14 نتیجه برای اختلالات اسکلتی عضلانی
نرمین حسن زاده رنگی، علی اصغر فرشاد، مجید معتمدزاده، یحیی خسروی، سکینه ورمزیار،
دوره 1، شماره 2 - ( 9-1392 )
چکیده
مقدمه: اختلالات اسکلتی عضلانی (MSDs) علت اصلی آسیب ها و ناتوانایی های مرتبط با کار در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه صنعتی هستند. مطالعاتی محدودی وجود دادند که به طور همزمان اثر تعاملی بین ویژگیهای فردی، شغلی و محیط کار را بر MSDs بررسی کرده باشند. مواد و روش ها: در این مطالعه داده های گردآوری شده از پرسشنامه نوردیک و QEC به منظور بررسی رابطه میان میزان شیوع و شدت MSDs با ویژگی های فردی، کاری و محیط کار با استفاده از یک مدل رگرسیون لجستیک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: بیش از نیمی از شرکت کنندگان (6/61 درصد) اظهار داشتند که در شش ماه گذشته از شکل خاصی از ناراحتیهای ناشی از MSDs رنج بردهاند. نتایج نشان داد ریسک فاکتورهایی نظیر استرس در کار، نحوه خوابیدن، کم تحرکی و پوسچر نقش مهمی در شیوع و شدت MSDs داشته اند. بحث: با توجه به یافته های مطالعه، تأثیر یک ریسک فاکتور همواره در تعامل با سایر ریسک فاکتورها بوده و توسط مداخله-گرهای مختلفی تعدیل میگردد. برنامههای مداخله ای ارگونومی مشارکتی، مداخله ایستگاه کار، مداخله ارگو استرس و مداخله سبک زندگی به منظور کاهش شیوع و شدت MSDs پیشنهاد می شود.
مهدی محمدیان مستان آباد، مجید معتمدزاده، جواد فردمال،
دوره 1، شماره 2 - ( 9-1392 )
چکیده
مقدمه: سه روش OCRA Index، Strain Indexو ACGIH HALبرای ارزیابی ریسک فاکتورهای اختلالات اسکلتی اندام فوقانی پیشنهاد شدهاند، بررسی همبستگی و سازگاری این سه روش در محیطهای کار موضوعی حائز اهمیت است. به همین جهت هدف از این مطالعه تعیین میزان همبستگی نتایج روشهای فوقالذکر میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، تعداد 150 وظیفه شغلی از وظایف کارگران چهار صنعت بررسی قرار گرفتهاند. برای هر وظیفه به مدت یک چرخهی کامل کاری ویدئویی تهیه شده و طبق دستورالعمل هر روش مورد ارزیابی قرار گرفت. سطح ریسک مواجهه با اختلالات اسکلتی عضلانی با آزمونهای همبستگی و ضریب توافق کاپا در نرم افزار SPSS 16 و R مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: میزان همبستگی نتایج ارزیابی ریسک دست راست و چپ با روشهای OCRA و SI بترتیب همبستگی قابل قبول (751/0) و (726/0) را نشان میدهد. همچنین نتایج ضریب توافق بین روشهای OCRA و HAL برای دست راست و چپ بترتیب (526/0) و (595/0) بدست آمد.
نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه نشان داد که هیچ دو روشی با هم توافق کامل ندارند، از دلایل این امر میتوان به تفاوت در تعداد و نوع متغیرها و میزان تأثیر آنها در امتیاز نهایی روشهای مورد مطالعه اشاره کرد.
لیلا غیبی، محمد رنجبریان، حسین حاتمی، سهیلا خداکریم،
دوره 3، شماره 2 - ( 6-1394 )
چکیده
مقدمه: ابزار کار نامناسب و
غیر استاندارد، نور ناکافی و عدم استراحت کافی قالیبافان منجر به افزایش شیوع
اختلالات اسکلتی عضلانی در آنها میگردد که بایستی با نظارت بیشتر بر کارگاههای قالیبافی آن را کاهش داد.
