجام داد. مجدداً از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس یک طرفه بررسی گردید. عملیات آماری در سطح معنیداری ۰/۰۵ α ≤ انجام شد.
یافتهها: شاخص کنترل پاسچر در افراد گروه آزمون در وضعیتهای اول بیشتر و در وضعیت ششم، کمتر از سایر وضعیتها بود. میانگین شاخص کنترل پاسچر در افراد گروه آزمون نسبت به گروه شاهد معنیدار بود (۰/۰۵ ≤α ).
نتیجهگیری: انجام تمرینات تعادلی یا تمرین روی سطوح ناپایدار همراه با درگیری گیرندههای حس عمقی، احتمالاً باعث میشود عضلات به طور فعالتری درگیر شوند و سیستم عصبی مرکزی تحریکات مناسبتر و مؤثرتری از اعصاب آوران گیرندههای حسی مختلف دریافت نمایند و بدین صورت این تمرینات باعث بهبود کنترل پاسچر میگردد.
زهرا اکبری چهره برق، صدیقهالسادات طوافیان،
دوره 10، شماره 2 - ( 7-1401 )
چکیده
اهداف: هنرجویان موسیقی دختر، در مقایسه با پسران هنرجو، شیوع بیشتری از دردهای اسکلتی- عضلانی را نشان میدهند. وضعیت بدنی نامناسب هنگام نواختن، از عوامل کلیدی ایجاد دردهای اسکلتی- عضلانی دراین گروه میباشد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی میزان شیوع دردهای اسکلتی-عضلانی؛ همچنین تعیین عوامل مرتبط با آن در هنرجویان موسیقی دختر بود.
روش کار: مطالعهی مقطعی در بازهی زمانی مهرماه تا آذرماه سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ با روش نمونهگیری آسان انجام شد. دادهها با استفاده از پرسشنامهی خودگزارشی، مقیاس عددی میزان شدت درد و Nordic جمعآوری شد. رفتار وضعیت بدنی هنرجویان نیز با استفاده از روش Entire Body Assessment Rapid ارزیابی شد. از آمار توصیفی برای بررسی دادهها استفاده شد. جهت تعیین ارتباط بین متغیرهای مطالعه با شیوع درد، از آزمونهای همبستگی و Chi-square استفاده شد. سطح معنیداری ۰/۰۵ در نظرگرفته شد.
یافتهها: در مجموع، ۲۴۳ هنرجوی هنرستان موسیقی دخترانهی دولتی تهران وارد مطالعه شدند. نتایج نشان داد ۸۰ نفر از مشارکتکنندگان (۶۵ درصد) دچار دردهای اسکلتی- عضلانی بودند. بیشترین محل درد گزارش شده مربوط به نواحی گردن (۷/ درصد)، شانه ها (۲۴/۷)، کمر (۲۳/۹ درصد) و مچ دست (۲۲/۶ درصد) بود. هنرجویانی که بزرگتر بودند و رفتار وضعیت بدنی نامناسب داشتند بهطور معنیداری (به ترتیب: ۰/۰۰۲ = P و ۰/۰۰۱ =P ) بیشتر دچار دردهای اسکلتی- عضلانی میشدند. همچنین ارتباط معنیداری بین نوع ابزار موسیقی و دردهای اسکلتی- عضلانی وجود داشت (۰/۰۱۸ = P). ارتباط معنیداری بین سابقهی نوازندگی، مدت تمرین و پایهی تحصیلی با دردهای اسکلتی- عضلانی مشاهده نشد.
نتیجهگیری: یافتههای مطالعه تأیید کرد دردهای اسکلتی- عضلانی مهمترین مشکل سلامتی بین هنرجویان موسیقی دختر میباشد. در نتیجه، آموزش وضعیت صحیح بدنی برای پیشگیری از دردهای اسکلتی- عضلانی در آنان مهم به نظر میرسد.
ایرج علی محمدی، شهرام وثوقی، جمیله ابوالقاسمی، آتنا رفیعیپور، سید حسین طباطبائی، بتول دلشادی،
دوره 10، شماره 2 - ( 7-1401 )
چکیده
اهداف: پوسچر نامناسب نشستن دانشآموزان بر روی نیمکتهای کلاسی میتواند منجر به بروز درد و اختلالات اسکلتی- عضلانی گردد. معلولیتهای شنوایی و بینایی میتواند از دلایل وضعیت نامناسب نشستن در دانشآموزان باشد. از اینرو، هدف از مطالعهی حاضر، مقایسهی ریسک ابتلا به اختلالات اسکلتی- عضلانی در دانشآموزان شهرستان ایلام در نظر گرفته شد.
