پیام خود را بنویسید

جستجو در مقالات منتشر شده


20 نتیجه برای خستگی

فرامرز قره گوزلو، جبراییل نسل سراجی، عادل مظلومی، علی نحوی، علی مطیع نصرآبادی، عباس رحیمی فروشانی، محمدرضا آشوری، مهدی سمواتی،
دوره 1، شماره 1 - ( 6-1392 )
چکیده

مقدمه: خستگی ذهنی یکی از علل اصلی حوادث جاده­ای است. بیش از 30 درصد حوادث به علت خواب­آلودگی و خستگی راننده اتفاق می­افتد، لذا شناسایی ابزارها و روش­هایی به منظور تشخیص زود هنگام خستگی و خواب ­آلودگی از اهمیت بسیاری در پیشگیری از حوادث برخورداراست. در این میان استفاده از روش­های بیولوژیکی مانند EEG می­تواند از معتبرترین روش­ها باشد.

مواد و روش­ها: مطالعه حاضر به روش توصیفی-تحلیلی در روی 19 نفر از رانندگان سواری مرد انجام­گردید. به منظور القای بیشتر خستگی از رانندگان خواسته­شد که حداقل 18 ساعت قبل از آزمایش نخوابند و 12 ساعت پیش از آن از خوردن نوشیدنی­های کافیین­دار و مواد محرک خودداری نمایند. وضعیت خواب رانندگان از طریق فرم یادداشت خواب از یک هفته قبل کنترل می­شد. رانندگان می­بایست یک جاده 110 کیلومتری را با سرعت 90 کیلومتر در ساعت با حفظ مسیر حرکت طی­کنند. میزان خستگی ذهنی در هر 10 دقیقه با مقیاس خواب­آلودگی کرولینسکا ثبت می­شد. همچنین ارزشیابی ویدیویی از چهره راننده از لحاظ خستگی در هر 10 دقیقه توسط دو نفر از پژوهشگران آموزش­دیده انجام می­شد. در طول رانندگی روی شبیه­ساز، امواج مغزی با 16 کانال ثبت می­شد. پس از فیلترکردن و حذف سیگنال­های مزاحم، توان نسبی و مطلق آلفا در کانال­های مختلف محاسبه گردید. سپس از  آمار توصیفی و ضریب همبستگی اسپیرمن و آزمون تی زوجی برای آزمون همبستگی و مقایسه میانگین­ها در 10 دقیقه ابتدایی و انتهایی رانندگی استفاده شد.

یافته ­ها: این مطالعه نشان­داد که بین میزان خودارزیابی خستگی در 10 دقیقه ابتدایی و انتهایی مسیر اختلاف معنادار وجود داشت(001/0>P). این امر در مورد ارزشیابی ویدیویی نیز صدق می­کرد. میانگین توان مطلق آلفا در 10 دقیقه انتهایی نسبت به 10 دقیقه ابتدایی مسیر افزایش معنادار داشت(001/0>P) ، در حالی­که توان نسبی آلفا در 10 دقیقه انتهایی نسبت به 10 دقیقه ابتدایی مسیر تفاوتی نداشت.

نتیجه­ گیری: خستگی ذهنی راننده یکی از مشکلات بسیار مهم رانندگان از دیدگاه ایمنی جاده به حساب می­آید. این مطالعه حاکی­است که امواج مغزی و بویژه توان مطلق آلفا می­تواند شاخص خوبی برای پیش­بینی زودهنگام خستگی ذهنی راننده باشد.

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA
شیرازه ارقامی، ابوالفضل قریشی، کوروش کمالی، مسعود فرهادی،
دوره 1، شماره 1 - ( 6-1392 )
چکیده

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4

مقدمه: خستگی ذهنی عبارت است از خسته شدن جسم یا روح که می‌تواند بر اثر استرس، کار زیاد، مصرف زیاد دارو و یا بیماری جسمی یا روحی ایجاد شود. خستگی از عوامل کاهنده بهره‌وری و نیز بروز حوادث است. بنابراین، اندازه‌گیری آن اهمیت دارد. این مطالعه با هدف تعیین میزان همخوانی اندازه‌گیری خستگی ذهنی بر اساس نتایج مقیاس خوداظهاری VAS و دستگاه فلیکرفیوژن انجام گرفته است.

مواد و روش­ها:  یک مطالعه مقطعی روی 30 نفر از دانشجویان انجام شد. پس از آنکه شرکت‌کنندگان وظایف فکری را (حل تمرینات ریاضی و پاسخ‌دهی به پرسشنامه MMPI انجام دادند، خستگی ذهنی آنها با استفاده از مقیاس خوداظهاری VAS و دستگاه فلیکرفیوژن اندازه‌گیری و نتایج آن به‌وسیله آزمون تی‌زوجی و ضریب همبستگی اسپیرمن (سطح معنی داری کمتر از05/0) در نرم افزار SPSS V11.5  آنالیز شد.

یافته­ ها: نتایج اندازه‌گیری با هر دو روش مقیاس خوداظهاری VAS و دستگاه فلیکرفیوژن نشان داد، خستگی ذهنی پس از انجام هر یک از وظایف فکری نام‌برده افزایش معنی‌دار می‌یابد. اما نتایج دو روش با یکدیگر همخوانی ندارند.

نتیجه ­گیری: با توجه به اینکه مقیاس خوداظهاری VAS یک روش ذهنی (سابجکتیو) است، به‌نظر می‌رسد عدم‌همخوانی دو روش، بیشتر مربوط به ناکارآمدی این مقیاس باشد. بنابراین پیشنهاد می‌شود بررسی مجدد با روش‌های دقیق‌تر مانند الکتروآنسفالوگرام صورت گیرد.