مواد و روش ها: این مطالعه از نوع توصیفی، تحلیلی به روش مقطعی میباشد که در کارگاههای قالیبافی
روستایی شهرستان تکاب انجام شد. 86 کارگاه قالیبافی به روش نمونهگیری
خوشهای انتخاب شدند؛ که 222 نفر شاغل در این کارگاهها مشغول بکار بودند. شدت
روشنایی عمومی و موضعی در کارگاههای قالیبافی با دستگاه نورسنج مدل LX-13
اندازهگیری و اختلالات اسکلتی عضلانی شاغلین نیز با پرسشنامه نوردیک بررسی شد.
یافتهها: نتایج نشان میدهد که اختلال ناحیه پشت بیشترین شیوع (3/61%)
و اختلال ناحیه آرنج کمترین شیوع (2/7%) را در بین کارگران قالیباف داشتند. شدت
روشنایی عمومی (4/82%) و شدت روشنایی موضعی اکثر کارگاهها (9/91%)، کمتر از حد توصیهشده
بود.
نتیجهگیری: درگیری بیشتر اندامهای فوقانی در کار قالیبافی منجر به
افزایش اختلال در این اندامها میگردد. نتایج نشان داد که اکثر شاغلین در کارگاههایی
با روشنایی غیر استاندارد اشتغال داشتند. مؤثرترین متغیر در ایجاد اختلال ناحیه
گردن و پشت سابقه کار افراد و شدت روشنایی عمومی محیط کار، در اختلال ناحیه مچ دست
و اختلال ناحیه شانه سابقه کار افراد بود.
حمیدرضا مختاری نیا، اسرین شافعی، مرضیه پشم دار فرد،
دوره 3، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده
مقدمه: اختلالات اسکلتی عضلانی یکی از ده آسیبی است که باعث غیبت از کار میشود. ابزارهای متعددی جهت ارزیابی این اختلالات استفاده میشود. پرسشنامه توسعه یافته نوردیک یکی از ابزارهای مورد استفاده در ارزیابی این اختلالات است. هدف این مطالعه ترجمه، بومیسازی، بررسی روایی صوری و تکرارپذیری نسخه فارسی پرسشنامه توسعه یافته اسکلتی عضلانی نوردیک است.
مواد و روشها: مطالعه حاضر از لحاظ روششناسی یک مطالعه غیرتجربی میباشد. جهت انجام کار از روش International Quality Of Life Assessment استفاده شد. روایی صوری بر روی 15 بیمار مبتلا به اختلالات اسکلتی عضلانی مورد بررسی قرار گرفت و جهت بررسی تکرارپذیری مطلق و نسبی به ترتیب از خطای معیار اندازهگیری و ضریب همبستگی درونگروهی بر روی 48 نفر نمونه انجام شد. همچنین جهت اندازهگیری توافق بین دو بار اندازهگیری از ضریب توافق کاپا جهت متغیرهای اسمی استفاده شد.
یافتهها: فرایند ترجمه و بومیسازی پرسشنامه توسعه یافته نوردیک آسان و مطلوب گزارش شد. نتایج حاصل از بررسی روایی صوری نشان داد همه آیتمها مورد تائید میباشد. ضریب همبستگی درونگروهی و شاخص خطای معیار اندازهگیری نسخه فارسی پرسشنامه توسعه یافته نوردیک در سطح قابلقبول (70/0ICC>،76/1-56/0=SEM) به دست آمد. دامنه ضریب توافق کاپا بین 1 - 78/0 محاسبه شد.
نتیجهگیری: نسخه فارسی پرسشنامه توسعه یافته اسکلتی عضلانی نوردیک یک ابزار سنجش، با اعتبار و تکرارپذیر، جهت ارزیابی اختلالات اسکلتی عضلانی در افراد ایرانی میباشد.