روش کار: عداد 20 نفر از دانشآموزان کمشنوا (مورد) و 40 نفر از دانشآموزان با شنوایی طبیعی (شاهد) از دبستانهای شهرستان ایلام در هر دو جنسیت به شیوهی تصادفی وارد مطالعه شدند. بدترین پوسچر ثبت شده از وضعیت نشستن دانشآموزان بر روی نیمکت به روش RULA ارزیابی گردید. از نرمافزار Digimizer برای بررسی زوایای بدن دانشآموزان در هنگام نشستن بر روی صندلی استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها در سطح اطمینان 95 درصد انجام گرفت.
یافتهها: نتایج ارزیابی پوسچر نشان داد که تفاوت معنیداری بین امتیاز RULA میان دو گروه مورد و شاهد وجود داشت (0/001 = P). انحراف از زوایای طبیعی بدن در دانشآموزان مورد بیشتر از گروه شاهد به دست آمد (0/001 > P) که ارتباط مستقیم و معنیداری با افزایش ریسک ابتلا به اختلالات اسکلتی- عضلانی نشان داد.
نتیجهگیری: احتمال بروز اختلالات اسکلتی- عضلانی در دانشآموزان کمشنوا در مقایسه با دانشآموزان دارای شنوایی طبیعی بیشتر بود که به دنبال افزایش در انحراف از زوایای طبیعی بدن و حفظ پوسچرهای نامناسب اتفاق میافتد. با توجه به محدودیت تعداد افراد نمونه، انجام مطالعات بیشتر با هدف مشابه و انجام مداخلات در اصلاح پوسچر دانشآموزان کمشنوا توصیه میشود.
مریم رفیعی، سید فرهاد طباطبائی قمشه، رضا اسکوئیزاده، محسن واحدی، هادی محمودی شرفه،
دوره 10، شماره 3 - ( 10-1401 )
چکیده
اهداف: خط مقدم مبارزه با کرونا، کارکنان بهداشتی هستند. این مشاغل در دوران همهگیری کرونا که مراجعات زیادی داشتند، تحت فشار کاری بالایی قرار گرفتند که میتواند شانس ابتلا به اختلالات اسکلتی- عضلانی را افزایش داده و توانایی کار آنها را تحت تأثیر قرار دهد. لذا هدف از انجام این مطالعه، تعیین ارتباط توان کاری و میزان شیوع اختلالات اسکلتی- عضلانی در کارکنان مراکز خدمات جامع سلامت شهری و روستایی شهرستان ساوه در دوران همهگیری کرونا بود.
روش کار: در این مطالعهی مقطعی، ۱۹۷ نفر از کارکنان مراکز خدمات جامع سلامت شهری و روستایی شهرستان ساوه در سال ۱۴۰۰ به صورت تصادفی انتخاب شدند. شیوع اختلالات اسکلتی- عضلانی و توانایی کار به ترتیب توسط پرسشنامهی Nordic توسعه یافته و شاخص توانایی کاری (Work Ability Index) WAI مورد ارزیابی قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمونهای ضریب همبستگی Pearson و رگرسیون لجستیک دو حالته انجام گرفت.
یافتهها: میانگین توانایی کار کارکنان برابر با ۷/۶۱ ± ۳۴/۸۶ بود. شایعترین مناطق درگیر اختلالات اسکلتی- عضلانی کمر (۶۳ درصد)، گردن (۳۰ درصد) و زانوها (۱۷/۸ درصد) به ترتیب با فراوانی ۱۲۵، ۶۳ و ۳۹ نفر بود. شاخص توانایی کار بر روی اختلالات اسکلتی- عضلانی در نواحی لگن و ران، دست و مچ دست، گردن و کمر (۰/۰۵ ≥ P) معنیداری داشت. همچنین هرچه میزان سابقهی ابتلا به کرونا بیشتر باشد، میزان توانایی کار کمتر است (۰/۰۰۱ = P).
نتیجهگیری: در دوران شیوع کرونا، توانایی کار کارکنان متوسط میباشد. با توجه به تأثیر توانایی کار بر روی شیوع اختلالات اسکلتی- عضلانی، پیشنهاد میگردد در دوران همهگیری کووید-۱۹، شناسایی عوامل مؤثر بر کاهش توانایی کار و اجرای مداخلات ارگونومی در اولویت قرار گیرد.
علی اکبر صوفی زاده، مهرداد عنبریان،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
اهداف: گردن درد، یکی از شایعترین اختلالات اسکلتی- عضلانی در بین کاربران گوشیهای هوشمند است. هدف از مطالعهی حاضر، مقایسهی اثربخشی فوری استراحت و تمرین مکنزی بر روی سطح درد و شاخص ناتوانی در افرادی بود که به دنبال استفاده از گوشی هوشمند از درد و ناراحتی در ناحیهی گردن شکایت داشتند.
