پیام خود را بنویسید

جستجو در مقالات منتشر شده



حبیب الله دهقان، ایوب قنبری سرتنگ،
دوره 2، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده

مقدمه: بروز استرس گرمایی یکی از شایع‌ترین مشکلات در محیط‌های کاری و صنایع مختلف می‌باشد. مواجهه کارگران با گرما سبب بروز استرین حرارتی می‌شود. هدف از این مطالعه اعتبارسنجی شاخص استرین ادراکی از طریق ارتباط آن با شاخص استرین فیزیولوژیکی و شاخص دمای تر گوی‌سان در شرایط گرم آزمایشگاهی بود.

مواد و روش­ ها: این مطالعه به‌صورت مقطعی و بر روی 15 نفر مرد در پنج شرایط دمایی مختلف (35و21,24,27,30درجه سانتی‌گراد) در اتاقک شرایط جوی و بر روی تردمیل در سه سطح فعالیت سبک (2/4کیلومتربرساعت), متوسط (4/8کیلومتربرساعت) و سنگین (6/3کیلومتربرساعت) انجام‌گرفت. ضربان قلب و دمای دهانی برای محاسبه شاخص استرین فیزیولوژیکی, و همچنین احساس گرمایی و شدت فعالیت اعمال‌شده ادراکی برای محاسبه شاخص استرین ادراکی اندازه‌گیری شدند. درنهایت با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و آنالیز رگرسیون همبستگی بین شاخص‌های موردنظر مورد تحلیل قرار گرفتند.

یافته ­ها: آزمون همبستگی پیرسون بین شاخص استرین ادراکی با شاخص استرین فیزیولوژیکی همبستگی بالایی(r=0/94) را نشان داد(p=0/001). بین شاخص استرین ادراکی به ترتیب با دمای دهانی و ضربان قلب نیز همبستگی بالایی(r=0/78)(r=0/90)مشاهده شد(p=0/001 )(p=0/001 ). همچنین بین شاخص استرین ادراکی با دمای تر گوی‌سان همبستگی متوسطی(r=0/71)وجود داشت (p=0/001)ولی بین شاخص استرین ادراکی با شاخص توده بدنی ارتباطی مشاهده نشد (r=0/0009) (p=0/79).

نتیجه ­گیری: یافته‌های تحقیق نشان داد در مواقعی که دسترسی به سایر روش‌های ارزیابی استرس گرمایی وجود ندارد می‌توان از شاخص استرین ادراکی در ارزیابی استرین گرمایی استفاده کرد چون‌که همبستگی قابل قبولی با شاخص‌های معتبر استرس گرمایی داشت. 


زهرا شریفی، رضا اسکوئی زاده، سید فرهاد طباطبائی قمشه،
دوره 3، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده

 

مقدمه: میزان رضایت و بهره وری کارکنان در صنعت، متاثر از عوامل متنوع به ‌ویژه چگونگی طراحی و تناسب ایستگاه کاری با خصوصیات و ابعاد جسمانی آن‌ها می‌باشد. در این رابطه، صندلی صنعتی بواسطه تأثیر مستقیم بر تناسب بیومکانیکی و آنتروپومتریکی، نقش مهمی را در بهینه سازی تعامل فرد با محیط کاری ایفا می‌نماید. این مطالعه نیز، با هدف ارتقا جایگاه دانش و فناوری ارگونومی در فرایند طراحی این محصول، مورد اجرا قرار گرفت.

مواد و روش ­ها: پژوهش در قالب طراحی و بصورت ترکیبی تعریف شد، که در بخش کمی آن 12 بعد آنتروپومتریک مرتبط با صندلی صنعتی بر روی 90 شرکت‌کننده مورد سنجش قرار گرفته؛ و در بخش کیفی با رویکرد ارگونومی شناختی، ابعاد ذهنی مرتبط با طراحی این محصول مورد ارزیابی قرار گرفت.

یافته‌ها: در مجموع، تنوع وظائف و ایستگاه‌های کاری منجر به بوجود آمدن شرایط و ملزومات جسمانی مختلفی شده که کار را برای متخصصین جهت طراحی یک صندلی صنعتی با کاربرد گسترده در شرایط مختلف تا حدودی دشوار می­نماید. با این وجود، نتایج حاصل از این مطالعه حاکی از موفقیت آمیز بودن جلب مشارکت کارکنان در طراحی محیط کار و رفع مشکلات موجود می‌باشد.

نتیجه ­گیری: داده‌های خام آنتروپومتری دارای توزیع نرمال بوده و بصورت توصیفی جهت تعیین ابعاد صندلی پردازش شدند. از دیدگاه شناختی نیز، تعامل بین پارامترهای شکل و نرمی تکیه‌گاه، و شیب مناسب نشیمنگاه، از جمله عوامل تعیین‌کننده میزان احساس راحتی در هنگام استفاده از صندلی صنعتی تشخیص داده شدند. 

   
منصور ضیائی، قباد رضائی، حامد یارمحمدی، الهه خوشبو، فرامرز قره گوزلو،
دوره 3، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده

 

مقدمه :درگیری شغلی به میزان دلبستگی روانی فرد به شغل خود اطلاق می­شود و از دیدگاه ارگونومی، کارکنان با درگیری شغلی بالا به شغلشان اهمیت بیشتری داده و عملکرد مطلوب‌تری دارند. هدف مطالعه حاضر، تعیین میزان درگیری شغلی و ارتباط آن با مشخصات دموگرافیکی معلمان مقطع راهنمایی شهرستان دالاهو (کرمانشاه) بود.

مواد و روش­ها: این مطالعه توصیفی-تحلیلی به ‌صورت مقطعی بر روی 211 نفر از معلمان (161 مرد و 50 زن) انجام گرفت. داده­ها با استفاده از پرسشنامه درگیری شغلی کانونگو جمع­آوری گردید. داده­ها با آزمون­های آماری اسپیرمن، تی تست مستقل و آنالیز واریانس مورد تجزیه‌ و تحلیل قرار گرفت. سطح معناداری، 0.05 در نظر گرفته شد.

