پیام خود را بنویسید

جستجو در مقالات منتشر شده


9 نتیجه برای کنترل

غلامعباس شیرالی، افشین دیبه خسروی، طاهر حسین زاده، اسعد فتحی، مسعود حمه رضایی، مصطفی حمزئیان زیارانی،
دوره 2، شماره 3 - ( 9-1393 )
چکیده

مقدمه: در بسیاری از محیط‌های شغلی حساس و پیچیده، خطاهای انسانی از اهمیت بالایی برخوردار هستند. حوادث زیادی همه‌ساله در نقاط مختلف جهان شواهدی برای تائید خطای ناشی از عملکرد پردازش اطلاعات اپراتورها می‌باشد. هدف اصلی این مطالعه بررسی تقاضای نیروی انسانی اپراتورها براساس مدل پردازش اطلاعات انسانی و بارکاری، و تدوین یک مدل رگرسیونی برای آن بوده است.

مواد و روش‌ها: مطالعه حاضر یک پژوهش موردی می‌باشد. اطلاعات به‌صورت مصاحبه با کارکنان، مشاهده فرایند عملیات و ارائه پرسشنامه‌ای: بخش نخست مربوط به مدل پردازش اطلاعات انسانی و بخش دوم مربوط به بارکاری ذهنی NASA – TLX و یک قسمت ضمیمه نظرسنجی تقاضای نیروی انسانی جمع‌آوری شد و با استفاده از آزمون‌های آماری16- SPSS تجزیه‌وتحلیل وظایف صورت گرفت.

یافته‌ها: بین بارکاری با مراحل مدل پردازش اطلاعات انسانی ازجمله ادراک (65/0r=، 01/0 P<)، پاسخ گفتاری (45/0  r=،01/0 P<) و پاسخ دستی (15/0r=  ،05/0 P<) همبستگی دیده شد. از عوامل مؤثر بر بارکاری، پاسخ گفتاری (232/0 =β ،033/0 P=) و ادراک (576/0= β ،001/0 P=) بود و از مهم‌ترین عوامل در پیش‌بینی تقاضای نیروی انسانی، ادراک (514/2 = β ،008/0 P= )، بارکاری (57/1  β =،018/0 P=) و پاسخ گفتاری ( 428/2, P=010/0  β=) بدست آمد.

بحث و نتیجه‌گیری: افزایش تمرکز و توجه و مهارت‌های ادراکی از طریق اقدامات روانی شامل کاهش بارکاری و استرس، و برگزاری دوره‌های آموزشی تخصصی جزء ضروریات کار قلمداد می‌شود.


عبدالله واحدی، سارا دهنوی،
دوره 2، شماره 3 - ( 9-1393 )
چکیده

 

مقدمه: ترافیک یکی از مشکلات اجتماعی در جوامع امروزی و در شهرهای بزرگ می‌باشد. برای مهار ترافیک، علاوه بر گشایش راه‌ها، نیاز به فرهنگ‌سازی و نیز استفاده از روش‌های هوشمند می‌باشد، بدین سبب سیستم‌های کنترل ترافیک شهری ابداع گردیده است. وظایف اپراتورهای این مراکز برای مدیریت ترافیک، شامل فرآیندهای شناختی گوناگون است. تجزیه و تحلیل کار شناختی (analysis cognitive work) برای تجزیه و تحلیل این سیستم‎های کاری، با هدف بهبود طراحی سیستم، به عنوان یک چارچوب، در این مطالعه معرفی شده است.

روش انجام کار: تجزیه و تحلیل کار شناختی (CWA)، محدودیت‎های سیستم را از طریق پنج فاز شناسایی میکند، که در ابتدا با تحلیل قلمروکاری آغاز و بعد از تحلیل وظیفه، تحلیل استراتژی و بررسی همکاریها و سازمان‎های اجتماعی، با شناسایی صلاحیت‎های لازم پرسنل به پایان می‎رسد.

یافتهها: نتایج این مطالعه شامل: طرح کلی مراحل اجرای تکنیک CWA، تحلیل قلمرو کاری، نردبان تصمیم، جزئیات مربوط به شاخص‌های سطوح مرتبط، استراتژیهای موجود،  نقشه جریان اطلاعات (IFM)، نقشه جریان اطلاعات (IFM) برای چارچوببندی تحلیل اجتماعی سازمان، و تجزیه و تحلیل شایستگی شخص، میباشد.