روش کار: تعداد ۱۰ مرد و ۱۴ زن با میانگین سنی ۲۵/۷۱ سال که به دنبال استفاده از گوشی هوشمند از درد و ناراحتی در ناحیهی گردن شکایت داشتند، در این مطالعهی کارآزمایی بالینی شرکت کردند. طی دو روز متوالی، مداخلات محافظهکارانه شامل استراحت و تمرین مکنزی را دریافت نمودند. مدت زمان اعمال هر مداخله، یک جلسه بود. میزان درد و ناتوانی به ترتیب با ابزار دیداری سنجش میزان درد (Visual analog scale) VAS و پرسشنامهی شاخص ناتوانی گردن قبل از شروع درمان (بلافاصه پس از استفاده از گوشی هوشمند) و پس از انجام مداخلات استراحت و تمرینات مکنزی اندازهگیری شدند. دادهها با آزمون آنالیز واریانس با اندازههای تکراری تجزیه و تحلیل شدند (۰/۰۵ P <).
یافتهها: آزمودنیها به دنبال هر دو روش مداخله (استراحت و تمرین مکنزی) از سطح درد و ناتوانی کمتری در مقایسه با قبل از شروع دورهی درمان گزارش کردند. شاخص اندازهی اثر کوهن دی هم، اثربخشی بالای تمرین مکنزی را در مقایسه با وضعیت استراحت بر روی سطح درد و ناتوانی نشان داد.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که تمرین مکنزی میتواند به طور مؤثرتری میزان درد و ناتوانی در نواحی گردن و شانه متعاقب استفاده از تلفن همراه هوشمند در مقایسه با استراحت را کاهش دهد.
حسین صارمی، سیده سعیده مرتضوی، سیما نادریفر، هما نادریفر، امیر شاملو کاظمی، سلمان خزائی،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
چکیده: اختلالات اسکلتی- عضلانی، یکی از سه بیماری عمدهی ناتوانکننده در جهان است. با این حال، بار بیماری فعلی در ایران به خوبی شناخته شده نیست. با توجه به شیوع بالای اختلالات عضلانی- اسکلتی در دانشآموزان، سیاستهای پیشگیری و کنترل باید بر دانشآموزان متمرکز باشد و مداخلات بهداشتی بر اساس عوامل خطر انجام شود. مشکلات اسکلتی- عضلانی هزینههای اقتصادی قابل توجهی را بر سلامت تحمیل میکند و به طور غیرمستقیم بر بهرهوری افراد تأثیر میگذارد. بنابراین ایجاد رویکردهای جدید که حفظ و بهبود سلامت عضلانی- اسکلتی، پیشگیری از بیماریهای آن و مدیریت آنها را هدف قرار میدهد، ضروری به نظر میرسد.
عباسعلی جعفری ندوشن، امیرعباس ابویی مهریزی، فاطمهسادات موسوی ندوشن،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
اهداف: همهگیری ویروس کووید-۱۹ و اجرای قرنطینه میتواند اثرات مختلفی بر جنبههای روانی و اختلالات اسکلتی- عضلانی دانشجویان بگذارد. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر ویروس کووید-۱۹ بر اختلالات اسکلتی- عضلانی و سلامت روان دانشجویان دانشگاه میبد میباشد.
روش کار: برای این منظور، نمونهای تصادفی شامل ۳۵۰ نفر از دانشجویان دانشگاه میبد در سال ۱۴۰۰ انتخاب گردید. اطلاعات بر اساس سه پرسشنامهی اختلالات اسکلتی- عضلانی Nordic، پرسشنامهی سلامت عمومی و مقیاس اضطراب کرونا ویروس جمعآوری شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از رگرسیون لجستیک و آزمون Chi-square استفاده گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد که اضطراب ناشی از شیوع ویروس کووید-۱۹، روی سلامت روان دانشجویان تأثیر معنیدار دارد. همچنین پاندمی کووید-۱۹ موجب بروز اختلالات اسکلتی- عضلانی در اکثر اندامهای بدن دانشجویان گردیده است. مقطع تحصیلی، ورزش، نرمشهای روزانه و تعداد مبتلایان به ویروس از جمله متغیرهایی هستند که در این شرایط روی اختلالات اندامهای بدن و سلامت روان دانشجویان تأثیر معنیدار دارند.
نتیجهگیری: با توجه به اهمیت سلامت جسمی و روحی دانشجویان، لازم است در رابطه با کلاسهای درسی دانشجویان برنامهریزی صحیحی صورت گیرد. همچنین با شیوع ویروس و لزوم رعایت محدودیتها، برنامهریزی برای ورزش و حرکتهای کششی ساده میتواند روی کاهش اختلالات و افزایش نشاط دانشجویان تأثیرگذار باشد.
فرشته حسینی، مهرناز حقیقی، سیفالله غریب،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
اهداف: پیشگیری از بروز اختلالات اسکلتی- عضلانی، مستلزم ارزیابی و اصلاح وضعیتهای کاری با استفاده از روشهای ارزیابی پوسچر ارگونومی است. هدف این مطالعه، تعیین اثربخشی مداخلات چند وجهی و بلندمدت ارگونومی در یک شرکت در حال توسعهی خودروسازی با روش ارزیابی سریع تنش دفاتر کاری (Rapid Office Strain Assessment) ROSA بود.