یافته‌ها: معلمان دارای میانگین سن 32.21 و سابقه کاری 8.49 سال بودند. 22.3%، 54.5% و 23.2% معلمان به ترتیب سطح درگیری شغلی کم، متوسط و بالا را داشتند. درگیری شغلی افراد متاهل بیشتر از افراد مجرد (p=0.027 ) و افراد بدون شغل دوم، بیشتر از افراد دارای شغل دوم (p=0.006 ) بود. بین سن، جنس، سابقه کار و سطح تحصیلات با میزان درگیری شغلی رابطه معناداری یافت نگردید P>=0.05

نتیجه­ گیری: به‌ طورکلی سطح درگیری شغلی معلمان کم و متوسط بود. از مهم‌ترین دلایل آن حقوق نسبتاً پایین، دو یا چندشغله بودن و نداشتن جایگاه اجتماعی بالا بود. افزایش حقوق، تسهیلات ویژه مانند وام­های کم ‌بهره و ایجاد شرایط ارتقاء سطح علمی برای معلمین شبیه به اعضای هیئت علمی می­تواند در درگیری شغلی و وابستگی روانی آن‌ها به شغل­شان مؤثر باشد.


پریسا حسینی کوکمری، عبدالزهرا نعامی، تیمور اللهیاری ،
دوره 3، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده

 

مقدمه: عملکرد انطباقی به‌ عنوان میزان قابلیت‌های کارکنان در مواجه با تغییرات به ‌وجود آمده در محل کار و موقعیت‌های جدید و غیرمعمول تعریف می‌شود. هدف اصلی این پژوهش بررسی ساختار عاملی پرسشنامه  عملکرد انطباقی است. عملکرد انطباقی سازه‌ای چندبعدی است که شامل پنج متغیّر نهفته می‌شود. هدف این پژوهش بررسی پایایی و روایی این پرسشنامه بود.

مواد و روش­ها: در این پژوهش که از نوع اعتبارسنجی است، پس از برگردان پرسشنامه به فارسی، فرم نهایی آن بر روی 210 نفر از پرستاران بیمارستان‌ دولتی شهر اهواز که با روش نمونه‌گیری تصادفی انتخاب شده بودند، اجرا گردید. برای تشخیص عامل‌های سازه  عملکرد انطباقی از روش تحلیل عامل اکتشافی چرخش واریماکس و برای برازش الگو از روش تحلیل عاملی تأییدی و مدل معادلات ساختاری استفاده شد.

یافته‌ها: پایایی کل پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ 0.89 محاسبه گردید. ساختار عاملی پرسشنامه با استفاده از روش تحلیل عاملی بررسی شد. ضریب KMO و آزمون کرویت بارتلت به ترتیب 0.88 و 1639.093 به دست آمد و معنی‌دار است. هم‌چنین چرخش واریماکس نشان داد که تمامی سوالات آزمون بر روی عوامل بار دارند. 

نتیجه‌گیری: پرسشنامه عملکرد انطباقی از ویژگی‌های روان‌سنجی رضایت‌بخش و پایایی و روایی قابل قبولی برای استفاده در جمعیت پرستاران برخوردار است. درنتیجه سازه‌  عملکرد انطباقی شامل پنج بُعد مجزا از هم؛ یعنی مقابله با موقعیت‌های اضطراری و غیرمترقبه، مدیریت استرس کاری، حل خلاقانه مشکلات، یادگیری و سازگاری بین فردی می‌شود. یافته‌ها مبنی بر چند وجهی بودن این سازه با مطالعات پیشین مطابقت دارد.


آتنا رفیعی پور، الناز رفیعی پور، مرضیه صادقیان،
دوره 3، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده

 

مقدمه: اختلالات اسکلتی- عضلانی یکی از مشکلات رایج در میان کاربران رایانه می­باشد که در طی سالیان دراز مورد توجّه محققین قرارگرفته و راهکارهای متفاوتی از سوی آن­ها برای رفع مشکل پیشنهاد گردیده است. در مطالعه حاضر نیز به بررسی تأثیر آموزش ارگونومی بر کاهش سطح ریسک ابتلا به اختلالات اسکلتی- عضلانی کاربران رایانه پرداخته می‌شود.

مواد و روش­ها: در این مطالعه تعداد 110 نفر از کاربران رایانه بخش اداری دانشگاه به‌صورت تصادفی انتخاب به‌طور مساوی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. افراد گروه مداخله در برنامه آموزشی آشنایی با اصول ارگونومی کار با رایانه شرکت داده شدند. بررسی شیوع دردهای اسکلتی-عضلانی با استفاده از پرسشنامه نوردیک انجام شد و شیوه ارزشیابی RULA برای تعیین سطح ریسک قبل و 6 ماه بعد از آموزش به کار گرفته شد. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های آماری تی مستقل و زوجی مورد تجزیه ‌و تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: شیوع ناراحتی عمدتاً در اندام‌های کمر (55.4%) و گردن (54.5%) گزارش شد و نمره سطح ریسک حدود 31% برای افراد تحت مطالعه قبل از مداخله در محدوده خطر بود. پس از اجرای برنامه آموزشی، به‌طور قابل ملاحظه‌ای در گروه مداخله کاهش یافت (P<0.05) امّا این تفاوت در گروه کنترل معنادار نبود. 

نتیجه­ گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که اجرای برنامه مداخله­ای صحیح می‌تواند سطح مواجهه کارگران به ریسک فاکتورهای ابتلا به اختلالات اسکلتی- عضلانی را کاهش دهد و به‌عنوان یک عامل مکمل برای ارتقاء کارایی اقدامات ارگونومیک در نظر گرفته شود.


فریده دهقان منشادی، غلامرضا حاج ولیئی، رشید حیدری مقدم، خسرو خادمی کلانتر، علیرضا یاوری کیا، منوچهر کرمی،
دوره 3، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده

 

مقدمه: در بیماران با اختلال عملکرد مفصل ساکروایلیاک، درد همزمان در مفصل زانو و عضلات مرتبط با آن قابل پیش‌بینی است، با این‌حال، رابطه بین شدت درگیری مفصل زانو به ‌ویژه در ناحیه قدام زانو و شدت اختلال عملکرد مفصل ساکروایلیاک همچنان مورد بررسی و مطالعه است. در مطالعه حاضر به ارزیابی رابطه بین شدت درد کمپارتمان زانو و اختلال عملکرد مفصل ساکروایلیاک پرداخته شد.