بحث و نتیجه‌گیری: نتیجه این پژوهش میتواند جهت گزینش و آموزش اپراتورهای مرکز کنترل ترافیک استفاده گردد، چرا که بهکارگیری تجهیزات مدرن در امر کنترل ترافیک نیازمند پرسنل مجرب و با توانمندیهای شناختی میباشد، در غیر اینصورت موجب به هدر رفتن سرمایه و انرژی سازمانها خواهد بود. هرچه تصمیمات اپراتور بیشتر وابسته به پردازش اطلاعات باشد، تواناییهای شناختی اپراتور نیز باید بیشتر باشد. فرآیندهای شناختی کاوش دیداری(visual search)، حل مسئله و زمان‌سنجی از ویژگیهای شناختی لازم برای تصدی این شغل است.

       
مصطفی برزیده، علیرضا چوبینه، حمیدرضا طباطبایی،
دوره 3، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده

مقدمه: اطلاعات ناچیزی در مورد نیازهای روان‌شناختی شغل و کنترل (آزادی تصمیم‌گیری) در محیط کار و ارتباط آن با آسیب‌های اسکلتی ـ عضلانی (MSDs) در پرستاران ایرانی در دسترس است. این پژوهش با هدف بررسی ارتباط بین نیازهای روان‌شناختی شغل و کنترل در محیط کار و ارتباط آن با شیوع علائم MSDs در پرستاران شاغل در بیمارستان‌های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شیراز انجام شده است.

مواد و روش­ها: در این مطالعه مقطعی، 385 نفر از پرستاران بیمارستان‌های دانشگاه علوم پزشکی شیراز که به روش نمونه‌گیری تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند، شرکت نمودند. نسخه‌ فارسی پرسش‌نامه محتوای شغلی و پرسش‌نامه استاندارد نوردیک برای جمع‌آوری داده‌ها استفاده شد. از آمار توصیفی، رگرسیون لجستیک و نرم‏افزار SPSS نسخه 5/11 برای تحلیل داده‌ها استفاده شد.

یافته‌ها: میانگین (انحراف استاندارد) ابعاد نیازهای روان‌شناختی شغل (14/5) 19/38 و کنترل (50/6) 15/58  به دست آمد. بر این اساس، ابعاد نیازهای روان‌شناختی در سطح بالا و بعد کنترل در سطح پایین قرار داشتند. نتایج نشان داد که 1/29% از پرستاران مورد مطالعه در حالت استرین بالا مشغول به کار می‌باشند. مدل‌سازی رگرسیون مشخص ساخت که شانس آسیب در ناحیه پا در پرستارانی که در خانه استرین بالا قرار دارند 35/2 برابر پرستارانی است که در خانه استرین پایین قرار می‌گیرند.

نتیجه‌گیری: اغلب پرستاران مورد مطالعه در خانه استرین بالا از مدل نیاز ـ کنترل قرار داشتند. بر اساس نتایج به دست آمده، هر گونه برنامه‌ مداخله‌ای جهت پیشگیری از MSDs در پرستاران می‌بایست بر افزایش کنترل و تغییر حالت کار از استرین بالا به استرین پایین یا شغل فعال متمرکز شود.


مژگان ذواکتافی، سید ابوالفضل ذاکریان، علیرضا چوبینه، سمانه نعمت الهی،
دوره 4، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده

مقدمه: پیشرفت فناوری و تکنولوژی مدرن، محیطهای کاری جهان امروز را تغییر داده و افراد شاغل در این محیطها را متحمل خواستهها و نیازهای ذهنی و شناختی بیشتری کرده است. اتاق کنترل، نمونهای از این محیطهای کاری است. در حال حاضر، ارزیابی بارکاری ذهنی نقطهای کلیدی در تحقیق و توسعه روابط انسان- ماشین میباشد. هدف مطالعه حاضر، اعتبارسنجی یک روش تحلیلی در ارزیابی بارکاری ذهنی موردنیاز اپراتورهای اتاق کنترل نیروگاه سیکل ترکیبی فارس میباشد.