قاسم حسام، محسن علی آبادی، مریم فرهادیان، وحید افشاری دوست،
دوره 1، شماره 2 - ( 9-1392 )
چکیده

مقدمه: استفاده کاربران از نمایشگرهای تصویری به ویژه رایانه می‌تواند عوارض بهداشتی را ایجاد نماید که بر عملکرد ذهنی و فیزیکی افراد تاثیرات منفی داشته باشد. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط شرایط ارگونومیکی کار با نمایشگرهای تصویری با میزان احساس خستگی در دانشجویان تحصیلات تکمیلی به عنوان کاربران دائمی صورت گرفت. روش بررسی:در این مطالعه توصیفی تحلیلی 70 نفر از دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه علوم پزشکی همدان بصورت تصادفی انتخاب گردیدند. پرسشنامه استانداردی با ضریب پایایی 8/0 جهت تعیین میزان احساس خستگی کاربران بین دانشجویان توزیع و تکمیل گردید. پرسشنامه حاوی30 سوال که پوشش دهنده سه معیار شامل خواب آلودگی یا گیجی، ناتوانی در تمرکز و ناراحتی جسمی بود. اطلاعات شرایط محیطی و ارگونومیکی کار نیز تعیین مقدار و ثبت گردید. علاوه بر این اندازه‌گیری شدت میدان الکتریکی و مغناطیسی در محدوده فرکانس خیلی پایین با استفاده از دستگاه مدل HI-3603 شرکت HOLADAY، مطابق با روش استاندارد IEEE std 1140-1994 صورت گرفت. داده‌های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS مورد تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: نتایج نشان داد در بین دانشجویان میانگین نمره شاخص گیجی 5/6±8/17، شاخص ناتوانی در تمرکز 4/4±7/18، شاخص ناراحتی جسمی 9/6±9/11 و در نهایت شاخص کل خستگی 7/15±5/48 بود. بین مدت زمان پیوسته کار با رایانه و میزان خستگی ارتباط معناداری وجود دارد(05/0<‌P). بین مدت زمان کار روزانه با رایانه و میزان خستگی ارتباط معناداری یافت نگردید(05/0>‌P). بین نوع نمایشگر مورد استفاده و میزان خستگی ارتباط معناداری یافت شد(05/0<‌P). علاوه براین ارتباط معناداری بین شرایط محیطی مکان کار با رایانه و میزان خستگی کاربران وجود نداشت (05/0>‌P) البته نتایج نشان دهنده روند افزایشی نمره خستگی در شرایط محیطی و وضعیت‌های نامناسب ارگونومیک کار با رایانه بود. علاوه بر این اختلاف شدت میدان‌های الکترومغناطیسی با توجه به نوع نمایشگر معنادار بود (05/0<‌P). نتیجه‌گیری: معیار ناتوانی در تمرکز بیشترین نمره خستگی را به خود اختصاص داده است که می‌تواند بر عملکرد آموزشی دانشجویان تاثیر منفی گذارد. رعایت اصول ارگونومیک کار با رایانه به ویژه کاهش مدت زمان پیوسته کار با رایانه و استفاده از نمایشگر‌های با تکنولوژی روز و همچنین بهینه نمودن شرایط روشنایی و آکوستیکی محیط می‌تواند خستگی دانشجویان را بطور قابل ملاحظه‌ای کاهش دهد.
منصور ضیائی، حامد یارمحمدی، میثم مرادی، فرامرز قره گوزلو،
دوره 1، شماره 3 - ( 12-1392 )
چکیده

مقدمه: کار با پایانه‌های تصویری می‌تواند با شکایات چشمی به‌ویژه خستگی چشمی و علایمی همچون سردرد، اختلال در ادامه کار ‌و اختلالات چشمی مرتبط باشد. هدف مطالعه حاضر، تعیین میزان شیوع خستگی چشمی و ریسک‌فاکتورهای مرتبط با آن در کاربران کامپیوتری دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه در سال 1391 بود.

مواد و روش‌ها‌: این پژوهش توصیفی-تحلیلی در روی 260 نفر از کاربران کامپیوتر انجام‌شد. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه خستگی چشمی (Visual Fatigue Questionnaire) و پرسشنامه دموگرافیکی و شغلی‌ جمع‌آوری گردید. برای تحلیل داده‌ها از آزمون‌های آماری اسپیرمن، من‌ویتنی و کروسکال-والیس استفاده‌شد.

نتایج: میانگین (انحراف معیار) سنی کاربران (7.74) 36.74 سال و ساعات روزانه کار با کامپیوتر (2.28) 5.85/5 ساعت بود. نمره خستگی چشمی افراد برابر با (1.97) 2.99 بود، به‌طوری‌که 32.3% کاربران دارای خستگی چشمی شدید بودند. همچنین 45.4 ، 21.9، 32.7و 46.2درصد کاربران به‌ترتیب دچار استرین چشمی، اختلال دید، اختلال سطح چشم و مشکلات خارج چشمی شدید بودند. با افزایش سن، سابقه کار و ساعات روزانه کار با کامپیوتر، میزان بروز خستگی چشمی و شکایات مرتبط با آن افزایش یافت  (p<0.05)خستگی چشمی کاربران عینک‌دار بیش از بدون‌عینک (p<0.001) و در موقعیت 90 درجه مانیتور نسبت به پنجره کمتر از دو موقعیت صفر (p=0.041) و 180 درجه (p=0.036) بود.

نتیجه‌گیری: شیوع خستگی چشمی در بین کاربران کامپیوتری بسیار بالا بود. با به‌کارگیری اصول ارگونومی از قبیل استراحت‌های منظم و کوتاه‌مدت، نگاه‌کردن به اجسام دور، پلک‌زدن منظم و کاهش خیرگی‌های مستقیم و غیرمستقیم، می‌توان از خستگی بینایی و مشکلات جدی بعدی پیشگیری کرد.

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA
سمیه بلقن آبادی، حبیب اله دهقان، مهدی پور،
دوره 2، شماره 1 - ( 3-1393 )
چکیده

مقدمه: توسعه روزافزون صنعت منجر به افزایش بروز بیماری های اسکلتی – عضلانی شده است. این اختلالات در اثر فاکتورهایی همچون نوع کار، تکرار کار، شدت و مدت مقدمه: توسعه روزافزون صنعت منجر به افزایش بروز بیماری های اسکلتی – عضلانی شده است. این اختلالات در اثر فاکتورهایی همچون نوع کار، تکرار کار، شدت و مدت زمان انجام کار تشدید می یابد. صنایع غذایی از جمله صنایعی هستند که نوع کار انجام شده در آن در بردارنده حرکات تکراری می‌باشد، این پژوهش با هدف بررسی نقش استرس و سایر عوامل روانی بر اختلالات اسکلتی عضلانی انجام شد. روش بررسی: مطالعه توصیفی‌ـ تحلیلی حاضر به منظور بررسی شیوع اختلالات اسکلتی‌ـ عضلانی در اندام‌های مختلف و عوامل موثر بر آنها در کارگران یکی از صنایع تولیدی مواد غذایی انجام شد. بر اساس نمونه‌گیری تصادفی ساده 215 نفر از کارگران با میانگین سنی 39 سال این صنعت مورد بررسی قرار گرفتند. به منظور تعیین شیوع علائم اختلالات اسکلتی‌ـ عضلانی از پرسشنامه نوردیک استفاده گردید، همچنین برای استرس شغلی از پرسش نامه OSIPOW استفاده گردید، سپس داده‌های به دست آمده توسط نرم‌افزارSPSS 16 و پردازش داده ها با کاربرد آماره های توصیفی و ضریب همبستگی پیرسون صورت گرفت. یافته‌ها: نتایج به دست آمده نشان داد که در افراد مورد مطالعه بیشترین شیوع علائم طی 12 ماه گذشته مربوط به ناحیه تحتانی پشت با 8/69% بوده است. بین استرس و ناراحتی های اسکلتی عضلانی در گردن، شانه، مچ دست، بخش فوقانی پشت بیشتر اندام های بدن رابطه معنی داری یافت گردید(P<0.001). بین استعمال سیگار و قسمت فوقانی پشت(P<0.001)، درد شانه(P=0.023)، درد پا(P=0.008) آزمون آماری معنی دار شد. همچنین بین متوسط ساعت کار در روز و سابقه کاری، خستگی و BMI نیز با علائم اسکلتی عضلانی رابطه معنی دار یافت شد. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده در این مطالعه نشان داد که استرس شغلی، سابقه کار، نمایه توده بدن افراد، تعداد ساعات کاری افراد و خستگی یک ریسک فاکتور برای اختلالات اسکلتی عضلانی اندام فوقانی است.
فوزیه جوادپور، ساره کشاورزی، علیرضا چوبینه، ماندانا آقابیگی،
دوره 3، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده

 

مقدمه: خستگی درک شده مرتبط با کار، مسئله مهمی است، زیرا می­تواند بر کارایی کارگران اثر سو داشته باشد. همچنین، خستگی کارگران یکی از عوامل اصلی رخداد حوادث در محیط‌های کار شناخته‌شده است. با توجه به پیامدهای خستگی درک شده مرتبط با کار، ارزیابی خستگی در محیط‌های کار، زیربنایی‌ترین اقدام جهت مدیریت ریسک خستگی می‌باشد. از این‌رو، این مطالعه با هدف سنجش پایایی و روایی نسخه فارسی پرسشنامه خستگی شغلی سوئدی (SOFI-20) در کارکنان ایرانی انجام گرفت.

مواد و روش­ها: در این مطالعه مقطعی، 501 نفر از کارکنان دو شرکت پتروشیمی به روش نمونه‌گیری آسان انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. از نسخه فارسی پرسشنامه SOFI-20 برای جمع‌آوری داده‌ها استفاده شد. این پرسشنامه طی فرآیند ترجمه و باز ترجمه تهیه گردید. سنجش پایایی و روایی نسخه فارسی پرسشنامه فوق، با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی و ضریب آلفای کرونباخ انجام شد.

یافته‌ها: برای دستیابی به برازش بهتر، با همبسته در نظر گرفتن برخی از آیتم‌های ویرایش فارسی پرسشنامه SOFI-20، تحلیل عاملی تأییدی مجدداً انجام شد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که نسخه فارسی پرسشنامه از برازش مطلوبی برخوردار است. مقدار ضریب آلفای کرونباخ کلی پرسشنامه SOFI-20، 0.95 محاسبه شد. همچنین ضریب آلفای کرونباخ ابعاد مختلف پرسشنامه SOFI-20، در گستره 0.69 تا 0.887 به دست آمد. 

نتیجه‌گیری: پایایی و روایی نسخه فارسی پرسشنامه SOFI-20 جهت ارزیابی ابعاد خستگی مرتبط با کار در جمعیت ایرانی، قابل قبول می‌باشد.


محمدحسین قاسمی، عابد سلیمی، مهرداد عنبریان، معصومه فدایی، سارا مقدسی، حامد اسماعیلی،
دوره 3، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده

 

مقدمه: امروزه رایانه‌ها در بسیاری از خانه‌ها و محل‌های کار استفاده می‌شوند. رابطه بین استفاده از رایانه و اختلالات اسکلتی-عضلانی در نواحی گردن و اندام فوقانی اثبات شده است. یکی از شایع‌ترین مشکلات گزارش شده در کاربران رایانه، خستگی عضلانی در نواحی بالاتنه است. حمایت اندام فوقانی، به‌عنوان راهی برای کاهش استاتیکی بار روی عضلات شانه و گردن حین استفاده از صفحه‌کلید پیشنهاد شده است. هدف از انجام این مطالعه، تعیین اثر حمایت آرنج و ساعد بر خستگی عضله ذوزنقه‌ای ‌فوقانی حین تایپ کردن بود.

مواد و روش­ها: در این مطالعه نیمه آزمایشی، 8 نفر از دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا شرکت نمودند. فعالیت الکترومیوگرافی سطحی (sEMG) عضله ذوزنقه سمت برتر حین تایپ کردن در 3 وضعیت بدون حمایت آرنج، با حمایت عادی آرنج (حمایت با میز)، و حمایت آرنج با پد ثبت و مقایسه شد. شاخص خستگی عضلات در سه وضعیت تایپ کردن با محاسبه شیب فرکانس میانه از روی سیگنال‌های خام الکترومیوگرافی به دست آمد. از تحلیل واریانس با اندازه‌های تکراری برای تجزیه ‌و تحلیل آماری استفاده شد. 

یافته‌ها: شیب فرکانس میانه در وضعیت تایپ کردن حمایت عادی در مقایسه با وضعیت بدون حمایت بیشترین مقدار کاهش را نشان داد (0.04=p). تفاوت معنا‌داری در شیب فرکانس میانه بین حمایت آرنج با پد و دو وضعیت دیگر مشاهده نشد (0.05<p).

نتیجه‌گیری: این نتایج نشان می‌دهند که حمایت عادی آرنج می‌تواند به‌عنوان راه­کاری برای دیرتر خسته شدن عضله ذوزنقه و در نتیجه افزایش راندمان کاری در نظر گرفته شود. با این‌حال، به نظر می‌رسد تحقیقات بیشتری برای مشخص نمودن مزیت و یا عدم مزیت استفاده از انواع پدها لازم می‌باشد.


شیرازه ارقامی، مریم مرادی، فاطمه حبیبی،
دوره 3، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده

مقدمه: خستگی رانندگان عاملی مؤثر بر بروز حوادث ترافیکی است. در اکثر جوامع، آمدوشد گروه چشمگیری از افراد با استفاده از اتوبوس‌های درون‌شهری صورت می‌گیرد؛ بنابراین خستگی رانندگان این اتوبوس‌ها نه‌تنها می‌تواند موجب فرسودگی شغلی آنها شود، بلکه ممکن است با تأثیر بر بروز حادثه افراد عادی جامعه را در معرض خطر قرار دهد. تاکنون روش‌هایی گوناگون برای سنجش خستگی ذهنی مطرح شده است. کاربرد پرسشنامه، نسبت به دیگر روش‌ها سریع‌تر بوده و دسترسی به آن در محیط اجرایی آسان‌تر است. هدف این مطالعه طراحی پرسشنامه خستگی ذهنی برای رانندگان اتوبوس درون‌شهری است.