مواد و روش­ها: مطالعه مقطعی حاضر بر روی 100 بیمار با شکایت درد زانو انجام‌شده بود که به ‌منظور ارزیابی درد خود به کلینیک ارتوپدی مراجعه نموده بودند. شدت درد در زانو از طریق سیستم نمره دهی درد قدامی زانو یا AKPS تعیین و طبقه‌بندی شد. اختلاف متوسط نمره درد در افراد با اختلال عملکرد مفصل ساکروایلیاک و بدون اختلال عملکرد مفصل با آزمون t-test مقایسه و گزارش شد. 

یافته‌ها: میانگین نمره AKPS در بیماران با اختلال عملکرد مفصل سکروایلیاک برابر 12.1 ± 33.2 و در گروه فاقد اختلال عملکرد مفصل سکروایلیاک برابر 18.6 ± 62.6 بود (P < 0.001 ). شیوع درد زانو در افراد با اختلال عملکرد مفصل ساکروایلیاک 56 درصد و در گروه بدون اختلال عملکرد مفصل 10 درصد بود (P < 0.001).

نتیجه‌گیری: اگرچه نتایج مطالعه دال بر تفاوت معنی‌دار نمره شدت در افراد با اختلال عملکرد مفصل ساکروایلیاک و بدون اختلال عملکرد مفصل بود. بااین‌وجود انجام مطالعه با حجم نمونه بالاتر و بر روی جمعیت بزرگ‌تر با هدف افزایش تعمیم‌پذیری نتایج توصیه می‌گردد.


فوزیه جوادپور، ساره کشاورزی، علیرضا چوبینه، ماندانا آقابیگی،
دوره 3، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده

 

مقدمه: خستگی درک شده مرتبط با کار، مسئله مهمی است، زیرا می­تواند بر کارایی کارگران اثر سو داشته باشد. همچنین، خستگی کارگران یکی از عوامل اصلی رخداد حوادث در محیط‌های کار شناخته‌شده است. با توجه به پیامدهای خستگی درک شده مرتبط با کار، ارزیابی خستگی در محیط‌های کار، زیربنایی‌ترین اقدام جهت مدیریت ریسک خستگی می‌باشد. از این‌رو، این مطالعه با هدف سنجش پایایی و روایی نسخه فارسی پرسشنامه خستگی شغلی سوئدی (SOFI-20) در کارکنان ایرانی انجام گرفت.

مواد و روش­ها: در این مطالعه مقطعی، 501 نفر از کارکنان دو شرکت پتروشیمی به روش نمونه‌گیری آسان انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. از نسخه فارسی پرسشنامه SOFI-20 برای جمع‌آوری داده‌ها استفاده شد. این پرسشنامه طی فرآیند ترجمه و باز ترجمه تهیه گردید. سنجش پایایی و روایی نسخه فارسی پرسشنامه فوق، با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی و ضریب آلفای کرونباخ انجام شد.

یافته‌ها: برای دستیابی به برازش بهتر، با همبسته در نظر گرفتن برخی از آیتم‌های ویرایش فارسی پرسشنامه SOFI-20، تحلیل عاملی تأییدی مجدداً انجام شد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که نسخه فارسی پرسشنامه از برازش مطلوبی برخوردار است. مقدار ضریب آلفای کرونباخ کلی پرسشنامه SOFI-20، 0.95 محاسبه شد. همچنین ضریب آلفای کرونباخ ابعاد مختلف پرسشنامه SOFI-20، در گستره 0.69 تا 0.887 به دست آمد. 

نتیجه‌گیری: پایایی و روایی نسخه فارسی پرسشنامه SOFI-20 جهت ارزیابی ابعاد خستگی مرتبط با کار در جمعیت ایرانی، قابل قبول می‌باشد.


راضیه مرشدی، مطره بوعذار، داود افشاری، کامبیز احمدی انگالی، مریم ملک زاده،
دوره 3، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده

 

مقدمه: وظایف بلند کردن دستی بار بطور گسترده در بسیاری مشاغل وجود دارد. پرسنل شاغل در بخش­های درمانی به ­­­­­­به دلیل بلند کردن دستی بار ، در معرض ریسک بالای اختلالات اسکلتی- عضلانی هستند. شیوه نادرست بلند کردن بار، یک ریسک­ فاکتور مهم برای ایجاد کمردرد محسوب می­شود. هدف از انجام این مطالعه، تحلیل بیومکانیکی بارهای وارد بر کمر کمک بهیاران در فعالیت جابه‌جایی دستی کارتن­های سرم 12.5 کیلوگرمی در بیمارستان و ارائه راهکارهای ارگونومیکی مؤثر در پیشگیری از کمردرد می­باشد.

مواد و روش­ها: این مطالعه به‌صورت تحلیلی در یکی از بیمارستان­های شهرستان اهواز در سال 1392 انجام شده است. پوسچرهای مورد ارزیابی از طریق مشاهده و عکس‌برداری، نمونه‌برداری شدند. سپس شاخص بلند­کردن بار کمپلکس، بوسیله معادله NIOSH و تخمین نیروهای فشاری وارده به مهره­های L5/S1 به ‌عنوان شاخص کمی با استفاده از نرم­افزار3DSSPP، طی2 مرحله قبل و بعد از مداخله محاسبه شد. سپس نتایج با استفاده از آزمون­های آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که بیشترین مقدار RWL در ردیف بالا 9.89 کیلوگرم و کمترین مقدار آن در ردیف پایین 5.44 کیلوگرم می‌باشد. بیشترین و کمترین میزان نیروی فشاری نیز در ردیف‌های پایین و بالا به ترتیب 6727 و 3707 نیوتن می‌باشد. نتایج آزمون‌های آماری نشان داد کاهش معنی­داری بین مقادیر شاخص کمپلکس بلند کردن بار (CLI) و همچنین میانگین نیروی فشاری در قبل و بعد از اعمال اصلاحات در ایستگاه کار می­باشد. 