روشکار: مطالعه حاضر، مطالعهای بنیادی- کاربردی از نوع مقطعی میباشد که در ابتدا، بهمنظور آشنایی با مراحل انجام کار اپراتورهای اتاق کنترل، تجزیه و تحلیل وظایف انجام گرفت. سپس، با استفاده از تکنیک VACP، میزان بارکاری ذهنی موردنیاز برای انجام هر یک از مراحل کار تعیین گردید. نهایتاً، با بررسی ضریب همبستگی پیرسون مقادیر تعیینشده از تکنیک VACP با نتایج حاصل از پرسشنامه NASA-TLX که از 18 اپراتور جمع آوری شده بود، اعتبارسنجی روش موردنظر، انجام گرفت.

یافتهها: بر اساس نتایج بهدستآمده، همبستگی میان مقادیر تعیینشده از تکنیک VACP و مقادیر بهدستآمده از پرسشنامه NASA-TLX، مثبت و معنیدار شد.

نتیجهگیری: با توجه به وجود همبستگی بالا میان نتایج تکنیک VACP و نتایج حاصل از پرسشنامه NASA-TLX، و با توجه به قابلیت به کارگیری تکنیک VACP در مراحل ابتدایی طراحی در مقایسه با روش NASA-TLX، این روش پیشنهادی بهعنوان یک ابزار بررسی برای پیشبینی بارکاری ذهنی اپراتورهای اتاق کنترل، مناسب میباشد.


نسیم علی پور، مهرانه شعبانی، امیر اسدی فخر، سید علی مهدیون،
دوره 6، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: قصد ترک شغل در نیروهای انسانی از جمله موضوعاتی است که همواره تلاش­ های مدیریتی درجهت کاهش آن بوده است. عوامل زیادی ترک شغل را تحت تاثیر قرار میدهند که  ازجمه آنها عوامل استرس­زای شغلی است. با توجه به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر با هدف بررسی استرس زاهای شغلی به عنوان پیش ­بین ­های قصد ترک شغل پرستاران انجام شده است.
روش­ کار: طرح پژوهش در این مطالعه از نوع طرح همبستگی است. جامعه مورد نظر در پژوهش حاضر تمامی پرستاران شاغل در بیمارستان­های دولتی شهر همدان بودند که بر اساس روش نمونه‌گیری تصادفی ساده تعداد 300 نفر به عنوان نمونه پژوهش حاضر انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این تحقیق پرسشنامه عدم تعادل تلاش پاداش، پرسشنامه محتوای شغل و پرسشنامه قصد ترک شغل بودند. تحلیل داده­ ها با استفاده از روش همبستگی و تحلیل رگرسیون و با استفاده از نرم افزارSPSS18  انجام شد.
یافته­ ها: نتایج نشان داد که بین میزان تلاش، تقاضاهای شغلی با قصد ترک شغل در پرستاران رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد (p≤0.01) ولی بین میزان پاداش، کنترل شغلی و حمایت اجتماعی با قصد ترک شغل در پرستاران رابطه منفی و معنادار مشاهده شد(p≤0.01).
نتیجه­ گیری: براساس نتایج میتوان چنین نتیجه گیری کرد که استرس شغلی عامل مهمی در ایجاد قصد ترک شغل در پرسنل است و میتوان از مولفه های هر دو مدل بکار رفته در این پژوهش در جهت کاهش قصد ترک شغل پرستاران استفاده کرد.


 

فاطمه رستمی، مریم فیض عارفی، امین بابایی پویا، اعظم جهانگیری مهر،
دوره 8، شماره 2 - ( 4-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: پرستاران جز کارکنان اصلی هر بیمارستانی هستند. تعداد مراجعین زیاد ، حجم کار بالا و کمبود پرسنل باعث افزایش بار کار ذهنی در پرستاران می شود. از طرفی کاهش میزان کنترل فرایند کاری منجر به فشار روانی می شود .هدف از مطالعه حاضر بررسی نقش میانجی گری کنترل شغلی در تبیین ارتباط بین رضایت شغلی و  بارکار ذهنی در پرستاران است.
روش کار: مطالعه حاضر به صورت توصیفی – تحلیلی بر روی  ۱۸۸ پرستار بیمارستان های آموزشی شهر شوشتر و اردبیل در سال ۱۳۹۸ انجام شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، پرسشنامه NASA-TLX، پرسشنامه رضایت شغلی JDI و پرسشنامه کنترل شغلی بود.  جهت تحلیل داده ها  از ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون  با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۱۸ و نرم افزار AMOS نسخه ۱۸صورت گرفت.
یافته ها: بر اساس نتایج مدل نهایی از برازش خوبی برخوردار بود (۰/۸۵۹ =  GFI، ۰/۹۲۱= CFI، ۰۶۷/۰=RMSEA ). همچنین نتایج نشان داد بین بار کار ذهنی و رضایت شغلی رابطه معنی دار وجود دارد (۰/۰۰۱ >p ، ۰/۳۳- r=) و این رابطه با حضور کنترل شغلی افزایش یافته است (۰/۰۰۱ >p ، ۰/۴۲- r=).
نتیجه گیری: میزان بالای کنترل شغلی، با افزایش میزان رضایت شغلی و کاهش بار کار فکری همراه است. در نتیجه جهت کاهش بار کار فکری و افزایش رضایت شغلی می توان کنترل شغلی  پرستاران را جهت بهبود شرایط کاری افزایش داد.