روش کار: این مطالعهی مداخلهای چند وجهی بلندمدت، بر روی ۷۰ نفر از کارکنان اداری یک شرکت خدمات مهندسی خودروسازی در سه مرحله از سال ۱۳۹۵ تا ۱۴۰۱ انجام شد. مداخلات ارگونومیک با توجه به نمرات کسب شده در زیرحیطههای روشROSA شامل صندلی، موس و کیبورد، تلفن و مانیتور اجرا گردید. مداخلهها شامل مداخلات فنی- مهندسی و آموزشی بود. از آمارههای توصیفی و آزمونهای Paired T-test، ضریب همبستگی Pearson و رگرسیون خطی چندگانه برای تجزیه و تحلیل دادهها استفاده گردید.
یافتهها: میانگین نمرات ROSA در سال ۱۳۹۵، ۵/۹ با انحراف معیار ۰/۶۶ بود، درحالی که میانگین نمرات ROSA در سال ۱۴۰۱، ۳/۸۵ با انحراف معیار ۱/۱۹ بود. بین نمرهی نهایی ROSA در سال ۱۳۹۵ و ۱۴۰۱ از نظر آماری تفاوت معنیداری وجود داشت (۰/۰۰۱> P). آزمونهای آماری نشان داد تنها مداخلهی فنی- مهندسی بر روی نمرهی نهایی ROSA تأثیر معنیداری داشت.
نتیجهگیری: نتایج مطالعهی حاضر بیانگر کاهش مطلوب سطح احتمال خطر نهایی وضعیت بدنی کارکنان حین کار به علت تصحیح وضعیت بدنی در نتیجهی مداخلهی فنی- مهندسی همراه با مداخلهی آموزشی منطبق بر اجزای روش ROSA بوده است.
مجید شهبازی، حسین رفسنجانی دهقاضی،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
سیناز نیازی، فرزانه گندمی، لیلا غزاله، پرویز صوفیوند،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
اهداف: یکی از اختلالات شایع اسکلتیعضلانی که تأثیر زیادی بر کیفیت زندگی، سلامت و بازده کاری افراد می گذارد، گردن درد مزمن است. هزینههای سنگین درمانهای دارویی و جستوجوی راهکارهای درمانی ساده و کم هزینه امری اجتنابناپذیر است. تکنیکهای کشش و رهاسازی بافتی از راهکارهای مؤثر در اصلاح اختلالات اسکلتیعضلانی هستند. در این مطالعه، سعی شد که اثربخشی آنها در کنترل درد و بهبود عملکرد کارکنان مبتلا به گردن درد مزمن غیراختصاصی بررسی شود.
روش کار: در این مطالعهی نیمهتجربی با گروه های موازی و طرح پیش آزمونپس آزمون، ۳۹ کارمند مبتلا به گردن درد مزمن غیراختصاصی با میانگین سنی ۲۵ تا ۴۵ سال، بهروش غیرتصادفی و دردسترس، از بین کارمندان پشتمیزنشین انتخاب شدند. افراد بهطور تصادفی در سه گروه کشش، رهاسازی و کنترل تخصیص یافتند و به مدت شش هفته، مداخلات را دریافت کردند. در ابتدا و پس از شش هفته، شدت درد با معیار دیداری، خستگی کیفی با پرسشنامهی خستگی چندبعدی و کیفیت زندگی با استفاده از پرسشنامهی SF-۳۶ بررسی شد. برای مقایسهی میانگینها از آنالیز کواریانس یک راهه استفاده و سطح معناداری ۰/۰۵ در نظر گرفته شد.
یافتهها: مقایسههای درونگروهی نشان داد که شدت درد، کیفیت زندگی و خستگی در هر دو گروه مداخله، بهطور معناداری بهبود یافته است (۰/۰۵P<). تمرینات کششی و رهاسازی، هر دو بر بهبود متغیرها تأثیر معناداری داشتند (۰/۰۵P<)؛ اما برتری با گروه تمرینات رهاسازی بود.
نتیجهگیری: شش هفته تکنیک رهاسازی و کشش در بیماران دچار به گردندرد مزمن غیراختصاصی، باعث کاهش درد و کاهش خستگی و افزایش کیفیت زندگی آنها میشود.
زهرا اکبری چهرهبرق، نیلوفر نوایی، حمیدرضا نوایی،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
اهداف: بر اساس شواهد علمی، فعالیتهای هنری مانند نوازندگی، میتواند باعث بروز آسیبهای خاصی در بدن افراد شود. هدف از این مطالعه تعیین شیوع و مکان بروز آسیبهای اسکلتیعضلانی در هنرجویان موسیقی و نوازندگان ایرانی و همچنین، شناسایی عوامل خطر مرتبط با وقوع این آسیبها است.