داود نصیری زرین قبائی، مهدی حارث آبادی، معصومه باقری نسامی، فرشته طالب پور امیری،
دوره 4، شماره 1 - ( 3-1395 )
چکیده
مقدمه: اختلالات اسکلتی عضلانی مرتبط با کار (WMSDs) یکی از شایع ترین مشکلات سلامت شغلی بوده که با صرف هزینه های زیاد و کاهش بهره وری در پرستاران همراه است. از سویی کیفیت زندگی یک مفهوم چند بعدی است که عوامل مهمی نظیر وضعیت جسمی و روانی بر آن تاثیر می گذارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی اختلالات اسکلتی عضلانی مرتبط با کار و ارتباط آن با کیفیت زندگی در پرستاران انجام شد.
روش کار: مطالعه حاضر از نوع توصیفی تحلیلی بود که بر روی 940 نفر از پرستاران شاغل در کلیه بیمارستان های سطح شهر ساری، به روش سرشماری انجام شد. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه اختلالات اسکلتی عضلانی نوردیک و کیفیت زندگی (SF-36) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آنالیز واریانس، تی تست و ضریب همبستگی پیرسون در سطح معنی داری 05/0 و نرم افزار SPSS.18 صورت گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد اختلالات ناحیه کمر با شیوع 9/60 % شایع ترین اختلال در بین پرستاران بود. بین کلیه ابعاد کیفیت زندگی، به استثنای عملکرد اجتماعی، با WMSDs رابطه معناداری وجود داشت (05/0> P). همچنین بین سن، جنس و سطح تحصیلات با WMSDs و نیز بین جنس و نظام کاری با کیفیت زندگی افراد ارتباط معنادار آماری مشاهده شد (05/0> P).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج مطالعه، شیوع WMSDs در پرستاران به نسبت بالاست. در اغلب پرستاران سطح کیفیت زندگی متوسطی مشاهده شد. بنابراین هرگونه مداخله جهت بهبود کیفیت زندگی و پیشگیری از WMSDs می بایست بر کاهش نیازهای فیزیکی و فشارهای روانشناختی متمرکز شود.
احسان اله حبیبی، اسماعیل فرخی، مرجان منصوریان،
دوره 4، شماره 1 - ( 3-1395 )
چکیده
مقدمه: اختلالات اسکلتی عضلانی از مشکلات بهداشتی مهم در پرستاران است. ازجمله دلایل مهم آن وظیفه جابجایی بیمار میباشد. روشهای مختلفی برای ارزیابی شیوههای حمل بیمار پرستاران، ایجاد شده است. یکی از کاربردیترین این روشها روش (Direct Nurse Observation Instrument) DINO میباشد. این مطالعه باهدف ارزیابی کارآمدی روش DINO جهت برآورد ریسک ابتلا به اختلالات اسکلتی عضلانی ناشی از جابجایی بیمار در پرسنل پرستاری بیمارستان انجام شد.
روش کار: این مطالعه بهصورت مقطعی در بین 250 نفر از پرسنل پرستار شاغل در بیمارستانهای آموزشی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 1394 انجام گردیده است. دادهها با استفاده از پرسشنامه نوردیک و چک لیست شاخصDINO گردآوری گردید. روایی و پایایی چکلیست DINO بررسی و تائید شد. از آمار توصیفی جهت توصیف متغیرها و آزمونهای t مستقل، کای دو و رگرسیون لجستیک جهت تجزیهوتحلیل دادهها استفاده شد.
یافته ها: ارزیابی به کمک ابزارDINO نشان داد که میانگین امتیاز نهایی بهدستآمده برابر با 8/1 ± 73/9 میباشد که نشاندهنده ایمن نبودن روشهای استفادهشده توسط پرستاران جهت جابجایی بیماران میباشد. نتایج آنالیز آماری نشان داد که وقوع علائم اسکلتی عضلانی در کارکنان پرستاری موردمطالعه با امتیاز نهایی شاخص DINO دارای ارتباط معنادار آماری است(001/0 > P).