نتیجه‌گیری: از طریق تحلیل بیومکانیکی ایستگاه­های کار به‌ صورت کمی و کیفی می­توان ارزیابی دقیق‌تری انجام داد و شرایط ارگونومیکی ایستگاه­های کار را  با دقت بیشتری اصلاح و تعدیل نمود.


مهتاب عزیزی، محسن علی‌آبادی، رستم گلمحمدی،
دوره 3، شماره 2 - ( 6-1394 )
چکیده

 

مقدمه: در سال‏های اخیر استفاده از لامپ‏های فلورسنت فشرده در سطح کشور با هدف بهینه‌سازی مصرف انرژی افزایش یافته است. با توجه به اهمیت اثرات بهداشتی منابع روشنایی، هدف پژوهش حاضر بررسی شدت میدانهای الکترومغناطیسی انتشار یافته از لامپهای فلورسنت فشرده متداول هست. 

مواد و روش­ ها: در این مطالعه 54 حباب لامپ فلورسنت فشرده از لامپ‌های تولید شرکت‌های داخلی و خارجی مورد بررسی قرار گرفت. شدت میدان‏های الکترومغناطیسی در دو محدوده‏ فرکانسی خیلی پایین و فوق‌العاده پایین به ترتیب با استفاده از دستگاه‏های مدل HI 3603 و HI 3604 شرکت Holaday اندازه‏گیری شد. داده‏ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS تحلیل گردید.

یافته‌ها: شدت میدان الکتریکی و مغناطیسی انتشار یافته از لامپ‌ها با افزایش فاصله از منبع کاهش یافت. در نقطه مرجع (25 سانتیمتری)، شدت مؤثر میدان الکتریکی در محدوده فرکانسی خیلی پایین و فوق‌العاده پایین به ترتیب 25/2 و 39/15 ولت بر متر و شدت میدان مغناطیسی به ترتیب 47/0 و 41/9 میلی‌آمپر بر متر تعیین گردید که کلیه مقادیر پایین‏تر از حدود مجاز کشوری بود. همچنین شدت مؤثر میدان الکتریکی و مغناطیسی برحسب شرکت سازنده اختلاف معناداری داشت (05/0P <) شدت میدان الکتریکی و مغناطیسی انتشار یافته از لامپ‏ها با افزایش فاصله از منبع کاهش یافت.

نتیجه‌گیری: علیرغم پایین بودن شدت میدان‏های الکترومغناطیسی لامپها از حدود مجاز، با توجه به عدم دستیابی به شواهد قطعی در خصوص اثرات بیولوژیکی میدان‏ها، کاهش هر چه بیشتر مواجهه عمومی تا حد ممکن و منطقی ضروری است. در این راستا استفاده از لامپ‏های روشنایی با کیفیت مطلوب و استاندارد توصیه می‏گردد.


سیده مهسا باقری، عباسعلی شاهرودی،
دوره 3، شماره 2 - ( 6-1394 )
چکیده

مقدمه: امروزه اهمیت و چگونگی ایجاد فضایی مناسب و کارا در محیط­های کاری برای نیروهای انسانی بر کسی پوشیده نیست. طراحی مناسب محیط داخلی و نمای فضاهای کاری منجر به فعال­شدن بیشتر نیروی انسانی، شادابی آن­ها و کاهش افسردگی‌ها، افزایش کیفیت در کار و در نهایت جذب مشتری می­شود. با این وجود طراحی این محیط­ها به امری صرفا احساسی تبدیل گشته­است که معماران با سلایق شخصی خویش بدان می­پردازند. این پژوهش با جایگزین کردن روش­های علمی و کارآمد و توجه به ویژگی­های کمی و کیفی طراحی، به طراحی نمای بانک مسکن شهرستان ساری می­پردازد.

مواد و روش­ها: پژوهش حاضر سعی دارد با تکنیک مهندسی کانسی به طراحی معماری محیط­های کاری بپردازد. برای این منظور طراحی بازشوهای نمای بانک مسکن در شهر ساری را به‌عنوان نمونه موردی انتخاب و با این تکنیک ترجیحات احساسی کاربران را استخراج و با تجزیه و تحلیل علمی آن به یافتن الگوهای فیزیکی طراحی بازشوهای نما می­پردازد. بررسی­ها از طریق تکنیک مهندسی کانسی به همراه تنظیم پرسشنامه بر روی 200 نفر از نمونه آماری انتخابی و با شیوه­ افتراق معنایی ) SD ( با مقیاس هفت‌درجه‌ای لیکرت انجام شد و در نرم‌افزار SPSS (V.16) و با آزمون­های میانگین و همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: یافته ­های این پژوهش ضمن تائید ارتباط معنادار بین ویژگی­های کمی طراحی (نوع بازشوها) و کیفی (واژگان کانسی) در تکنیک مهندسی کانسی، نشان می­دهد بازشوهای طاقی در صفات مربوط به دین‌داری در واژگانی چون وفادار، امانت­دار و میانه­رو به ترتیب با مقدار همبستگی 6/0، 63/0 و 6/0 و بازشوهای مستطیلی با کشیدگی عمودی در دسته صفات مربوط به اقتصاد و بانکداری در واژگانی چون ثبات با مقدار همبستگی 62/0 بیشترین ارتباط معنادار را به خود اختصاص داده­اند.

نتیجه‌گیری: با نظر به تأثیر مثبت الگوهای فیزیکی بازشوهای طاقی سنتی در انتقال احساس دین‌داری و بازشوهای مستطیلی با کشیدگی عمودی در القای احساسات مثبت نسبت به صفات مربوط به اقتصاد و بانکداری در بین کاربران، این بازشوها برای طراحی نمای بانک مسکن شهر ساری مناسب ارزیابی شدند.


نرمین حسن زاده رنگی، یحیی خسروی،
دوره 3، شماره 2 - ( 6-1394 )
چکیده

مقدمه: وجود یک چارچوب مضمونی در حوزه ارگونومی و فاکتورهای انسانی به‌عنوان یک ضرورت تعیین شده است. اگرچه تحلیل محتوا ابزاری مفید در تحلیل روند و توزیع مقالات منتشر شده به شمار می‌رود، تحلیل محتوای مجلات ارگونومی به‌ندرت گزارش شده است. هدف از این مطالعه، تعیین روند محتوای مجله معتبر "Human Factors" از طریق تحلیل محتوای مقاله‌ای اخیر آن طی ده سال گذشته (2005 الی 2014) است.