روش کار: بهمنظور جستوجوی مطالعات منتشرشده در زمینه ی مدنظر، از پایگاههای اطلاعاتی معتبر مانند پابمد، اسکوپوس، گوگل اسکولار، مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی (SID) و مگیران با بهکارگیری کلیدواژههای مناسب استفاده شد. در این جستجو، فقط آن مطالعات مقطعی بررسی شدند که به منظور بررسی شیوع آسیب های اسکلتی عضلانی و عوامل خطر آن ها در هنرجویان موسیقی و نوازندگان ایرانی انجام شده بودند و دسترسی به آن ها وجود داشت. مقالات مروری مرتبطی که کمتر از پنج مشارکت کننده داشتند و به زبان های غیر از انگلیسی و فارسی نوشته شده بودند، از مطالعه خارج شدند.
یافتهها: از میان ۱۹ مطالعهای که در این زمینه یافت شدند، با حذف مطالعات تکراری و مشابه، هفت مطالعهی توصیفیتحلیلی و مقطعی با نمونهای بهاندازهی ۱۴۴۴ نفر بررسی شدند. شیوع صدمات اسکلتیعضلانی بین ۵۳ تا ۶۵ درصد بود. شایع ترین مشکل از بین مشکلات اسکلتی عضلانی،داشتن محل درد بود که در همه ی نوازندگان فارغ از نوع ساز دیده می شد. همچنین، مشخص شد که مشکلات اسکلتیعضلانی در نوازندگان خانم بیشتر گزارش شده است.
نتیجهگیری: هنرجویان موسیقی و نوازندگان ایرانی اغلب با مشکلات اسکلتیعضلانی مواجه هستند. نواحی شایع بدن برای بروز این مشکلات، گردن و شانهها هستند. علاوه بر این، عوامل خطر متعددی مانند سن، پوسچر نامناسب و مدت تمرین برای بروز این نوع آسیب ها وجود دارد.
مهران ملکی روشتی، مهدی راعی، فیروز ولیپور،
دوره 11، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
اهداف: اختلالات اسکلتیعضلانی مسئلهای حائز اهمیت در بسیاری از محیطهای کاری در نظام بهداشت و درمان است. هدف از این مرور سیستماتیک بررسی اختلالات اسکلتیعضلانی و عوامل خطر شغلی بر وضعیت جسمانی کادر درمان در ایران است.
روش کار: جستوجویی الکترونیکی در پایگاههای اطلاعاتی ملی و بینالمللی شامل PubMed، Web of Science، Scopus، SID و IranMedex انجام شد. مقالات از سال ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۰ با استفاده از کلمات کلیدی «اختلالات اسکلتیعضلانی» و «کادر درمان» جستوجو شدند.
یافتهها: از میان ۳۶۰ مقاله، در نهایت، متن کامل ۲۴ مقاله بررسی شد. نتایج مطالعه نشان داد که بیشترین میزان شیوع ناهنجاریهای اسکلتیعضلانی و شکایات کارکنان در ۱۲ ماه گذشته، به درد در ناحیهی گردن (۴۶/۰۱ درصد) مربوط است. همچنین، از بین ۲۴ عامل خطر شغلی شناساییشده، ایستادن طولانیمدت (۲۰/۸۳ درصد) و حرکات تکراری (۱۶/۶۶ درصد) مهمترین عوامل در بروز اختلالات جسمانی در کادر درمان است.
نتیجهگیری: یافتههای این پژوهش میتواند نقش بسزایی در توانمندسازی و ارتقای نظام سلامت کشور از نظر سیاستهای فردی، مدیریتی و سازمانی در مراکز بهداشتیدرمانی داشته باشد؛ بنابراین، نیازهای فیزیکی، فشارهای روانی و ارگونومیکی محیط کار و سلامت کادر درمان را میتوان برطرف کرد.
سید محمد حسینی، آرمین لاهوری، عطاالله براتی، هادی میری،
دوره 11، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
اهداف: در دنیای پیشرفتهی امروز، یکی از تهدیدهای جدی موجود برای کارکنان، مشکلات اسکلتی عضلانی است. هدف از انجام این پژوهش بررسی ارتباط ارگونومی و ناهنجاریهای وضعیتی بدن در کارکنان صنایع تولیدی است.
روش کار: جامعهی آماری این پژوهش را کارکنان مرد شاغل در دو شرکت خدماتی با تعداد کلی ۲۱۰ نفر تشکیل میدهند. تعداد ۱۳۴ نفر طبق جدول مورگان و بر اساس معیارهای ورود، به تحقیق وارد شدند. بررسی درد در نواحی مختلف بدن توسط پرسشنامهی نوردیک، ارزیابی ارگونومی محیط کار توسط مقیاس REBA و ارزیابی وضعیت بدنی توسط آزمون نیویورک صورت گرفت. پس از جمعآوری اطلاعات مختلف، از نرمافزار SPSS نسخهی ۲۶ برای تجزیهوتحلیل اطلاعات استفاده شد. برای بررسی نرمال بودن توزیع دادههای هر متغیر، از آزمون شاپیروویلک استفاده شد. همچنین، برای بررسی ارتباط بین متغیرهای تحقیق، از آزمون آماری رگرسیون خطی استفاده شد. سطح معناداری در سرتاسر پژوهش کمتر از ۰/۰۵ در نظر گرفته شده است.