علیرضا عقیقی، مهدی رضایی طالع، علی لاهوتیان، سعید شهابی نیا،
دوره 8، شماره 3 - ( 8-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: تحقیق حاضر، در پی تبیین اثر تغییر سازمانی بر سلامت روانی کارکنان با توجه به نقش تعدیل گر حمایت و کنترل شغلی می باشد.
روش کار: این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری تحقیق کارکنان بیمارستان فرشچیان (سینا) همدان به تعداد ۲۰۰ نفر بوده که حجم نمونه بر اساس جدول مورگان تعداد ۱۳۲ نفر با استفاده از روش نمونه‌گیری تصادفی ساده تعیین شده است. برای سنجش متغیرها از پرسشنامه های استاندارد تغییر سازمانی، سلامت عمومی، حمایت شغلی و کنترل شغلی استفاده گردید. تجزیه‌وتحلیل داده‌ها با استفاده از نرم‌افزارSPSS  نسخه ۲۳ و Smart PLS نسخه ۲ انجام گرفت.
یافته ها: یافته‌های پژوهش حاکی از آن است که ۴۳ درصد از تغییرات سلامت روان کارکنان، توسط متغیر تغییر سازمانی تبیین می‌شود. تغییر سازمانی با در نظر گرفتن اثر تعدیل گر حمایت شغلی تأثیر مثبت بر سلامت روان کارکنان دارد. ضریب استانداردشده میان دو متغیر نشان می‌دهد که ۲۴ درصد از تغییرات سلامت روان توسط تغییرسازمانی با در نظرگرفتن اثر تعدیل گر حمایت شغلی تبیین می‌شود. تغییرسازمانی با درنظر گرفتن اثر تعدیل­گر کنترل شغلی نیز تأثیر مثبت بر سلامت روان کارکنان دارد. ضریب استانداردشده میان دو متغیرنیز نشان می‌دهد که ۲۹ درصد از تغییرات سلامت روان توسط تغییرسازمانی با درنظر گرفتن اثر تعدیل گر کنترل شغلی تبیین می‌شود. بنابراین تغییرسازمانی تأثیر مثبتی بر سلامت روان کارکنان بیمارستان فرشچیان (سینا) همدان دارد.
نتیجه گیری:  نتایج تحقیق بیانگر آن است که ایجاد تغییر سازمانی در بیمارستان فرشچیان همدان، با توجه به نقش حمایتی و کنترلی مدیران باعث بهبود سلامت روان کارکنان می گردد.

