مقدمه: خستگی ذهنی یکی از علل اصلی حوادث جادهای است. بیش از 30 درصد حوادث به علت خوابآلودگی و خستگی راننده اتفاق میافتد، لذا شناسایی ابزارها و روشهایی به منظور تشخیص زود هنگام خستگی و خواب آلودگی از اهمیت بسیاری در پیشگیری از حوادث برخورداراست. در این میان استفاده از روشهای بیولوژیکی مانند EEG میتواند از معتبرترین روشها باشد.
مواد و روشها: مطالعه حاضر به روش توصیفی-تحلیلی در روی 19 نفر از رانندگان سواری مرد انجامگردید. به منظور القای بیشتر خستگی از رانندگان خواستهشد که حداقل 18 ساعت قبل از آزمایش نخوابند و 12 ساعت پیش از آن از خوردن نوشیدنیهای کافییندار و مواد محرک خودداری نمایند. وضعیت خواب رانندگان از طریق فرم یادداشت خواب از یک هفته قبل کنترل میشد. رانندگان میبایست یک جاده 110 کیلومتری را با سرعت 90 کیلومتر در ساعت با حفظ مسیر حرکت طیکنند. میزان خستگی ذهنی در هر 10 دقیقه با مقیاس خوابآلودگی کرولینسکا ثبت میشد. همچنین ارزشیابی ویدیویی از چهره راننده از لحاظ خستگی در هر 10 دقیقه توسط دو نفر از پژوهشگران آموزشدیده انجام میشد. در طول رانندگی روی شبیهساز، امواج مغزی با 16 کانال ثبت میشد. پس از فیلترکردن و حذف سیگنالهای مزاحم، توان نسبی و مطلق آلفا در کانالهای مختلف محاسبه گردید. سپس از آمار توصیفی و ضریب همبستگی اسپیرمن و آزمون تی زوجی برای آزمون همبستگی و مقایسه میانگینها در 10 دقیقه ابتدایی و انتهایی رانندگی استفاده شد.
یافته ها: این مطالعه نشانداد که بین میزان خودارزیابی خستگی در 10 دقیقه ابتدایی و انتهایی مسیر اختلاف معنادار وجود داشت(001/0>P). این امر در مورد ارزشیابی ویدیویی نیز صدق میکرد. میانگین توان مطلق آلفا در 10 دقیقه انتهایی نسبت به 10 دقیقه ابتدایی مسیر افزایش معنادار داشت(001/0>P) ، در حالیکه توان نسبی آلفا در 10 دقیقه انتهایی نسبت به 10 دقیقه ابتدایی مسیر تفاوتی نداشت.
نتیجه گیری: خستگی ذهنی راننده یکی از مشکلات بسیار مهم رانندگان از دیدگاه ایمنی جاده به حساب میآید. این مطالعه حاکیاست که امواج مغزی و بویژه توان مطلق آلفا میتواند شاخص خوبی برای پیشبینی زودهنگام خستگی ذهنی راننده باشد.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |