پیام خود را بنویسید

جستجو در مقالات منتشر شده



رضا سپهوند، معصومه مومنی مفرد،
دوره 8، شماره 4 - ( 11-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: بهبود و توسعۀ ارائۀ خدمات به گردش آزادانۀ اطلاعات و دانش نیاز دارد؛ به‌همین‌دلیل، پرداختن به این عامل و بررسی نقش عوامل تعیینکنندۀ آن به خوش‌نامی سازمان در ارائۀ خدمات میتواند منجر شود. یکی از این عوامل عمده طردشدگی کارکنان در محیط است که به تنش شغلی فراوانی منجر می‌شود. بر‌این‌اساس، هدف این مطالعه بررسی اثرگذاری طردشدگی در محیط کار بر پنهانسازی دانش با‌توجه‌به نقش میانجی تنش شغلی است.
روش­ کار: این مطالعه ازنظر هدف کاربردی است و ازنظر نحوۀ جمعآوری دادهها، در حوزۀ مطالعات توصیفی از نوع پیمایشی قرار می‌گیرد. جامعۀ آماری پژوهش را تمام کارکنان بیمارستانهای دولتی استان لرستان تشکیل می‌دادند که با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای‌تصادفی، ۱۲۴ نفر به‌عنوان نمونۀ پژوهش تعیین ‌شدند. در این مطالعه، دادههای موردنیاز با استفاده از پرسشنامۀ طردشدگی در محیط کار لیو و همکاران (۲۰۱۶) و پرسشنامۀ پنهانسازی دانش اوریلی و همکاران (۲۰۱۴) و پرسشنامۀ تنش شغلی پنگ (۲۰۱۳) و براساس طیف پنج‌گزینهای لیکرت جمعآوری شد. ناگفته نماند برای تحلیل دادههای جمعآوریشده، از روش مدل‌سازی معادلات ساختاری به‌کمک نرمافزار اسمارت‌پیالاس بهره برده می‌شود.
یافته‌ها: نتایج تحقیق حاضر نشان می‌دهد که طردشدگی در محیط کار به گسترش رفتارهای پنهانساز دانش میتواند منجر شود.
نتیجه گیری: باتوجه‌به نتایج این مطالعه، مدیران سازمانهای خدماتی با تدوین استراتژیهایی باید سعی کنند میزان پذیرش متقابل افراد در محیط کار را بهبود بخشند و از طردشدن افراد پیشگیری کنند تا رفتارهای پنهانسازی دانش کاهش یابد.

مهدی امیدی، امین اصغرزاده، سیف اله غریب، محسن واحدی، امیرسالار جعفرپیشه،
دوره 8، شماره 4 - ( 11-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: گسترش رایانه‌ها همراه با توسعه نرم‌افزارها و اینترنت، انقلاب بزرگی در کار و زندگی افراد ناتوان ازجمله افراد دارای ضایعات نخاعی با محدودیت حرکات در دست‌ها ایجاد کرده است. کارایی و کاربردپذیری ابزار کمکی که برای این افراد ارائه شود اهمیت فراوانی دارد؛ زیرا آن‌ها محدودیت‌های بیشتری از افراد عادی دارند. هدف این مطالعه ارزیابی کارایی و کاربردپذیری واسط انسان‌رایانه در افراد دارای ضایعه نخاعی گردنی و افراد سالم در دو روش بیوفیدبک EMG مبتنی بر بازی رایانه‌ای و بدون بازی رایانه‌ای بود.
روش­ کار: جامعه آماری این پژوهش که در سال ۱۳۹۹-۱۳۹۸ انجام شد، ۲۰ بیمار دارای ضایعات نخاعی گردنی مراجعه‌کننده به کلینیک ضایعات نخاعی تهران و دانشجویان دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی بودند. این شرکت‌کنندگان به روش غیراحتمالی دردسترس انتخاب شدند و به‌کمک بیوفیدبک EMG بازی‌گونه و بدون بازی، نشانگر رایانه را برای حرکات بالا، پایین، چپ، راست و کلیک‌کردن روی صفحه نمایشگر کنترل می‌کردند. در این مطالعه، از متغیر (Through put (bits/s به‌منظور بررسی کارایی و پرسشنامه SUS برای بررسی کاربردپذیری شرکت‌کنندگان سالم و دارای ضایعه نخاعی استفاده شد.
یافته‌ها: شرکت‌کنندگان دارای ضایعات نخاعی گردنی و افراد سالم، استفاده از بیوفیدبک بازی‌گونه را به‌ترتیب ۷۵/۸۰درصد و ۷۲درصد کاربردپذیر می‌دانستند. باگذشت زمان مقادیر عددی متغیر Through put در افراد سالم و دارای ضایعه نخاعی کاهش یافت. همچنین مقادیر عددی این متغیر در افراد سالم کمتر از افراد دارای ضایعات نخاعی بود. حداکثر کاهش مقادیر عددی متغیر Through put بین جلسات اول و ششم نمایان شد.
نتیجه گیری: شرکت‌کنندگان استفاده‌کننده از سیستم تعاملی کنترل ورودی رایانه، در سرعت واکنش و میزان جابه‌جایی نشانگر رایانه در صفحه‌نمایش کارایی کسب کرده‌اند. نتیجه اینکه می‌توان از سیستم بیوفیدبک EMG بازی‌گونه برای تعامل و کنترل وسایلی مانند رایانه و ویلچر در افرادی که در حرکات ظریف دست‌ها ناتوانی دارند، استفاده کرد.