مواد و روش­ها: برای اجرای مطالعه، ابتدا با استفاده از معیارهای پژوهش کیفی (مصاحبه با پرسش‌های نیمه ساختاریافته و پرسش‌های جستجوگر؛ و نیز توجه به دستیابی به اشباع داده‌ها) با رانندگان اتوبوس‌های درون‌شهری مصاحبه شد تا ویژگی‌های خستگی ذهنی در این شغل از زبان خود آنها مشخص گردد. پس از مصاحبه با 30 نفر، داده‌ها به اشباع رسید و نمونه‌گیری متوقف شد. آنالیز مصاحبه‌ها موجب دستیابی به درون‌مایه‌ها (themes) شد که با جمع‌بندی آنها فهرست اولیه‌ای از گویه‌ها (items) به دست آمد. سپس، ویژگی‌های روان‌سنجی پرسشنامه با بهره‌گیری از معیارهای روایی محتوا و همسانی درونی مورد بررسی قرارگرفت. روایی محتوا بر اساس رویه لوشی انجام شد. بر پایه این رویه، گویه‌هایی که شاخص CVR آنها حداقل 99/0 و شاخص CVI آنها حداقل 75/0 به دست آید، از نظر روایی محتوا پذیرفتنی‌اند. برای تعیین سازگاری درونی، پرسشنامه نهایی توسط 200 نفر تکمیل شد و داده‌ها در نرم‌افزار SPSS16 برای تعیین میزان پایایی (آلفای کرونباخ) با معیار پذیرش 7/0 آنالیز شد.

یافته‌ها: در مصاحبه با 30 تن از رانندگان، فهرست اولیه‌ای با 26 گویه تهیه شد. در این میان، مقدار شاخص CVR‌ در نُه گویه کمتر از 99/0 بود که موجب حذف آن‌ها گردید و گویه‌های پرسشنامه به 17 مورد رسید. گویه‌ها همگی از سادگی، وضوح و ارتباط کافی (75/0CVI=) برخوردار بودند. میزان آلفای کرونباخ 87/0 به دست آمد و نشان داد که پرسشنامه نهایی از پایایی درونی برخوردار می‌باشد.

نتیجه‌گیری: می‌توان از این پرسشنامه که از نظر روایی و پایایی تأیید شده، برای ارزیابی خستگی رانندگان اتوبوس درون‌شهری استفاده کرد.


فریبا کیانی، محمدرضا خدابخش،
دوره 4، شماره 4 - ( 12-1395 )
چکیده

مقدمه: پژوهشها نشان دادهاند که یکی از عوامل مؤثر بر بروز آسیبهای شغلی، آگاهی کارکنان از موقعیت کاریشان میباشد. بنابراین شناسایی عوامل مؤثر بر آگاهی موقعیتی از اهمیت به سزایی برخوردار است؛ هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش خستگی و نارسایی شناختی در پیش بینی آگاهی از موقعیت کاری در میان کارکنان بود.

روش کار: پژوهش حاضر از نوع مطالعات مقطعی از نوع توصیفی-همبستگی میباشد. نمونه متشکل از 154 نفر از کارکنان شرکت پارس خودرو تهران در سال 1394 بود که به روش تصادفی طبقهای انتخاب شده و به پرسش نامههای خستگی از چالدر و همکاران (1993)، نارساییهای شناختی از برودبنت و همکاران (1982) و آگاهی از موقعیت کاری از سندون و همکاران (2006) پاسخ دادند. دادهها با استفاده از محاسبه ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام تجزیه و تحلیل شدند.

یافتهها: نتایج نشان داد که بین متغیرهای خستگی، نارسایی شناختی و آگاهی از موقعیت کاری رابطه معنی داری وجود دارد (01/0 > P). همچنین متغیرهای خستگی و نارسایی شناختی به ترتیب در حدود 14% و 25% از واریانس آگاهی از موقعیت کاری را در میان کارکنان پیش بینی کردند (05/0 > P).

نتیجهگیری: کاهش ظرفیت شناختی و هیجانی کارکنان میتواند موجب کاهش آگاهی آنها از موقعیت کاری شود.


سمانه اسدی، تیمور اللهیاری، حمید رضا خلخالی، علیرضا چوبینه،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده

مقدمه: عوامل روانی-اجتماعی و خستگی به عنوان عوامل مهم در عملکرد پرستاران می‌باشند. از آنجاییکه چگونگی ارتباط عوامل روانی-اجتماعی و خستگی کمتر شناخته شده است لذا مطالعه حاضر با هدف ارتباط بین عوامل روانی-اجتماعی با خستگی در بین پرستاران شاغل صورت گرفته است.
روش کار: در این مطالعه مقطعی، ۲۷۰ نفر از پرستاران بیمارستان‌های دانشگاه علوم پزشکی ارومیه بصورت تصادفی شرکت نمودند. پرسشنامه محتوی شغلی و پرسشنامه خستگی شغلی سوئدی برای جمع آوری داده‌ها استفاده شد. برای تحلیل داده‌ها از ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد.
یافته‌ها: میانگین (انحراف معیار) ابعاد کنترل ۶۶/۳۲ (۷/۳۶)، مطالبات روانی شغل ۳۵/۴۷ (۳/۶۸)، حمایت اجتماعی ۲۲/۳۱ (۲/۶۴)، مطالبات فیزیکی شغل ۱۵/۲۲ (۲/۱۸)، عدم امنیت شغلی ۸/۷۲ (۴/۰۶) کسب گردید. ابعاد کنترل و حمایت اجتماعی در سطح پایین قرار داشت همچنین ابعاد مطالبات فیزیکی و مطالبات روانی در سطح بالا قرار داشت که نشان دهنده استرس بالا است. براساس نتایج، دو بعد مطالبات فیزیکی و مطالبات روانی با تمامی ابعاد خستگی رابطه معنی داری نشان داد (۰/۰۰۱ > P).
نتیجه گیری: اکثریت پرستاران با سطح بالایی از استرس شغلی مواجه بودند. در میان عوامل روانی-اجتماعی، مطالبات فیزیکی موثرترین عامل مرتبط با خستگی شناسایی شد. هرگونه برنامه مداخله‌ای همه جانبه در عوامل روانی اجتماعی محیط کار به منظور کاهش استرس و بالطبع آن خستگی می‌تواند به بهبود کیفیت خدمات درمانی و جلوگیری از خطاهای پزشکی کمک نماید.