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای مطالعه، روش ارزیابی DINO ابزاری مناسب جهت برآورد ریسک ابتلا به اختلالات اسکلتی عضلانی ناشی از جابجایی بیمار در کارکنان پرستاری میباشد .از این روش میتوان در ارزیابی برنامههای آموزشی حمل بیمار و همچنین برآورد تکنیک کار پرستار بهعنوان روشی برای اندازهگیری کیفیت ارائه خدمات استفاده نمود.
سارا دهنوی، عبدالله واحدی، مجید معتمدزاده طرقبه، عباس مقیم بیگی،
دوره 4، شماره 4 - ( 12-1395 )
چکیده
مقدمه: اختلالات اسکلتیعضلانی مرتبط با کار (WMSDS)، زمانی رخ میدهند که فشار اعمال شده به بافتهای اسکلتی-عضلانی، بیشتر از ظرفیت تحمل بافت باشد. این مطالعه با هدف ارزیابی ریسک فاکتورهای ایجادکننده اختلالات اسکلتیعضلانی مرتبط با فعالیتهای دستی با استفاده از روش ManTRA و اجرای برنامه مداخله آموزشی- مهندسی در بین کارگران صنعت چاپ انجام شد.
روش کار: این مطالعه از نوع مداخلهای مورد شاهدی میباشد که جامعه آماری آن 40 نفر از کارگران صنعت چاپ که فعالیت دستی انجام میدهند، میباشند. 20 نفر برای گروه مداخله و 20 نفر برای گروه شاهد انتخاب شده و مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها با استفاده از پرسشنامه نقشه بدن (Body map) جهت تعیین میانگین شدت و موضع ناراحتی در اندامهای مختلف بدن و روش ارزیابی ManTRA جهت تعیین نمره تجمعی در 4 ناحیه بدن (مچ/ دست/ بازو، شانه/ گردن، پشت، اندام تحتانی) برای هر کارگر در محل کار در قبل و بعد از مداخله (آموزشی-مهندسی) گردآوری شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار SPSS استفاده شد.
یافتهها: تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد که بین میانگین شدت درد در گروه مورد، قبل و بعد از مداخله در نواحی سر وگردن (012/0 = P) شانه و بازوی راست (012/0 = P)، شانه و بازویچپ (043/0 = P)، کمر (003/0 = P)، دستومچ راست (028/0 = P)، دستومچ چپ (027/0 = P)، رانوزانوی راست (005/0 = P)، رانو زانویچپ (005/0 = P)، پا وساقپا راست (012/0 = P)، پا وساقپا چپ (0028/0 = P) ارتباطمعنیداری وجود داشتهاست. ازنظر نمرهتجمعینیز، ارتباطمعنیداریدر نواحی بازو/مچ/دست (001/0 = P) و شانه/گردن (001/0 = P) قبلوبعد از مداخله مشاهدهشد.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این مطالعه میتوان گفت که مداخلات ارگونومی میتواند باعث کاهش میزان شدت درد در قسمتهای مختلف بدن و کاهش ریسک فاکتورهای ایجاد کننده آسیبهای تجمعی در محیط کار شود.
زهرا پیرمرادی، رستم گلمحمدی، جواد فردمال، مجید معتمدزاده طرقبه،
دوره 5، شماره 4 - ( 12-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: روشنایی نامناسب در محیط کار میتواند سبب وضعیت نامتعارف در پوسچر کاری شاغلین دفتری شود. تامیننبودنِ شرایط ارگونومیک در دفاتر اداری به دلیل ایجاد پوسچر نامناسب هنگام کار، میتواند سبب افزایش فشار به اندام اسکلتی عضلانی شده و در دراز مدت اختلالاتی را ایجاد کند. در این مقاله ارتباط روشنایی محیط کار با وضعیت بدن کارکنان اداری بررسی شده است.