مهدی امیدی، امین اصغرزاده، سیف اله غریب، محسن واحدی، امیرسالار جعفرپیشه،
دوره 8، شماره 4 - ( 11-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: گسترش رایانه‌ها همراه با توسعه نرم‌افزارها و اینترنت، انقلاب بزرگی در کار و زندگی افراد ناتوان ازجمله افراد دارای ضایعات نخاعی با محدودیت حرکات در دست‌ها ایجاد کرده است. کارایی و کاربردپذیری ابزار کمکی که برای این افراد ارائه شود اهمیت فراوانی دارد؛ زیرا آن‌ها محدودیت‌های بیشتری از افراد عادی دارند. هدف این مطالعه ارزیابی کارایی و کاربردپذیری واسط انسان‌رایانه در افراد دارای ضایعه نخاعی گردنی و افراد سالم در دو روش بیوفیدبک EMG مبتنی بر بازی رایانه‌ای و بدون بازی رایانه‌ای بود.
روش­ کار: جامعه آماری این پژوهش که در سال ۱۳۹۹-۱۳۹۸ انجام شد، ۲۰ بیمار دارای ضایعات نخاعی گردنی مراجعه‌کننده به کلینیک ضایعات نخاعی تهران و دانشجویان دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی بودند. این شرکت‌کنندگان به روش غیراحتمالی دردسترس انتخاب شدند و به‌کمک بیوفیدبک EMG بازی‌گونه و بدون بازی، نشانگر رایانه را برای حرکات بالا، پایین، چپ، راست و کلیک‌کردن روی صفحه نمایشگر کنترل می‌کردند. در این مطالعه، از متغیر (Through put (bits/s به‌منظور بررسی کارایی و پرسشنامه SUS برای بررسی کاربردپذیری شرکت‌کنندگان سالم و دارای ضایعه نخاعی استفاده شد.
یافته‌ها: شرکت‌کنندگان دارای ضایعات نخاعی گردنی و افراد سالم، استفاده از بیوفیدبک بازی‌گونه را به‌ترتیب ۷۵/۸۰درصد و ۷۲درصد کاربردپذیر می‌دانستند. باگذشت زمان مقادیر عددی متغیر Through put در افراد سالم و دارای ضایعه نخاعی کاهش یافت. همچنین مقادیر عددی این متغیر در افراد سالم کمتر از افراد دارای ضایعات نخاعی بود. حداکثر کاهش مقادیر عددی متغیر Through put بین جلسات اول و ششم نمایان شد.
نتیجه گیری: شرکت‌کنندگان استفاده‌کننده از سیستم تعاملی کنترل ورودی رایانه، در سرعت واکنش و میزان جابه‌جایی نشانگر رایانه در صفحه‌نمایش کارایی کسب کرده‌اند. نتیجه اینکه می‌توان از سیستم بیوفیدبک EMG بازی‌گونه برای تعامل و کنترل وسایلی مانند رایانه و ویلچر در افرادی که در حرکات ظریف دست‌ها ناتوانی دارند، استفاده کرد.

هادی میری، صدرالدین شجاع الدین، امیرحسین براتی، ملیحه حدادنژاد، شهرام آهنجان،
دوره 10، شماره 1 - ( 4-1401 )
چکیده

اهداف: اسپرین مچ پا منجر به کاهش در حس عمقی و آگاهی از حس حرکت شده و تبعات حرکتی را در بر دارد. از طرفی آسیب این مفصل، عامل مهمی در کاهش تعادل و در نتیجه آسیب مجدد میباشد. تقویت عوامل مؤثر در حفظ تعادل و کنترل پاسچر و از جمله حس عمقی میتواند به عنوان یک راهبرد اساسی در درمان مشکلات تعادلی و پاسچرال و همچنین آسیبهای افراد باشد.
روش ‌‌‌کار: ۳۰ فرد مبتلا به بیثباتی مزمن مچ پا در این مطالعه‌ی نیمه تجربی به طور تصادفی به دو گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند از هر دو گروه پیشآزمون گرفته شد و گروه آزمون شش هفته تمرینات تعادلی در برابر اغتشاش انجام داد. مجدداً از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس یک طرفه بررسی گردید. عملیات آماری در سطح معنیداری  ۰/۰۵ α ≤ انجام شد.
یافته‌ها: شاخص کنترل پاسچر در افراد گروه آزمون در وضعیتهای اول بیشتر و در وضعیت ششم، کمتر از سایر وضعیتها بود. میانگین شاخص کنترل پاسچر در افراد گروه آزمون نسبت به گروه شاهد معنی‌دار بود (۰/۰۵ α ).
نتیجه‌گیری: انجام تمرینات تعادلی یا تمرین روی سطوح ناپایدار همراه با درگیری گیرندههای حس عمقی، احتمالاً باعث میشود عضلات به طور فعالتری درگیر شوند و سیستم عصبی مرکزی تحریکات مناسبتر و مؤثرتری از اعصاب آوران گیرندههای حسی مختلف دریافت نمایند و بدین صورت این تمرینات باعث بهبود کنترل پاسچر میگردد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله ارگونومی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Iranian Journal of Ergonomics

Designed & Developed by : Yektaweb