 


کیمیا میرکمالی، آرمان احمدی زاد، سعید کاظم زاده، مریم ورمقانی،
دوره 7، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: پیشرفت و پسرفت سازمان‌ها به میزان بهره‌وری آنان بستگی دارد. عوامل بسیاری بر بهره‌وری سازمان تأثیرگذار است. با شناسایی این عوامل می‌توان از پسرفت سازمان جلوگیری کرد. در این پژوهش رابطه فرسودگی شغلی با بهره‌وری کارکنان بررسی شده است.
روش کار: این پژوهش کاربردی و جامعه آماری ۱۲۶۵ نفر از کارکنان بیمارستان‌های شریعتی و غرضی اصفهان هستند. ۲۹۴ نفر از این کارکنان، با توجه به فرمول کوکران، به روش نمونه‌گیری دردسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. جمع‌آوری داده‌های آماری از طریق پرسشنامه استاندارد فرسودگی شغلی Maslach و پرسشنامه استاندارد بهره‌وری نیروی انسانی Hersey و Goldsmith انجام و برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها نیز از آزمون همبستگی پیرسون و نرم‌افزار SPSS نسخۀ 18 استفاده شد. 
یافته‌ها: نتایج نشان می‌دهد که فرسودگی شغلی، خستگی احساسی، مسخ شخصیت و کاهش احساس کفایت شخصی بهترتیب با همبستگی: ۰/۸۲
-، ۰/۸۶-، ۰/۸۳- و ۰/۸۵- با بهره‌وری کارکنان بیمارستان‌های شریعتی و غرضی اصفهان رابطه معکوس و معناداری دارند. 
نتیجه‌گیری: لازم است که سازمان‌ها تدابیری برای کاهش احساس فرسودگی شغلی در کارکنان اعمال کنند. نتایج این پژوهش با نتایج پژوهش‌های دیگر مطابقت دارد. در پایان بر اساس نتایج پژوهش چند پیشنهاد پژوهشی ارائه می‌شود.

 


بهزاد فولادی دهقی، عباس محمدی، لیلا نعمت پور،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: خستگی ذهنی وضعیتی است که با فعالیت طولانی‌مدت شناختی ایجاد می‌شود. خستگی ذهنی به فعالیت بیش از حد مغزی منجر می‌شود که در آن سلول‌های مغزی خسته و مانع بهره‌وری فرد و عملکرد کلی شناختی می‌شود. هدف از این پژوهش ارزیابی خستگی ذهنی دانشجویان با استفاده از شاخص‌های مغزی است.
روش کار: این پژوهش توصیفی ـ تجربی است که روی ۲۰ تا از دانشجویان دانشکده بهداشت با میانگین (انحراف معیار) سنی ۲۴/۴۰ (۳/۷۳) سال در سال ۱۳۹۷ در دانشگاه علوم‌پزشکی اهواز انجام شده است. برای بررسی عملکرد شرکت‌کنندگان از آنها خواسته شد متنی با غلط‌های املایی را بررسی و آن غلط‌ها را تصحیح کنند. این فعالیت در ۵ مرحله ۱۵‌ دقیقه‌ای انجام شد. در همه مراحل الکتروانسفالوگرام (EEG) آنها ثبت و در هر مرحله مقیاس آنالوگ بصری توسط شرکت‌کنندگان تکمیل شد. از نرم‌افزار SPSS نسخه ۲۴،  برای تجزیه‌ و‌ تحلیل داده‌ها استفاده شد.
یافته‌ها: فعالیت امواج آلفا، بتا و تتا در ۱۵ دقیقه اول به‌ترتیب، ۰/۳۰±۰/۸۹، ۰/۳۳±۰/۷۰ و ۰/۳۶±۱/۱۹ و ۱۵ دقیقه آخر به‌ترتیب ۰/۳۴±۰/۶۳، ۰/۲۶±۰/۵۵ و ۰/۳۴±۱/۰۳ بود. کاهش در فعالیت امواج مغز افزایش میزان خستگی ذهنی آنها را نشان می دهد. همچنین افراد با مقیاس آنالوگ بصری بیان داشته‌اند که دچار خستگی ذهنی شده‌اند. مطابق با نتایج ارتباط معنی داری بین EEG و مقیاس آنالوگ بصری دانشجویان دیده نشد.
نتیجه‌گیری: امواج آلفا، بتا و تتا می‌توانند شاخص‌های مناسبی برای ارزیابی خستگی ذهنی باشند. همچنین خستگی ذهنی می‌تواند عاملی باشد که بر دقت و عملکرد افراد تأثیر بگذارد؛ به‌گونه‌ای که به کاهش توجه و بازدهی آنها منجر شود.

اسفندیار عطائی، رامین صادقیان، پیمان نجفی،
دوره 7، شماره 4 - ( 11-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: شناخت و پیشگیری از فرسودگی شغلی در ارتقاء بهداشت روانی افراد و افزایش سطح کیفیت خدمات ارائه‌شده، نقش بسزایی دارد. این مقاله به‌منظور پیشگیری از وقوع این مسئله، در­صدد شناسایی عوامل مؤثر بر فرسودگی شغلی کارمندان می­ باشد.
روش کار: مطالعات زیادی توسط محققین در زمینه فرسودگی شغلی کارکنان با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته، ولی مدلی که به طور جامع به شناخت عوامل موثر برفرسودگی شغلی کارمندان و از آن مهم­تر، به بیان روابط میان عوامل دخیل درآن بپردازد به خوبی احساس می شود. بنابراین از روش تحلیل پویایی سیستم و نرم ­افزارVENSIM  به منظور تبیین ارتباطات کمّی بین عوامل مؤثر در فرسودگی شغلی کارمندان، ارزیابی و شبیه­ سازی استفاده شده است.
 یافته ها: بعد از طراحی نمودارهای علت و معلولی، جریان و تایید مدل، چهار سناریو با استفاده از روش پویایی­ شناسی سیستم و شبیه­ سازی استخراج شدند، سناریوی اول که وضع موجود شرکت را نشان می­ دهد حاکی از افزایش فرسودگی شغلی می­ باشد. در سناریوی دوم با افزایش رضایت شغلی، میزان بهره‌وری کارکنان افزایش می‌یابد، اما بهره‌وری بیشتر در عمل منجر به کاهش فرسودگی شغلی نشده است. در سناریوی سوم، با افزایش متغیرهای کنترل­ شغلی، فرسودگی شغلی کاهش می­ یابد. و در سناریوی چهارم با افزایش پارامترهای رفاهی، مشخص گردید که این سناریو نیز در کاهش فرسودگی شغلی کارمندان تاثیر بسزایی دارد.
نتیجه گیری: از بین چهار سناریوی شبیه سازی شده، سناریوی چهارم که افزایش پارامترهای رفاهی کارکنان می­ باشد، بیشترین تاثیر را در جهت کاهش فرسودگی شغلی کارمندان شرکت آب منطقه ای اردبیل نشان می­ دهد.