روش کار: در این مطالعه، شدت روشنایی موضعی در سطح افقی کار و در ارتفاع عمودی چشم ناظر، همچنین شدت روشنایی عمومی براساس الگوی انجمن مهندسان روشنایی با دستگاهSEKONICC-۷۰۰۰ اندازهگیری شد. همچنین برای بررسی میزان شیوع و شدت دردهای اختلالات اسکلتی عضلانی به ترتیب از پرسشنامۀ نوردیک و نقشۀ بدن و برای ارزیابی سریع تنش اداری از چکلیست (ROSA: Rapid Office Strain Assessment) استفاده شد و داده های مطالعه با نرمافزارSPSS ۲۱ تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: نتایج مطالعه نشان داد که میانگین شدت روشنایی عمومی، موضعی در سطح کار و سطح چشم به ترتیب۳۰/۶%، ۳۳/۹ % و ۳۸/۴% کمتر از حد الزام کشوری (OEL)بود. ناحیۀ گردن و کمر بالاترین اختلالات اسکلتیعضلانی را بین افراد بررسیشده داشتند. بیشترین درصد فراوانی نمره در روش ROSA نمرۀ ۵ به میزان ۴۱/۷% بود و بین شدت روشنایی موضعی و نمرۀROSA ارتباط معناداری وجود داشت.
نتیجه گیری: میزان شدت روشنایی میتواند بهعنوان یکی از عوامل تاثیرگذار بر پوسچر در کارکنان اداری قلمداد شود. بهبود روشنایی میتواند با اصلاح پوسچر به کاهش شدت دردهای اسکلتیعضلانی و وضعیت بدن کارکنان و به دنبال آن افزایش راحتی آنها کمک کند.
سید تقی میرمحمدی، عثمان گوک، سید نورالدین موسوی نسب، هادی محمودی شرفه،
دوره 7، شماره 4 - ( 11-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: کارمندان بانک بخش زیادی از کار خود را با رایانه انجام می دهند. تجهیزات و چیدمان آنها ممکن است بدن فرد را در وضعیت نامناسبی قرار دهد و منجر به اختلالات اسکلتی عضلانی شود، لذا این مطالعه با هدف تعیین شیوع اختلالات اسکلتی عضلانی کارمندان بانک و ارتباط آن با تنش اداری انجام شده است.
روش کار: این مطالعه توصیفی مقطعی بر روی ۱۷۳ نفر از کارمندان بانک ملی استان خراسان شمالی انجام گرفت. شیوع اختلالات اسکلتی عضلانی از طریق پرسشنامه اختلالات اسکلکتی عضلانی کرنل (CMDQ)، ریسک فاکتورهای ایجاد کننده از طریق ارزیابی سریع تنش اداری ROSA)) برآورد و داده ها توسط نرم افزار spss با آزمون آماری اسپیرمن بررسی شدند.
یافته ها: میانگین نمرات ROSA، ۰.۷۹۳ ± ۴.۷۳ و ۶۳.۶% از پوسچرها در گروه مداخله قرار گرفت. میانگین نمرات CMDQ، ۱۰۳.۶۳ ± ۱۸۱.۰۰۴ بود. آزمون اسپیرمن نشان داد بین نتایج ROSA و CMDQ همبستگی خوبی وجود دارد(P=۰.۰۲۱, R=۰.۱۷۵). بین سابقه کار و شیوع اختلالات اسکلتی عضلانی رابطه معناداری وجود داشت.(P=۰.۰۳۷, R=۰.۱۵۹) آزمون کروسکال والیس نشان داد بین میزان تحصیلات و نتایج CMDQ رابطه معناداری وجود دارد(P=۰.۳۸). بیشترین اختلال در اندام ها مربوط به ناحیه گردن(۵۳.۸%) و کمر(۴۹.۷%) بود.
نتیجه گیری: با توجه به همبستگی بین نتایج ROSA و CMDQ میتوان آنها را در کنار هم بکار برد. تغییرات برای افرادی که در گروه مداخله قرار گرفتند باید سریعتر انجام شود. صندلی و مانیتور نقش مهمتری در بالا بردن نمره ROSA ایفا کردند، اصلاحات باید از تهیه صندلی ارگونومی و همینطور چیدمان مناسب دیگر تجهیزات مانند مانیتور صورت گیرد.