یافتهها: نتیجهی تحقیق نشان داد که ارتباط منفی و معنیداری میان نمرهی ارگونومی و ارزیابی وضعیت بدنی وجود دارد (۰/۰۰P= و ۰/۶۰R=). همچنین، نتیجهی بررسیها نشاندهندهی وجود اختلالات اسکلتی عضلانی در نواحی مختلف بدن با بیشترین شیوع در کمر است.
نتیجهگیری: با توجه به ارتباط بالا و منفی متغیرها، مشخص شد که وضعیت نامطلوب ارگونومی میتواند به ضعیف بودن وضعیت بدنی منجر شود و تبعات اسکلتی عضلانی زیادی به همراه داشته باشد.
عاطفه الیاسی گماری، بهزاد فولادی، سعید قنبری، عباس محمدی،
دوره 11، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده
اهداف: اختلالات اسکلتیعضلانی (MSDs) از جمله مشکلات شایع و مهم بهداشتیاجتماعی در جوامع صنعتی هستند که باعث کاهش بهره وری، افزایش هزینه های درمانی و کاهش کیفیت زندگی کارگران می شوند. مطالعهی حاضر با هدف بررسی تأثیر حجم کار، خستگی، کیفیت خواب و وضعیت جسمانی بر اختلالات اسکلتیعضلانی کارگران صنعت فولاد انجام شد.
روش کار: مطالعهی حاضر از نوع توصیفیتحلیلی بود که در جمعیت ۵۴۰ نفری کارگران شاغل در صنعت فولاد شهرستان دزفول انجام شد. بر اساس نمونهگیری تصادفی ساده، ۴۰۰ نفر بهعنوان نمونه، انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامهی اطلاعات دموگرافیک افراد، پرسشنامهی اختلالات اسکلتیعضلانی کرنل (CMDQ)، خستگی شغلی سوفی (SOFI)، کیفیت خواب پیتسبورگ (PSQI) و شاخص بار کاری NASA-TLX بود و همچنین، برای ارزیابی وضعیت بدنی افراد از روش ربا (REBA) استفاده شد. برای تجزیهوتحلیل دادهها، از شاخصهای آمار توصیفی و برای بررسی روابط بین متغیرهای مشاهدهشده و پنهان، از مدل معادلات ساختاری (SEM) استفاده شد. دادهها در سطح معنیداری ۰/۰۵ و در نرمافزار SPSS نسخهی ۲۵ آنالیز شدند.
یافتهها: با توجه به سنجش شیوع اختلالات اسکلتیعضلانی، کمردرد با میانگین و انحراف معیار ۲۵/۴۴±۵۲/۳۹ در رتبهی اول و زانودرد با میانگین و انحراف معیار ۲۶/۴۵±۴۶/۴۳ در رتبهی دوم بودند که نشاندهندهی شیوع بالای این اختلالات در میان کارگران صنعت فولاد است. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که بین بار کاری، خستگی، کیفیت خواب و وضعیت بدنی با اختلالات اسکلتیعضلانی رابطهی مثبت و معناداری وجود دارد (۰/۰۵>P). با توجه به شاخص RMSEA کمتر از ۰/۱، مدل پیشنهادی در این مطالعه از برازش مناسب برخوردار بود و نقش متغیرهای بار کاری، خستگی، کیفیت خواب و وضعیت بدنی را در ایجاد اختلالات اسکلتیعضلانی بهصورت مستقیم و غیرمستقیم، بهخوبی نشان داد.
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان میدهد که بهبود وضعیت ارگونومی محل کار، کاهش بار کاری، خستگی و بهبود کیفیت خواب میتواند احتمال بروز اختلالات اسکلتیعضلانی را در کارگران کاهش دهد.
یوسف قنبری، فرزانه گندمی،
دوره 11، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده
اهداف: اختلالات اسکلتیعضلانی و دردهای ناشی از بروز آنها یکی از عوامل مهم و شایع آسیبهای شغلی به شمار میرود؛ بنابراین، هدف از تحقیق حاضر بررسی اثرگذاری تمرینات با هدف اصلاح سندرم متقاطع فوقانی آنلاین و بازآموزی وضعیت صحیح بدن بر درد، ناتوانی، خستگی ادراکی، بار کاری ذهنی و پوسچر دندانپزشکان شهرستان شهرکرد است.