مواد و روش­ ها: روش تحلیل محتوای مستقیم در این مطالعه بکار رفت. تعداد 741 مقاله منتشر شده توسط دو تحلیل‌گر بر حسب کدهای مضمونی دسته‌بندی شد. برای تحلیل محتوا از یک چارچوب مفهومی استفاده گردید. نرم‌افزارهای EXCEL 2007 و SPSS 19 جهت آماده‌سازی و توزیع مضمونی و تحلیل روند مضمون­های منتشر شده استفاده گردید.

یافته‌ها: از میان 20 مضمون استخراج شده، شش مضمون اصلی "بیومکانیک، آنتروپومتری و فیزیولوژی کار"، "طراحی نمایشگرها و کنترل‌ها"، "سیستم‌های حمل و نقل سطحی"، "فرایند شناخت"، "فرایند توجه"، و "فرایندهای احساس، درک و روانی حرکتی" بیش از 50% واریانس مقاله‌های منتشر شده را تبیین می‌کنند. مضمون برجسته (درصد10) این مجله، مضمون "بیومکانیک، آنتروپومتری و فیزیولوژی کار" (حدود 12%) است.

نتیجه‌گیری: چارچوب مضمونی و الگوی انتشار استخراج شده در این مطالعه می‌تواند در برنامه‌ریزی آموزشی و تحقیقاتی حوزه فاکتورهای انسانی و ارگونومی دانشگاه‌ها، مراکز تحقیقاتی و سازمان‌های مرتبط به کار رود.


لیلا غیبی، محمد رنجبریان، حسین حاتمی، سهیلا خداکریم،
دوره 3، شماره 2 - ( 6-1394 )
چکیده

مقدمه: ابزار کار نامناسب و غیر استاندارد، نور ناکافی و عدم استراحت کافی قالی­بافان منجر به افزایش شیوع اختلالات اسکلتی عضلانی در آن‌ها می­گردد که بایستی با نظارت بیشتر بر کارگاه­های قالی­بافی آن را کاهش داد.

مواد و روش ­ها: این مطالعه از نوع توصیفی، تحلیلی به روش مقطعی می­باشد که در کارگاه­های قالی­بافی روستایی شهرستان تکاب انجام شد. 86 کارگاه قالی­بافی به روش نمونه­گیری خوشه­ای انتخاب شدند؛ که 222 نفر شاغل در این کارگاه­ها مشغول بکار بودند. شدت روشنایی عمومی و موضعی در کارگاه­های قالی­بافی با دستگاه نورسنج مدل LX-13 اندازه­گیری و اختلالات اسکلتی عضلانی شاغلین نیز با پرسشنامه نوردیک بررسی شد.

یافته‌ها: نتایج نشان می­دهد که اختلال ناحیه پشت بیشترین شیوع (3/61%) و اختلال ناحیه آرنج کمترین شیوع (2/7%) را در بین کارگران قالی­باف داشتند. شدت روشنایی عمومی (4/82%) و شدت روشنایی موضعی اکثر کارگاه­ها (9/91%)، کمتر از حد توصیه‌شده بود.

نتیجه‌گیری: درگیری بیشتر اندام­های فوقانی در کار قالی­بافی منجر به افزایش اختلال در این اندام­ها می­گردد. نتایج نشان داد که اکثر شاغلین در کارگاه­هایی با روشنایی غیر استاندارد اشتغال داشتند. مؤثرترین متغیر در ایجاد اختلال ناحیه گردن و پشت سابقه کار افراد و شدت روشنایی عمومی محیط کار، در اختلال ناحیه مچ دست و اختلال ناحیه شانه سابقه کار افراد بود.


ناصر صدرا ابرقویی،
دوره 3، شماره 2 - ( 6-1394 )
چکیده

 

مقدمه: امروزه ناراحتی‌های اسکلتی-عضلانی در دنیا به علت آسیبی که به نیروی کار و بهره­وری وارد می­سازد از اهمیت فوق­العاده برخوردار است. لذا ضروری است که مطالعات وسیعی برای شناسایی و پیشگیری از بروز این آسیب­ها و کنترل ریسک فاکتورهای ایجادکننده آن‌ها انجام گیرد.

مواد و روش­ ها: این پژوهش با استفاده از یک مدل مداخله ارگونومی به بررسی و بهبود شرایط ارگونومیکی یک کارخانه تولید قطعات یدکی می­پردازد. به‌منظور بررسی­های نمونه­ای از جدول مورگان برای تعیین حجم نمونه استفاده و به روش نمونه­گیری تصادفی ساده تعداد 44 نمونه از 50 نفر کارکنان واحد تولیدی انتخاب شدند. برای شناسایی ریسک فاکتورهای ارگونومیکی از "پرسش­نامه نوردیک" و"نکات بازبینی ارگونومی"استفاده شد. بر اساس مدل نظری مورد استفاده مداخله ارگونومی در دو مرحله انجام گرفت.

یافته‌ها: در مرحله مداخله ارگونومی کلان در قالب کارگاه­ها و کارگروه­های مختلف، هفت هدف و سیزده پیشنهاد ارگونومیکی احصاء و ارائه شد. در مرحله مداخله ارگونومی خرد، بیست مورد ریسک فاکتورهای ارگونومیکی شناسایی و سیزده برنامه و راهکار برای برطرف کردن مشکلات پیشنهاد گردید. یازده مورد از راهکارها با تائید مدیریت ارشد در راستای بهبود شرایط ارگونومیکی و افزایش بهره­وری به مرحله اجرا گذاشته شد.

نتیجه­ گیری: مهم‌ترین نتیجه مداخلات ارگونومی جامع، تغییر در فرهنگ سازمانی است که منافع مستقیم و غیرمستقیم مثل راه‌حل‌های کم‌هزینه یا بدون هزینه برای حل مشکلات، ایجاد یک محیط بهبود مستمر و فعال، افزایش انگیزه کارکنان در مشارکت و نوآوری در حل مشکلات، تمایل بیشتر به تفکر برای ارائه ایده­های جدید، ارتباطات بهتر بین مسئولین و کارکنان، افزایش توانمندی و سطح دانش عمومی شاغلین را به دنبال داشته است. 

 
محمد صادق سهرابی،
دوره 3، شماره 2 - ( 6-1394 )
چکیده

 

مقدمه: ضعف طراحی ابزار دستی و عدم تناسب آن با کاربر یکی از اصلی‌ترین ریسک فاکتورهای اختلالات اسکلتی-عضلانی اندام فوقانی شناخته شده است. آسیب­های ناشی از ابزارهای دستی تقریباً 9% از کل آسیب­های ناشی از کار را شامل می­شود. هدف از انجام این مطالعه بررسی تأثیر قطر ابزار در میزان راحتی و حداکثر گشتاور تولید شده دست و برآورد قطر بهینه ابزار دستی بوده است.

مواد و روش ­ها: شرکت‌کنندگان شامل 12 نفر (6 مرد و 6 زن) با میانگین سنی 7/24 و انحراف معیار 84/5 سال می‌باشد. روش پژوهش بدین صورت بوده که هریک از شرکت‌کنندگان با 7 دسته ابزار با قطرهای متنوع به‌وسیله ابزار محقق ساخته سنجش گشتاور دست شروع به اعمال نیرو و چرخاندن دسته ابزار با تمام نیرو می‌کردند. سپس مدت زمان آزمون، حداکثر گشتاور و میزان راحتی دسته ابزار سنجیده و در نهایت آنالیز واریانس و آزمون تی صورت گرفته است.

یافته‌ها: میانگین حداکثر گشتاور 88/1 و انحراف معیار 95/0 نیوتن متر، مدت زمان رسیدن به حداکثر گشتاور 96/13 و انحراف معیار 03/9 ثانیه، میانگین راحتی 27/3 و انحراف معیار 48/1 در بازه 1-7 نمره‌ای به دست آمده است. تفاوت معنی­دار بین حداکثر گشتاور تولید شده بین دو گروه مردان و زنان مشاهده شد (001/0 P <). میانگین حداکثر گشتاور 034/3 نیوتن متر و حداکثر سطح راحتی با میانگین 67/4 در قطر چنگش 38 میلی‌متر به دست آمد.

نتیجه‌گیری: قطر بهینه برای بیشینه شدن راحتی کاربر و حداکثر گشتاور دست 38 میلی‌متری توصیه می­گردد.


عبدالله حیاتی، افشین مرزبان، محمد امین آسودار،
دوره 3، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده

مقدمه: با وجود معرفی و توسعه­ مکانیزاسیون کشاورزی در بخش دامپروری کشور، هنوز هم انجام بسیاری از امور دامپروری به فعالیت فیزیکی قابل توجهی نیاز دارد. انجام فعالیت­های مربوط به دامپروری به‌خصوص عملیات شیردوشی مستلزم وضعیت و حرکات بدنی نامناسب است که این موارد باعث افزایش خطر بروز اختلالات عضلانی-اسکلتی در کارگران شیردوش می­شود.

مواد و روش­ها: در مطالعه­ی حاضر فشار کاری وضعیت بدن کارگر در حین عملیات شیردوشی در ایستگاه دامپروری دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان و دامداری­های گاو شیری واقع در شهرستان رامهرمز مورد ارزیابی قرار گرفت. ارزیابی­­ها روی سه روش شیردوشی سنتی (دستی)، استانشیون (شیردوش سیار تک‌واحدی) و جایگاه آزاد نوع تاندم (دارای شش جایگاه) صورت پذیرفت. ارزیابی فشار کاری وضعیت بدن در حین کار با استفاده از روشی تلفیقی روی 34 کارگر شیردوش مرد انجام گرفت.

یافته‌ها: این ارزیابی­ها نشان داد که در شیردوشی­های دستی و استانشیون به دلیل کار در ارتفاع پایین اغلب نواحی بدن بیش از 70 درصد از زمان شیردوشی در پوسچر خمیده قرار داشتند. در نقطه­ مقابل در شیردوشی تاندم به دلیل کار در ارتفاع بالا بیش از 90 درصد از زمان شیردوشی بدن در پوسچر قائم و ایستاده قرار داشت. همچنین در مورد وضعیت انگشتان دست کارگر، حالت «حلقه شدن پنج انگشت» در هر سه روش شیردوشی غالب بود.

نتیجه‌گیری: خم شدن طولانی‌مدت کمر در روش شیردوشی سنتی و استانشیون و سر پا ایستادن طولانی‌مدت در روش تاندم می­توانند باعث بروز درد و اختلالات عضلانی-اسکلتی در ناحیه­ کمر در بین کارگران شیردوشی سنتی و مکانیزه شود. در مورد پوسچرهای مربوط به انگشتان دست، با افزایش میزان مکانیزه شدن در فرآیند شیردوشی، پوسچرهای طولانی‌مدت، متناوب و مکرر برای انگشتان دست کارگران شیردوش کاهش می­یابد.


طاهره غلامی، احمد حیدری پهلویان، مهدی اکبرزاده، مجید معتمدزاده، رشید حیدری مقدم،
دوره 3، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده

مقدمه: ﺩر محیط‌های بیمارستانی، ﻋﻮﺍﻣﻞ ﻣﺘﻌﺪﺩﻱ ﺍﺯ ﻗﺒﻴﻞ عوامل ﻣﺤﻴﻄـﻲ ﻭ ﻓﻴﺰﻳﻜﻲ (ﺳـﺮﻭﺻﺪﺍ، ﻧﻮﺭ ﻧﺎﻣﻨﺎﺳـﺐ)، ﻋوامل ﺍﻧﺴـﺎﻧﻲ (ﺗﻌﺎﺭﺽ ﺑـﺎ همکاران)، عوامل ﺳـﺎﺯﻣﺎﻧﻲ (ﺗﺮﺍﻛﻢ ﻛﺎﺭﻱ، شیفت کاری نامناسب ﻭ...) ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﻨﺎﺑﻊ استرس ﻭﺟـﻮﺩ ﺩﺍﺭﻧـﺪ، ﻛﻪ ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺷـﺨﺺ ﻗﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ مؤثر ﺑﺎ ﺁﻥﻫﺎ ﻧﺒﺎﺷـﺪ، ﺩﺳـﺘﺨﻮﺵ ﻋﻮﺍﺭﺽ ﻣﺘﻌﺪﺩ ﺟﺴـﻤﻲ، ﺭﻭﺍﻧـﻲ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭﻱ می‌شود. هدف از این مطالعه ارزیابی استرس شغلی کارکنان پرستاری و طراحی مدلی به‌منظور بررسی شدت اختلالات اسکلتی-عضلانی به دلیل وجود استرس شغلی در پرستاران می‌باشد.

مواد و روش­ها: 500 نفر از پرستاران شاغل در بیمارستانهای آموزشی شهر همدان در این مطالعه تحلیلی-مقطعی شرکت کردند. ابزار مورد استفاده در این مطالعه شامل چهار پرسشنامه فرسودگی شغلی ماسلاخ، ابعاد استرس شغلی و ویژگیهای دموگرافیک و نقشه بدن بود. دادهها با استفاده از نرمافزارspss نسخه 16 و نرم‌افزار لیزرل نسخه 3/8 و آزمونهای آماری توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

یافته‌ها:: نتایج حاصل از مدلیابی معادله ساختاری نشان داد که عامل فرسودگی شغلی نقش واسطهای بین شدت اختلالات اسکلتی-عضلانی و استرس شغلی دارد. به این معنی که در صورت وجود عامل فرسودگی شغلی در کار، ریسک فاکتورهای روانی-اجتماعی حاصل از ابعاد پرسشنامه استرس شغلی در شدت اختلالات اسکلتی-عضلانی دخیل خواهند بود.

نتیجه‌گیری: با توجه به اثرات زیان‌بار استرس شغلی در پرستاران پیشنهاد میگردد، مسئولان برای کاهش عوامل استرسزا مانند نیازهای روانی و فیزیکی محیط کار، فقدان حمایت و عدم امنیت شغلی اقدام نمایند.


تیمور اللهیاری، شعله جعفری، حمیدرضا خلخالی،
دوره 3، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده

مقدمه: نیروی چنگش دست (چنگش قدرتی و ظریف) از پارامترهای مهم در عملکرد عضلانی دست از جنبه‌های بالینی و ارگونومیکی بوده و داده‌های حاصل از اندازه‌گیری نیروی چنگش دست می‌تواند کاربردهای متعدد از جمله طراحی‌های ابزارهای دستی داشته باشد. این مطالعه با هدف تعیین مقادیر نیروی چنگش قدرتی دانشجویان دختر و پسر با محدوده سنی 19 تا 36 سال با استفاده از نیروسنج جامار و مقایسه مقادیر اندازه‌گیری شده با سایر گروه‌های جمعیتی انجام گرفته است.

مواد و روش­ها: این مطالعه یک مطالعه مقطعی بوده که بر روی 234 نفر از دانشجویان دختر و پسر 19 تا 36 سال دانشگاه علوم پزشکی انجام گرفته است. در این مطالعه برای اندازه‌گیری قدرت گیرش دست، دستورالعملSouthampton  و نیروسنج جامار بکار گرفته شد.

یافته‌ها: در این مطالعه میانگین قدرت چنگش دست مردان و زنان به ترتیب برابر 39/44 و 48/20 کیلوگرم به دست آمد. انحراف معیار قدرت چنگش دست زنان و مردان به ترتیب برابر 86/5 و 71/9 می‌باشد. آنالیز همبستگی یک رابطه قوی بین نیروی چنگش قدرتی دست راست و چپ نشان داد (r= 0.94, P <.001 ). همچنین اختلاف نیروی چنگش قدرتی در دست غالب و مغلوب معنی‌دار بود.

نتیجه‌گیری: اطلاعات حاصل از این مطالعه و مطالعات مشابه پیرامون نیروی چنگش قدرتی جامعه ایرانی می‌تواند توسط سازندگان ابزارها و نیز ارگونومیست­ها در بهینه‌سازی طراحی ابزارهای دستی و همچنین وظایفی که نیازمند نیروی عضلانی دست می‌باشد مورد استفاده قرار گیرد.


محمد امین موعودی،
دوره 3، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده

مقدمه: ازجمله موضوعات بسیار مهم در امر ایمن‌سازی ماشین‌آلات صنعتی، نصب حفاظ‌های مناسب جهت جلوگیری از آسیب‌های ناشی از کارکرد ماشین و برخورد کارگران با آن می‌باشد. طراحی حفاظ ماشین‌آلات، موضوع مهمی در  ارگونومی و ایمنی بوده و در آنتروپومتری دست، توجه زیادی را به خود معطوف داشته است. هدف این تحقیق، استخراج ابعاد بخش‌های مختلف دست کارکنان در یک مرکز صنعتی، طراحی یک نوع حفاظ ثابت شبکه‌ای مستطیل شکل در یک ماشین صنعتی و به‌کارگیری اطلاعات حاصله در استانداردسازی حفاظ ماشین‌آلات صنعتی کشور به‌منظور پیشگیری از حوادث می‌باشد.

مواد و روش­ها: 97 نفر  از کارکنان زن و مرد شاغل در یک واحد صنعتی جهت اندازه‌گیری 13 بعد آنتروپومتری دست راست مورد مطالعه قرار گرفتند. سپس جهت طراحی حفاظ ثابت مناسب، برای ابعاد طولی صدک 99 مردان و برای ضخامت (قطر) و پهنا، صدک 1 زنان محاسبه گردید.

یافته‌ها: بر اساس اندازه‌های به دست آمده، حفاظ ثابت مناسب با فاصله ایمن حفاظ تا قسمت خطرناک 61/196 میلی‌متر، طول شکاف 19/10 میلی‌متر و عرض شکاف 29/8 میلی‌متر  طراحی گردید. مقایسه 6 پارامتر  PIP،DIP،MCP ، DPC،  TEو WRدر این مطالعه  با استاندارد OSHA، نشان داد که پارامترهای PIP و WR کاهش و DIP، MCP و TE افزایش یافته است و DCP به علت نبود اطلاعات کافی در OSHA مقایسه نشد.