حسن صادقی نایینی، محمد ذوالفقاری،
دوره 8، شماره 3 - ( 8-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: سالانه درصدی از سود حاصل از فروش تولید کنندگان کالا و خدمات، صرف هزینه های ناشی از اختلالات اسکلتی عضلانی به دلیل عدم رعایت شرایط ارگونومیک می شود. این هزینه ها برای سازمان ها و کارکنان مطلوب نبوده و در اکثر موارد، ریسک فاکتورهای ارگونومیک، کیفیت زندگی کارکنان را تحت تاثیر قرار می دهد.
روش کار: پژوهش میدانی حاضر به صورت سرشماری بر روی 193 نفر از کارگران دارای پرونده پزشکی در یکی از صنایع خودروسازی داخل کشور و در دی ماه سال 1397صورت گرفت. از این تعداد، بیشترین میزان شیوع اختلالات اسکلتی عضلانی به تعداد 16 نفر، متعلق به کارگران خطوط مونتاژ محصولات بوده که بمنظور آنالیز ایستگاه کاری مورد بررسی قرار گرفت. پرسشگری به کمک پرسشنامه نوردیک و از طریق مصاحبه با کارگران، از جمله روش های جمع آوری اطلاعات بوده است. به کمک روش OWAS و با استفاده از عکس و فیلم برداری از مشاغل، هر یک از ایستگاه های کاری منتخب که مغت مورد بوده اند، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داده است که سه ایستگاه کاری از نظر سطح اقدام اصلاحی، در سطح سه، سه ایستگاه در سطح دو و یک ایستگاه در سطح یک قرار گرفت، سپس هزینه های ناشی از بروز و درمان عوارض و ایجاد شرایط ارگونومیک، محاسبه گردید.
نتیجه گیری: هزینه های آنالیز ایستگاه های کاری و انجام اقدامات پیشگیرانه در راستای کاهش عوارض اسکلتی عضلانی کارکنان که منجر به ایجاد شرایط ارگونومیک می گردد، در مقابل هزینه های ناشی از بروز و درمان عوارض اسکلتی عضلانی برای این صنعت خودروسازی با صرفه اقتصادی همراه می باشد.
فخرالدین قاسمی، مائده حصینی، مجتبی احمدی، مصطفی رحمیانی ایرانشاهی،
دوره 8، شماره 4 - ( 11-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: طراحی ایستگاههای کاری متناسب با ابعاد آنتروپومتریک از پوسچرهای کاری نامطلوب می تواند پیشگیری کند و خطر اختلالات اسکلتی عضلانی را کاهش دهد. هدف مطالعه حاضر بررسی تطابق آنتروپومتریک ایستگاههای کاری و ارتباط آن با امتیاز پوسچر کاری افراد شاغل در یکی از صنایع بافندگی بود.
روش کار: این مطالعه مقطعی در سال ۱۳۹۹ در یکی از صنایع بافندگی استان همدان انجام گرفت. برای بررسی پوسچر ایستگاههای کاری نشسته و ایستاده روشهای NERPA و REBA به کار رفت. ابعاد آنتروپومتریک افراد بر اساس استاندارد ISO 7250 اندازهگیری و تطابق آنتروپومتریک افراد با ایستگاههای کاری آنها ارزیابی شد. برای بررسی رابطه بین تطابق آنتروپومتریکی و پوسچر افراد آزمون آماری من ویتنی استفاده شد.
یافتهها: در این مطالعه ۲۰۵ نفر با میانگین سنی ۳۱/۲۹ سال شرکت کردند. پوسچرهای کاری عمدتاً وضعیت نامطلوب داشته و نیازمند مداخلات ارگونومیکی بودند. در ایستگاهکاری نشسته، رابطه معنیداری بین تطابق آنتروپومتریکی با عمق نشیمنگاه صندلی، عرض نشیمنگاه صندلی، ارتفاع پشتی صندلی و امتیاز پوسچر کاری مشاهده نشد؛ ولی تطابق نداشتن آنتروپومتریکی با ارتفاع صندلی و ارتفاع میز کار رابطه معنیداری با پوسچر کاری افراد داشت (۰/۰۵>P). افزون بر این در ایستگاههای کاری ایستاده، رابطه معنیداری بین تطابق آنتروپومتریکی با ارتفاع میز کار و امتیاز پوسچر مشاهده شد (۰/۰۵>P).