ندا مهدوی، جواد فردمال، ایمان دیانت، حسن ختن لو، رشید حیدری مقدم،
دوره 8، شماره 3 - ( 8-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: خستگی مشکلی بسیار شایع در میان کارکنان است. خستگی عضلانینیز به عنوان یکی از پیامدهای خستگی عمومی ناشی از ریسک‎فاکتورهای متعددی است. این مطالعه با هدف توصیف خستگی عضلانی کارکنان دارای وظایف دستی مختلف و یافتن رابطه آن با ریسک‎فاکتورهای روانی-اجتماعی انجام شد.
روش کار: در این مطالعه برای تعیین میزان کاهش در نیروی چنگش (یا خستگی)، از دینامومتر هیدرولیک جامار استفاده شد.  نیروی چنگش دست راست و چپ 157 آزمودنی دارای معیارهای ورود، در سه سطح شغلی، طی یک شیفت کاری8 ساعته، سه بار ثبت شد. ریسک‎فاکتورهای روانی-اجتماعی نیز با استفاده از پرسشنامه روانی-اجتماعی کوپنهاگن ارزیابی و رابطه آنها با نیروی چنگش و خستگی چنگش مورد بررسی قرار گرفت.
یافته‎ها: به ترتیب 61%، 62% و 69% کارکنان مشاغل دارای وظایف سبک، متوسط و سنگین در فاز دوم مطالعه خستگی چنگش را تجربه کردند. به نظر می‎رسد با بیشتر شدن نیرو/سرعت موردنیاز و سخت‎تر شدن انجام وظایف، خستی چنگش بیشتری در دست راست شاهد خواهیم بود. روند کاهشی نیروی چنگش و افزایش خستگی چنگش، در مشاغل سنگین مشهودتر بود. هیچ‎گونه همبستگی متوسط یا قوی بین ریسک‎فاکتورهای روانی-اجتماعی با خستگی چنگش مشاهده نشد.
نتیجه‎گیری: کارکنان مشاغل دارای وظایف دستی سنگین به علت ماهیت شغل آن‎ها (نیاز به اعمال نیروی زیاد) نسبت به کارکنان سایر سطوح شغلی، خستگی چنگش بیشتری در دست راست خود تجربه نمودند. نمی‎توان نتیجه‎گیری قاطعی در مورد تأثیر ریسک‎فاکتورهای روانی-اجتماعی بر خستگی چنگش ارائه نمود. بررسی تأثیر بارهای شناختی شغل و ابعاد آنتروپومتری دست بر خستگی چنگش می‎تواند موضوعی جذاب برای مطالعات آینده باشد.

- سید ابوالفضل ذاکریان، - بهرام کوهنورد،
دوره 9، شماره 3 - ( 9-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: الکتروآنسفالوگرافی ازجمله روش‌های غیرتهاجمی و نسبتاً ارزان است که می‌تواند جهت ارزیابی نوروفیزیولوژی و عملکردهای شناختی مورداستفاده قرار گیرد. این مطالعه مروری سیستماتیک باهدف کاربرد الکتروانسفالوگرافی (EEG) در علم ارگونومی انجام شد.
روش ­کار: در این مطالعه مروری، کلیه مقالات چاپ‌شده به زبان فارسی و انگلیسی درزمینه کاربرد الکتروانسفالوگرافی در ارگونومی از بازه زمانی ۱ فروردین ۱۳۸۹ لغایت ۱ فروردین ۱۴۰۰ (march ۲۰۱۰  ۲۰تا ۲۱ march ۲۰۲۱) موردبررسی قرار گرفتند. برای این منظور جستجوی نظام‌مند مقالات با استفاده از کلمات کلیدی ارگونومی شناختی، خستگی ذهنی، الکتروانسفالوگرافی، EEG و امواج مغزی در پایگاه‌های اطلاعاتی PubMed, Google Scholar, Web of science, SID, Scopus, Magiran Iran Medex انجام گردید.
یافته‌ها: بیشتر مطالعات طی سال‌های ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۰ صورت گرفته است (۴۱ مقاله) و اکثر افراد موردمطالعه نیز رانندگان خودرو بودند. مقالات انتخاب‌شده در هفت حیطه خستگی ذهنی، بارکاری ذهنی، تلاش ذهنی، خستگی دیداری، بار حافظه کاری، احساسات و استرس و تشخیص خطا مورد بررسی قرار گرفتند. مجله Perceptual and Motor Skills و بعد از آن Applied Ergonomics بیشترین تعداد مقالات مربوطه را منتشر کرده بودند.
نتیجه گیری: در مطالعات بررسی‌شده ارزیابی حالات روانی فرد، به‌ویژه هنگام رانندگی با یک وسیله نقلیه، بیشتر موردمطالعه قرارگرفته است و از طریق آن کارهای ردیابی، نظارت و کارهای مختلف حافظه کاری دنبال شده است. تحقیقات آینده باید بر استفاده از روش‌های محاسباتی متمرکز باشد که ماهیت پویا و غیرثابت داده‌های EEG را در نظر می‌گیرند. چنین رویکردی می‌تواند توسعه سیستم‌های تشخیص خستگی و سیستم‌های تطبیقی خودکار را تسهیل کند.