بحث و نتیجه‌گیری: طراحی حفاظ ماشین‌آلات جهت جلوگیری از حوادث صنعتی جزء لاینفک ایمنی کار می‌باشد. مقایسه پارامترهایPIP ،DIP ،MCP DPC،TE  و WR در مطالعه حاضر نشان می‌دهد که برخی پارامترها در مقایسه با استاندارد OSHA کاهش و برخی افزایش یافته است. همچنین استاندارد 11800 سازمان استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران نیاز به بازبینی دارد.


شیرازه ارقامی، مریم مرادی، فاطمه حبیبی،
دوره 3، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده

مقدمه: خستگی رانندگان عاملی مؤثر بر بروز حوادث ترافیکی است. در اکثر جوامع، آمدوشد گروه چشمگیری از افراد با استفاده از اتوبوس‌های درون‌شهری صورت می‌گیرد؛ بنابراین خستگی رانندگان این اتوبوس‌ها نه‌تنها می‌تواند موجب فرسودگی شغلی آنها شود، بلکه ممکن است با تأثیر بر بروز حادثه افراد عادی جامعه را در معرض خطر قرار دهد. تاکنون روش‌هایی گوناگون برای سنجش خستگی ذهنی مطرح شده است. کاربرد پرسشنامه، نسبت به دیگر روش‌ها سریع‌تر بوده و دسترسی به آن در محیط اجرایی آسان‌تر است. هدف این مطالعه طراحی پرسشنامه خستگی ذهنی برای رانندگان اتوبوس درون‌شهری است.

مواد و روش­ها: برای اجرای مطالعه، ابتدا با استفاده از معیارهای پژوهش کیفی (مصاحبه با پرسش‌های نیمه ساختاریافته و پرسش‌های جستجوگر؛ و نیز توجه به دستیابی به اشباع داده‌ها) با رانندگان اتوبوس‌های درون‌شهری مصاحبه شد تا ویژگی‌های خستگی ذهنی در این شغل از زبان خود آنها مشخص گردد. پس از مصاحبه با 30 نفر، داده‌ها به اشباع رسید و نمونه‌گیری متوقف شد. آنالیز مصاحبه‌ها موجب دستیابی به درون‌مایه‌ها (themes) شد که با جمع‌بندی آنها فهرست اولیه‌ای از گویه‌ها (items) به دست آمد. سپس، ویژگی‌های روان‌سنجی پرسشنامه با بهره‌گیری از معیارهای روایی محتوا و همسانی درونی مورد بررسی قرارگرفت. روایی محتوا بر اساس رویه لوشی انجام شد. بر پایه این رویه، گویه‌هایی که شاخص CVR آنها حداقل 99/0 و شاخص CVI آنها حداقل 75/0 به دست آید، از نظر روایی محتوا پذیرفتنی‌اند. برای تعیین سازگاری درونی، پرسشنامه نهایی توسط 200 نفر تکمیل شد و داده‌ها در نرم‌افزار SPSS16 برای تعیین میزان پایایی (آلفای کرونباخ) با معیار پذیرش 7/0 آنالیز شد.

یافته‌ها: در مصاحبه با 30 تن از رانندگان، فهرست اولیه‌ای با 26 گویه تهیه شد. در این میان، مقدار شاخص CVR‌ در نُه گویه کمتر از 99/0 بود که موجب حذف آن‌ها گردید و گویه‌های پرسشنامه به 17 مورد رسید. گویه‌ها همگی از سادگی، وضوح و ارتباط کافی (75/0CVI=) برخوردار بودند. میزان آلفای کرونباخ 87/0 به دست آمد و نشان داد که پرسشنامه نهایی از پایایی درونی برخوردار می‌باشد.

نتیجه‌گیری: می‌توان از این پرسشنامه که از نظر روایی و پایایی تأیید شده، برای ارزیابی خستگی رانندگان اتوبوس درون‌شهری استفاده کرد.


حمیدرضا مختاری نیا، اسرین شافعی، مرضیه پشم دار فرد،
دوره 3، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده

مقدمه:  اختلالات اسکلتی عضلانی یکی از ده آسیبی است که باعث غیبت از کار می‌شود. ابزارهای متعددی جهت ارزیابی این اختلالات استفاده می‌شود. پرسشنامه توسعه یافته نوردیک یکی از ابزارهای مورد استفاده در ارزیابی این اختلالات است. هدف این مطالعه ترجمه، بومی‌سازی، بررسی روایی صوری و تکرارپذیری نسخه فارسی پرسشنامه توسعه یافته اسکلتی عضلانی نوردیک است.

مواد و روش­ها: مطالعه حاضر از لحاظ روش‌شناسی یک مطالعه غیرتجربی می‌باشد. جهت انجام کار از روش International Quality Of  Life Assessment استفاده شد. روایی صوری بر روی 15 بیمار مبتلا به اختلالات اسکلتی عضلانی مورد بررسی قرار گرفت و جهت بررسی تکرارپذیری مطلق و نسبی به ترتیب از خطای معیار اندازه‌گیری و ضریب همبستگی درون‌گروهی بر روی 48 نفر نمونه انجام شد. همچنین جهت اندازه‌گیری توافق بین دو بار اندازه‌گیری از ضریب توافق کاپا جهت متغیرهای اسمی استفاده شد.

یافته‌ها: فرایند ترجمه و بومی‌سازی پرسشنامه توسعه یافته نوردیک آسان و مطلوب گزارش شد. نتایج حاصل از بررسی روایی صوری نشان داد همه آیتم‌ها مورد تائید می‌باشد. ضریب همبستگی درون‌گروهی و شاخص خطای معیار اندازه‌گیری نسخه فارسی پرسشنامه توسعه یافته نوردیک در سطح قابل‌قبول (70/0ICC>،76/1-56/0=SEM) به دست آمد. دامنه ضریب توافق کاپا بین 1 - 78/0 محاسبه شد.

نتیجه‌گیری: نسخه فارسی پرسشنامه توسعه یافته اسکلتی عضلانی نوردیک یک ابزار سنجش، با اعتبار و تکرارپذیر، جهت ارزیابی اختلالات اسکلتی عضلانی در افراد ایرانی می‌باشد.



صفحه 3 از 13     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله ارگونومی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Iranian Journal of Ergonomics

Designed & Developed by : Yektaweb