نتیجهگیری: تطابق نداشتن آنتروپومتریک با ایستگاهکاری عموماً پوسچر کاری را نامطلوب می کند. با وجود این، تطابق آنتروپومتریک با ارتفاع صندلی و ارتفاع میز کار، تنها عوامل تاثیرگذار بر امتیاز پوسچر کاری بود؛ از این رو، برای باز طراحی ایستگاههای کاری توجه ویژه به این عوامل پیشنهاد میشود.
سید محمد حسینی، آرمین لاهوری، عطاالله براتی، هادی میری،
دوره 11، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
اهداف: در دنیای پیشرفتهی امروز، یکی از تهدیدهای جدی موجود برای کارکنان، مشکلات اسکلتی عضلانی است. هدف از انجام این پژوهش بررسی ارتباط ارگونومی و ناهنجاریهای وضعیتی بدن در کارکنان صنایع تولیدی است.
روش کار: جامعهی آماری این پژوهش را کارکنان مرد شاغل در دو شرکت خدماتی با تعداد کلی ۲۱۰ نفر تشکیل میدهند. تعداد ۱۳۴ نفر طبق جدول مورگان و بر اساس معیارهای ورود، به تحقیق وارد شدند. بررسی درد در نواحی مختلف بدن توسط پرسشنامهی نوردیک، ارزیابی ارگونومی محیط کار توسط مقیاس REBA و ارزیابی وضعیت بدنی توسط آزمون نیویورک صورت گرفت. پس از جمعآوری اطلاعات مختلف، از نرمافزار SPSS نسخهی ۲۶ برای تجزیهوتحلیل اطلاعات استفاده شد. برای بررسی نرمال بودن توزیع دادههای هر متغیر، از آزمون شاپیروویلک استفاده شد. همچنین، برای بررسی ارتباط بین متغیرهای تحقیق، از آزمون آماری رگرسیون خطی استفاده شد. سطح معناداری در سرتاسر پژوهش کمتر از ۰/۰۵ در نظر گرفته شده است.
یافتهها: نتیجهی تحقیق نشان داد که ارتباط منفی و معنیداری میان نمرهی ارگونومی و ارزیابی وضعیت بدنی وجود دارد (۰/۰۰P= و ۰/۶۰R=). همچنین، نتیجهی بررسیها نشاندهندهی وجود اختلالات اسکلتی عضلانی در نواحی مختلف بدن با بیشترین شیوع در کمر است.
نتیجهگیری: با توجه به ارتباط بالا و منفی متغیرها، مشخص شد که وضعیت نامطلوب ارگونومی میتواند به ضعیف بودن وضعیت بدنی منجر شود و تبعات اسکلتی عضلانی زیادی به همراه داشته باشد.
محمدصادق سهرابی،
دوره 12، شماره 1 - ( 2-1403 )
چکیده
اهداف: در یک دهه گذشته در ایران بیشترین شیوع درد و ناراحتیهای اسکلتی عضلانی در ناحیه گردن و در ناحیه کمر و شانه برای کارمندان اداری گزارششده است. این پژوهش باهدف بررسی تأثیر مداخلات ارگونومی در شرکتهای دانشبنیان بر اختلالات اسکلتی عضلانی، استرسهای شغلی، کیفیت زندگی کاری و بهرهوری انجامشده است.