روش کار: تعداد ۳۳ دندانپزشک بهعنوان نمونهی آماری و به شکل دردسترس انتخاب شدند و بهصورت تصادفی، در گروههای کنترل (۱۱=n)، تمرینات اصلاحی مبتنی بر اصول NASM(۱۱=n) و تمرینات بازآموزی وضعیت بدنی (۱۱=n) قرار گرفتند. قبل از اعمال مداخلات و پس از اتمام دورهی مداخلات، پیامدهای مطالعه بررسی شدند. گروههای تجربی به مدت شش هفته تحت مداخلات مطالعه قرار گرفتند و گروه کنترل طی این مدت، فعالیت روزمرهی خود را انجام دادند. درد بهعنوان پیامد اولیه و ناتوانی، خستگی ادراکی، بار کاری ذهنی و کیفیت زندگی بهعنوان پیامدهای ثانویه بررسی شدند. برای مقایسههای درونگروهی، از آزمون paired sample t-test و برای مقایسههای بینگروهی، از one-way analysis of variance استفاده شد.
یافتهها: یافتهها نشان داد که هر دو مداخلهی تمرینی اثر مثبتی بر درد، ناتوانی، خستگی ادراکی، بار کاری ذهنی و کیفیت زندگی دندانپزشکان داشت (۰/۰۵>P)؛ بااینحال، یافتههای حاصل از تستهای تعقیبی نشان داد که تمرینات مبتنی بر اصلاح سندرم متقاطع فوقانی اثر چشمگیرتری نسبت به تمرینات بازآموزی وضعیت بدنی داشته است (۰/۰۵>P).
نتیجهگیری: استفاده از تمرینات اصلاحی مبتنی بر اصول NASM بهصورت آنلاین و بازآموزی وضعیت بدنی توانست در کاهش درد و ناتوانی و بهبود عملکرد دندانپزشکان اثرهای مطلوبی بر جای بگذارد.
دکتر محسن عارفیان، فاطمه رئیسی، محمدجواد هادیان فرد،
دوره 11، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده
اهداف: دردهای اسکلتیعضلانی مرتبط با کار یکی از عوامل اصلی کاهش کمیت و کیفیت کار و تهدیدکنندهی سلامت جسمانی و روانشناختی کارمندان محسوب میشود. هدف از مطالعهی حاضر بررسی شیوع و پیشبینی دردهای اسکلتیعضلانی مرتبط با کار بر اساس پوسچر بدن، استرس شغلی، سلامت روان و انعطافپذیری روانشناختی در کارکنان شرکتی تجاری در شیراز بود.
روش کار: جامعهی آماری شامل کارکنان این شرکت با تعداد کلی ۲۵۰ نفر بود که طبق جدول مورگان، ۱۴۷ نفر (۵۱ زن و ۹۶ مرد) بر اساس معیارهای ورود، انتخاب و ارزیابی شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامههای درد اسکلتیعضلانی (Nordic questionnaires)، پوسچر بدن (Qec)، استرس شغلی (ERI)، سلامت روان (GHQ) و انعطافپذیری روانشناختی (CFI) بود. اطلاعات دموگرافیک بهوسیلهی آزمونهای ناپارامتریک خیدو و کروسکالوالیس و ارتباط بین متغیرها بهشیوهی تحلیل رگرسیون و بهوسیلهی نرمافزار spss-۲۶ تجزیهوتحلیل شد.
یافتهها: بررسی یافتههای توصیفی نشان داد که شایعترین درد در گروه نمونه بهترتیب، درد کمر (۷۶/۱۹ درصد)، گردن (۶۹/۳۸ درصد) و قسمت تحتانی کمر (۵۶/۶۴ درصد) بود؛ همچنین، ورزش بیشتر در طول هفته با تجربهی کمتر درد در ارتباط بود (۰/۰۵P<). بر اساس یافتهها، پوسچر بدن بیشترین توانایی پیشبینی دردهای گردن، شانه، دست و کمر را داشت (۰/۰۱P<)، همچنین، مؤلفههای استرس شغلی، سلامت روان و انعطافپذیری روانشناختی بهصورت معناداری، دردهای مرتبط با کار را پیشبینی کردند (۰/۰۱P<).
نتیجهگیری: بر اساس نتایج، آموزش شیوهی صحیح پوسچر بدن میتواند میزان درخور توجهی از دردهای اسکلتیعضلانی را کاهش دهد؛ همچنین، آموزش شیوههای مدیریت استرس شغلی و ارتقای انعطافپذیری روانشناختی کارکنان ممکن است با کاهش ناراحتیهای جسمانی مرتبط باشد.
موسی نظری، آرزو سماک امانی، محمد امین موعودی، محمد مهدی علیان نژادی،
دوره 11، شماره 4 - ( 11-1402 )
چکیده
اهداف: اختلالات اسکلتیعضلانی مرتبط با کار (WMSDs) از معضلات مهم در کشورهای درحالتوسعه و پیشرفته است و اکثر افراد در طول زندگی خود، با آن روبهرو هستند. با توجه به اثرهای زیانآور اختلالات اسکلتیعضلانی در بهرهوری و سلامت عمومی کارکنان، این پژوهش با استفاده از پرسشنامهی اختلالات اسکلتیعضلانی کرنل (CMDQ) بهمنظور ارائهی مدلی هوشمند برای تعیین سطح و پیشبینی اختلالات اسکلتیعضلانی انجام شد.