حامد احمدی، مجتبی نوراللهی، محمدرضا سلیمانی، احسان بی‌طرف،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده

اهداف: محیط‌هایی که ساخته‌ی دست انسان‌ها هستند می‌توانند اثرات منفی و مثبتی بر کره‌ی زمین بگذراند. یکی از مصنوع‌های دو جنبه‌ای، ساخت و ساز بناهایی برای زندگی مردم است، ساختمان‌سازی‌هایی که به صورت بی‌قاعده و به سرعت در حال ساخت هستند، به مصرف بی‌رویه‌ی منابع فسیلی و به اتلاف انرژی منجر می‌شوند. بنابراین یکی از مهم‌ترین مواردی که در طراحی یک ساختمان مهم است، تأمین آسایش حرارتی آن می‌باشد؛ آسایشی که تأثیر مستقیم بر عملکرد شناختی انسان‌ها دارد. در این پژوهش علاوه بر مبحث آسایش حرارتی به خستگی در کلاس درس که یکی از مؤلفه‌های تأثیرگذار در عملکرد شناختی دانشجویان است پرداختیم.
روش ‌‌‌کار: در این پژوهش به بررسی و مقایسه‌ی عملکرد شناختی افراد در محدوده‌ی آسایش حرارتی و محدوده‌ی پیشنهادی استاندارد اشری (American Society of Heating, Refrigerating and Air Conditioning Engineers) ASHERI پرداخته شد. برای بررسی عملکرد آنان در محدوده‌های مختلف دمایی، ۲۲۰ نفر از دانشجویان رشته‌ی معماری دانشگاه‌های شهر ایلام با روش نمونه‌گیری تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند. وضعیت آسایش حرارتی، عملکردهای شناختی و خستگی افراد پس از اندازه‌گیری عوامل محیطی از طریق پرسش‌نامه و نرم‌افزارهای استاندارد عملکرد شناختی مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته‌ها: علاوه بر آسایش حرارتی که ارتباط مستقیم بر روی عملکرد شناختی دانشجویان دارد، گذر زمان نیز از این قاعده مستثنی نیست، به بیان دیگر عملکرد شناختی دانشجویان برگفته شده از آسایش حرارتی و گذر زمان است که تأثیر مستقیم در بازدهی علمی، ذهنی و همچنین بازدهی عملی آنان دارد پس از بررسی داده‌ها در این خصوص به نتایج معنی‌داری رسیدیم که بیانگر بیشترین بازدهی دانشجویان در شرایط آسایش حرارتی مناسب و در بازه‌ی زمانی ۶۰ دقیقه ابتدایی شروع عملکرد آنان بوده است.
نتیجه‌گیری: نتایج این پژوهش نشان داد، حتی اگر در کلاس درس دانشجویان، آسایش حرارتی کلاس‌ها بر اساس استاندارد ASHERI تأمین شده باشد عملکرد شناختی دانشجویان بعد از گذشت ۶۰ دقیقه از شروع کلاس افت پیدا خواهد کرد.

سیناز نیازی، فرزانه گندمی، لیلا غزاله، پرویز صوفیوند،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده

اهداف: یکی از اختلالات شایع اسکلتی‌عضلانی که تأثیر زیادی بر کیفیت زندگی، سلامت و بازده کاری افراد می گذارد، گردن درد مزمن است. هزینههای سنگین درمان‌های دارویی و جست‌وجوی راهکارهای درمانی ساده و کم هزینه امری اجتناب‌ناپذیر است. تکنیک‌های کشش و رهاسازی بافتی از راهکارهای مؤثر در اصلاح اختلالات اسکلتی‌عضلانی هستند. در این مطالعه، سعی شد که اثربخشی آن‌ها در کنترل درد و بهبود عملکرد کارکنان مبتلا به گردن درد مزمن غیراختصاصی بررسی شود.
روش ‌‌‌کار: در این مطالعه‌ی نیمه‌تجربی با گروه های موازی و طرح پیش آزمون‌پس آزمون، ۳۹ کارمند مبتلا به گردن درد مزمن غیراختصاصی با میانگین سنی ۲۵ تا ۴۵ سال، به‌روش غیرتصادفی و دردسترس، از بین کارمندان پشت‌میزنشین انتخاب شدند. افراد به‌طور تصادفی در سه گروه کشش، رهاسازی و کنترل تخصیص یافتند و به مدت شش هفته، مداخلات را دریافت کردند. در ابتدا و پس از شش هفته، شدت درد با معیار دیداری، خستگی کیفی با پرسش‌نامه‌ی خستگی چندبعدی و کیفیت زندگی با استفاده از پرسش‌نامه‌ی SF-۳۶ بررسی شد. برای مقایسه‌ی میانگین‌ها از آنالیز کواریانس یک راهه استفاده و سطح معناداری ۰/۰۵ در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: مقایسه‌های درون‌گروهی نشان داد که شدت درد، کیفیت زندگی و خستگی در هر دو گروه مداخله، به‌طور معناداری بهبود یافته است (۰/۰۵P<). تمرینات کششی و رهاسازی، هر دو بر بهبود متغیرها تأثیر معناداری داشتند (۰/۰۵P<)؛ اما برتری با گروه تمرینات رهاسازی بود.
نتیجه‌گیری: شش هفته تکنیک رهاسازی و کشش در بیماران دچار به گردن‌درد مزمن غیراختصاصی، باعث کاهش درد و کاهش خستگی و افزایش کیفیت زندگی آن‌ها می‌شود.

نادره سیداحمدی، علیرضا حیدری، پرویز عسکری،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده

اهداف: این مطالعه به‌منظور بررسی تأثیر درمان مصون‌سازی در برابر استرس (SIT) بر استرس شغلی، اضطراب کرونا، تاب‌آوری و کیفیت خواب کارکنان بهداشت و درمان انجام شد.
روش ‌‌‌کار: طرح پژوهش پیش‌آزمون‌پس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه‌ی تحقیق کارکنان بهداشت و درمان شهر اهواز بودند و نمونه‌ی تحقیق شامل ۴۰ نفر بود که به‌روش نمونه‌گیری هدفمند بر اساس معیارهای ورود و خروج انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: مقیاس اضطراب بیماری کرونا، تاب‌آوری، کیفیت خواب و استرس شغلی. داده‌ها با روش تحلیل کوواریانس تک‌متغیری و چندمتغیری با استفاده از نرم‌افزار SPSS تحلیل شدند.
یافته‌ها: یافته‌های پژوهش حاضر نشان داد که نسبت F تحلیل کوواریانس تک‌متغیری برای کیفیت خواب ۳۰۴/۰۸ (۰/۰۰۱P<)، اضطراب کرونا ۲۱۲/۹۹ (۰/۰۰۱P<)، تاب‌آوری ۱۵۲/۳۷ (۰/۰۰۱P<) و استرس شغلی ۱۲۴/۵۹ (۰/۰۰۱P<) است (۰/۰۰۱P<).
نتیجه‌گیری: با توجه به اثربخشی آموزش مصون‌سازی در برابر استرس بر متغیرهای مورد مطالعه، این آموزش برای کادر بهداشت و درمان ضروری به نظر می‌رسد.