روش کار: این پژوهش مطالعهای میدانی با شبه کارآزمایی تصادفی با گروه کنترل است. در این مطالعه مداخلهای شرکتکنندگان شامل ۳۱۱ پرسنل اداری مداخلات ارگونومی را در دو سطح فردی و مدیریتی دریافت کردهاند. متغیرهای موردبررسی شیوع اختلالات اسکلتی عضلانی، ویژگیهای شغلی و کیفیت زندگی کاری کارکنان بوده است. پس از اجرای مداخلات ارزیابیهای در دوره یک، سه و شش ماه تکرار شدند.
یافتهها: اجرای مداخلات آموزشی ارگونومی فردی، اختلالات را در گردن، شانه راست، شانه چپ، ساعد راست و مچ راست بهطور معنیداری کاهش داد. حمایت اجتماعی نیز در هر سه گروه مداخله افزایش معنیداری را نشان میدهد. مداخلات بر کیفیت زندگی کاری تأثیر معنیداری گذاشته است. تغییرات میانگین کیفیت زندگی کاری برای گروههای دوم و سوم در ماه اول رشد معنیدار و سپس مشابه با روند گروه کنترل ادامه پیداکرده است.
نتیجهگیری: اجرای مداخلات آموزشی ارگونومی فردی اختلالات در گردن، شانهها و اندام فوقانی کاهش معنیداری یافته ولی مداخلات آموزشی مدیریتی بر اختلالات اسکلتی عضلانی کارکنان تأثیری نداشته است. همچنین اجرای مداخلات همزمان ارگونومی فردی و مدیریتی تأثیر بیشتری بر کاهش اختلالات داشته است. مداخلات مدیریتی و مداخلات توأم سطح کنترل شرکتکنندگان و حمایت اجتماعی را افزایش داده است. اجرای برنامه مداخلهای ارگونومی چند جزئی تأثیر مداخلات بر سلامتی کارکنان و بهرهوری را بهبود میبخشد.
مونس خانی، آرام تیرگر، سمانه پورهادی، زهرا گرایلی،
دوره 12، شماره 2 - ( 5-1403 )
چکیده
اهداف: نظر به اینکه کار با لوازم آموزش الکترونیک در دوران کووید ۱۹ به طور چشمگیری افزایش یافت، هدف از این پژوهش بررسی شکایات درباره اختلالات اسکلتی عضلانی بواسطه استفاده از لوازم الکترونیک در زمان آموزش مجازی بوده است.
روش کار: این مطالعه به صورت مقطعی بر گروهی از دانشجویان ۴ سال نخست دانشگاه علوم پزشکی بابل که دروس آنها بیشتر به صورت مجازی ارائه شده بود، انجام پذیرفت. ابزار جمعآوری دادهها شامل فرم اطلاعات فردی و پرسشنامه استاندارد نوردیک بود. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS۲۲ و آزمونهای آماری مناسب مانند مجذور کای انجام شد. سطح معنـاداری ۰/۰۵ در نظر گرفته شد.
یافتهها: دادههای حاصل از ۳۱۸ دانشجو نشان داد که ۸۳/۶% آنان طی سال ۱۴۰۱ از درد در سیستم اسکلتی عضلانی حداقل در یکی از نواحی بدن شکایت داشتند. بیش از ۲۱% از آنان ناگزیر به مصرف دارو، ۱۹/۹% نیازمند مراجعه به پزشک و ۴/۱% به ناچار از خدمات فیزیوتراپی استفاده کردند. همچنین، میزان شکایت از درد و ناراحتی در سیستم اسکلتی عضلانی طی یک هفته گذشته و یک سال گذشته با میزان استفاده از لوازم آموزش مجازی دارای ارتباط مستقیم و معنادار آماری بود (۰/۰۰۱P≤).
نتیجهگیری: گسترش آموزش مجازی در دانشگاهها و بواسطه آن، استفاده طولانی و مداوم از لوازم آموزش الکترونیک در افزایش میزان شکایت از اختلالات اسکلتی عضلانی در دانشجویان موثر است. البته نداشتن فعالیت بدنی منظم، مصرف دخانیات، سطح بالای استرس، بیخوابی و خستگی در میان دانشجویان علوم پزشکی نیز از دیگر عوامل موثر شناخته شدهاند.