روش کار: در این مطالعهی توصیفیتحلیلی، ۸۱۰ نفر از کارکنان پنج سازمان با چهار طبقهی شغلی اداری، فنی، تولید و خدمات، داوطلبانه برای ارزیابی اختلالات اسکلتیعضلانی، پرسشنامهی اختلالات اسکلتیعضلانی کرنل (CMDQ) را تکمیل کردند. پس از جمعآوری دادههای پرسشنامهای و انجام تحلیلهای آماری مرتبط، از نرمالسازی دادهها و خوشهبندی بر اساس روش K-Means برای تعیین سطوح اختلالات اسکلتیعضلانی استفاده شد. در نهایت، شبکهی عصبی مصنوعی پرسپترون چندلایه برای پیشبینی سطح اختلالات اسکلتیعضلانی آموزش داده شد و معیارهای دقت، صحت، Recall و F۱-score برای ارزیابی مدل پیشنهادی به کار گرفته شدند.
یافتهها: نتایج عملکرد مدل پیشنهادی در پیشبینی سطح اختلالات اسکلتیعضلانی در دو حالت استفاده و عدم استفاده از روش SMOTE بر اساس معیارهای ارزیابی ارائه شده است. مقادیر صحت، دقت، Recall و F۱-score بهترتیب، برابر با ۰/۷۲۴، ۰/۷۰۹، ۰/۷۵۶ و ۰/۷۲۰ به دست آمد. مقدار مناسب صحت و دقت در مدل پیشنهادی نشاندهندهی قابلیت آن در شناسایی سطح اختلالات اسکلتیعضلانی افراد و کمک به متخصصان حوزهی بهداشت در شناسایی و اقدامات لازم برای پیشگیری و پیشبینی آنها است.
نتیجهگیری: این مطالعه با استفاده از پرسشنامهی CMDQ و روشهای هوش مصنوعی به تحلیل اختلالات اسکلتیعضلانی در محیط کار پرداخته است. مدل پیشنهادی در مقایسه با مطالعات مشابه، دارای دقت و صحت قابل توجهی است. نتایج نشان دادند که از این مدل میتوان برای شناسایی و پیشبینی اختلالات اسکلتیعضلانی در کارکنان سازمانها با امکان تسریع فرایند شناسایی و کاهش هزینهها بهره برد.
سینا قاسمی، بهزاد ایمنی، رامین رحمانی، شیردل زندی،
دوره 11، شماره 4 - ( 11-1402 )
چکیده
اهداف: اختلالات اسکلتیعضلانی مشکلی شایع در اغلب محیطهای کاری و توانایی انجام کار عاملی مؤثر بر عملکرد و بهرهوری کارکنان است. در مطالعهی حاضر، وضعیت این دو مؤلفه و ارتباط آنها با هم در کارکنان شاغل در اتاق عمل بررسی شده است.
روش کار: مطالعهی مقطعی حاضر در زمستان سال ۱۴۰۱ انجام شد. در این پژوهش، تعداد ۹۶ نفر از کارکنان شاغل در اتاق عمل بیمارستانهای دولتی شهر همدان، بهصورت سرشماری و با در نظر گرفتن معیارهای ورود بررسی شدند. دادهها از طریق پرسشنامهی استاندارد نوردیک و پرسشنامهی شاخص توانایی انجام کار جمعآوری شد و با استفاده از نرمافزار SPSS نسخهی ۲۴ در دو سطح آمار توصیفی (فراوانی، میانگین، انحراف معیار) و استنباطی (T-Test) تجزیهوتحلیل شد.
یافتهها: در این مطالعه، ۴ نفر (۴/۲ درصد) از شرکتکنندگان دارای یک ناراحتی اسکلتیعضلانی و ۹۱ نفر از پرسنل (۹۵/۸ درصد) دارای بیش از یک ناراحتی در سیستم اسکلتیعضلانی بودند. میانگین شاخص توانایی انجام کار ۰۴/۹۱±۴۲/۳ بود. نتایج آزمون تی مستقل نشان داد که شاخص توانایی انجام کار در بین افراد دارای درد در اندامهای گردن (۰/۰۰۳=P-value)، شانهها (۰/۰۰۱=P-value)، آرنجها (۰/۰۳۸=P-value)، کمر (۰/۰۱۱=P-value)، زانوها (۰/۰۰۱=P-value) و پاها (۰/۰۰۲=P-value) نسبت به افراد فاقد درد در این اندامها کمتر بود.
نتیجهگیری: با توجه به شیوع بالای اختلالات اسکلتیعضلانی و ارتباط معنادار بین این اختلالات و توانایی انجام کار، ضروری است مداخلاتی بهمنظورکاهش این اختلالات و بهتبع آن، افزایش توانمندی کارکنان طراحی و اجرا شد.