عاطفه الیاسی گماری، بهزاد فولادی، سعید قنبری، عباس محمدی،
دوره 11، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده

اهداف: اختلالات اسکلتی‌عضلانی (MSDs) از جمله مشکلات شایع و مهم بهداشتی‌اجتماعی در جوامع صنعتی هستند که باعث کاهش بهره­ وری، افزایش هزینه ­های درمانی و کاهش کیفیت زندگی کارگران می ­شوند. مطالعه‌ی حاضر با هدف بررسی تأثیر حجم کار، خستگی، کیفیت خواب و وضعیت جسمانی بر اختلالات اسکلتی‌عضلانی کارگران صنعت فولاد انجام شد.
روش ‌‌‌کار: مطالعه‌ی حاضر از نوع توصیفی‌تحلیلی بود که در جمعیت ۵۴۰ نفری کارگران شاغل در صنعت فولاد شهرستان دزفول انجام شد. بر اساس نمونه‌‌گیری تصادفی ساده، ۴۰۰ نفر به‌عنوان نمونه، انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، پرسش‌نامه‌ی اطلاعات دموگرافیک افراد، پرسش‌نامه‌ی اختلالات اسکلتی‌عضلانی کرنل (CMDQ)، خستگی شغلی سوفی (SOFI)، کیفیت خواب پیتسبورگ (PSQI) و شاخص بار کاری NASA-TLX بود و همچنین، برای ارزیابی وضعیت بدنی افراد از روش ربا (REBA) استفاده شد. برای تجزیه‌وتحلیل داده­ها، از شاخص­های آمار توصیفی و برای بررسی روابط بین متغیرهای مشاهده‌شده و پنهان، از مدل معادلات ساختاری (SEM) استفاده شد. داده‌ها در سطح معنی‌داری ۰/۰۵ و در نرم‌افزار SPSS نسخه‌ی ۲۵ آنالیز شدند.
یافته‌ها: با توجه به سنجش شیوع اختلالات اسکلتی‌عضلانی، کمردرد با میانگین و انحراف معیار ۲۵/۴۴±۵۲/۳۹ در رتبه‌ی اول و زانودرد با میانگین و انحراف معیار ۲۶/۴۵±۴۶/۴۳ در رتبه‌ی دوم بودند که نشان‌دهنده‌ی شیوع بالای این اختلالات در میان کارگران صنعت فولاد است. نتایج تحلیل هم‌بستگی نشان داد که بین بار کاری، خستگی، کیفیت خواب و وضعیت بدنی با اختلالات اسکلتی‌عضلانی رابطه‌ی مثبت و معناداری وجود دارد (۰/۰۵>P). با توجه به شاخص RMSEA کمتر از ۰/۱، مدل پیشنهادی در این مطالعه از برازش مناسب برخوردار بود و نقش متغیرهای بار کاری، خستگی، کیفیت خواب و وضعیت بدنی را در ایجاد اختلالات اسکلتی‌عضلانی به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم، به‌خوبی نشان داد.
نتیجه‌گیری: نتایج این پژوهش نشان می‌دهد که بهبود وضعیت ارگونومی محل کار، کاهش بار کاری، خستگی و بهبود کیفیت خواب می‌تواند احتمال بروز اختلالات اسکلتی‌عضلانی را در کارگران کاهش دهد.

اسماعیل هانی، مریم رفیعی، طاهره اسکندری،
دوره 11، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده

اهداف: کارکنان اورژانس پیش‌بیمارستانی که ارائه‌ی خدمات اولیه‌ی پیش‌بیمارستانی را به عهده دارند، در معرض اختلالات جسمی و روانی قرار دارند. ازآنجاکه اختلالات اسکلتی‌عضلانی می‌‌تواند متأثر از استرس و خستگی شغلی باشد، این مطالعه با هدف ارتباط استرس و خستگی شغلی و میزان شیوع اختلالات اسکلتی‌عضلانی در کارکنان اورژانس پیش‌بیمارستانی شهرستان ساوه انجام شد.
روش ‌‌‌کار: این مطالعه‌ی توصیفی‌تحلیلی از نوع مقطعی در سال ۱۴۰۲ بود. ۸۸ نفر از پرسنل پایگاه‌های شهری و جاده­ای اورژانس پیشبیمارستانی شهرستان ساوه به روش سرشماری انتخاب شدند. جمع‌آوری داده­ها با استفاده از پرسش‌نامه­های استرس شغلی(HSE)، خستگی شغلی (MFI) و نوردیک بود. داده­ها با نرم‌افزار SPSS۲۲ و با استفاده از آزمون­های t-test مستقل، آنالیز واریانس، رگرسیون پواسون و ضریب هم‌بستگی پیرسون تحلیل شدند.
یافته‌ها: مناطق شایع‌تر درگیر اختلالات اسکلتی‌عضلانی کمر (۳۴/۱ درصد)، گردن (۱۹/۳ درصد) و ناحیه‌ی فوقانی پشت (۱۹/۳ درصد) به‌ترتیب با فراوانی ۳۰، ۱۷ و ۱۷ نفر بود. میانگین نمره‌ی کلی استرس شغلی ۴/۰۹±۱۱۳/۵۲ و خستگی شغلی ۵/۰۶±۶۲/۹۵ به دست آمد. اختلالات اسکلتی‌عضلانی با وضعیت تأهل، محل‌کار، سن، سابقه‌ی کار و تعداد ساعت کار ارتباط معنی‌داری داشت (۰/۰۵P≤). همچنین، بین استرس شغلی و خستگی شغلی (۰/۲۸P=)، اختلالات اسکلتی‌عضلانی و استرس شغلی (۰/۹۳P=) و اختلالات اسکلتی‌عضلانی و خستگی (۰/۴۴P=) ارتباط معنی‌داری وجود نداشت.
نتیجه‌گیری: شیوع اختلالات اسکتلی‌عضلانی نسبتاً بالا بود­ و با توجه به اینکه این ­اختلالات در افراد مجرد کمتر از افراد متأهل است و در افرادی که در شهر کار می‌کنند کمتر از افرادی است که در جاده مشغول به کار هستند، باید آموزش‌های لازم به افراد با توجه به محل کارشان داده شود. با افزایش سن و سابقه‌ی کار، اختلالات اسکلتی‌عضلانی بیشتر می‌شود که لازم است تهمیدات لازم دراین‌باره در نظر گرفته شود. همچنین، چون با افزایش ساعت کار اختلالات اسکلتی‌عضلانی بیشتر می‌شود، تعدیل ساعت کار و پرهیز از شیفت­های طولانی‌مدت ضروری است.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله ارگونومی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Iranian Journal of Ergonomics

Designed & Developed by : Yektaweb