فخرالدین قاسمی، مائده حصینی، مجتبی احمدی، مصطفی رحمیانی ایرانشاهی،
دوره 8، شماره 4 - ( 11-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: طراحی ایستگاه‌های کاری متناسب با ابعاد آنتروپومتریک از پوسچرهای کاری نامطلوب می تواند پیشگیری کند و خطر اختلالات اسکلتی عضلانی را کاهش دهد. هدف مطالعه حاضر بررسی تطابق آنتروپومتریک ایستگاه‌های کاری و ارتباط آن با امتیاز پوسچر کاری افراد شاغل در یکی از صنایع بافندگی بود.
روش کار: این مطالعه مقطعی در سال ۱۳۹۹ در یکی از صنایع بافندگی استان همدان انجام گرفت. برای بررسی پوسچر ایستگاه‌های کاری نشسته و ایستاده روش‌های NERPA و REBA به کار رفت. ابعاد آنتروپومتریک افراد بر اساس استاندارد ISO 7250 اندازه‌گیری و تطابق آنتروپومتریک افراد با ایستگاه‌های کاری آن‌ها ارزیابی شد. برای بررسی رابطه بین تطابق آنتروپومتریکی و پوسچر افراد آزمون آماری من ویتنی استفاده شد.
یافته‌ها: در این مطالعه ۲۰۵ نفر با میانگین سنی ۳۱/۲۹ سال شرکت کردند. پوسچرهای کاری عمدتاً وضعیت نامطلوب داشته و نیازمند مداخلات ارگونومیکی بودند. در ایستگاه‌کاری نشسته، رابطه معنی‌داری بین تطابق آنتروپومتریکی با عمق نشیمنگاه صندلی، عرض نشیمنگاه صندلی، ارتفاع پشتی صندلی و امتیاز پوسچر کاری مشاهده نشد؛ ولی تطابق نداشتن آنتروپومتریکی با ارتفاع صندلی و ارتفاع میز کار رابطه معنی‌داری با پوسچر کاری افراد داشت (۰/۰۵>P). افزون بر این در ایستگاه‌های کاری ایستاده، رابطه معنی‌داری بین تطابق آنتروپومتریکی با ارتفاع میز کار و امتیاز پوسچر مشاهده شد (۰/۰۵>P).
نتیجه‌گیری: تطابق نداشتن آنتروپومتریک با ایستگاه‌کاری عموماً پوسچر کاری را نامطلوب می‌ کند. با وجود این، تطابق آنتروپومتریک با ارتفاع صندلی و ارتفاع میز کار، تنها عوامل تاثیرگذار بر امتیاز پوسچر کاری بود؛ از این رو، برای باز طراحی ایستگاه‌های کاری توجه ویژه به این عوامل پیشنهاد می‌شود.

تهمینه مرادی تمدن، فخرالدین قاسمی، ایرج محمدفام، امید کلاتپور،
دوره 8، شماره 4 - ( 11-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: آتش نشانی حرفه ای دشوار و خطرناک و نیازمند تصمیم گیری و سرعتِ‌عمل در شرایط اضطراری است. چنین وضعیتی احتمال بروز خطاهای انسانی را افزایش می دهد. عملیات راه اندازی خودروهای آتش نشانی اولین مرحلۀ اجرایی پاسخ اضطراری است که کاری بسیار حساس به‌شمار می آید. هدف از این مطالعه شناسایی و ارزیابی ریسک خطاهای انسانی اپراتورهای خودروهای آتش شانی حین فرایند عملیاتی سازی این خودروها بود.
روش­ کار: پژوهش حاضر به صورت توصیفی و مقطعی در سال ۱۳۹۸ انجام شد. در آغاز کار، وظایف مربوط به عملیاتی‌کردن خودروهای آتش نشانی صنعتی با روش تجزیه وتحلیل سلسله‌مراتبی تحلیل شد. سپس، خطاهای انسانی عملیات راه اندازی خودروهای آتش نشانی با استفاده از رویکرد سیستماتیک پیش بینی و کاهش خطای انسانی (SHERPA) شناسایی و تجزیه وتحلیل شد. درپایان نیز، راهکارهای کنترلی مناسب برای کاهش ریسک خطاها ارائه شد.
یافته‌ها: درمجموع، ۴۸۰ خطا برای ۱۳۰ وظیفۀ مطالعه‌شده شناسایی شد که ۴۸/۵۸درصد خطاها از نوع عملکردی، ۳۹/۱۷درصد از نوع بازبینی، ۱۰/۴۲درصد از نوع ارتباطی و ۰/۸۳درصد از نوع انتخابی بود و خطایی از نوع بازیابی مشاهده نشد. باتوجه‌به نتایج، ۸/۳۳درصد غیرقابل‌قبول، ۲۴/۱۷درصد نامطلوب، ۴۸/۳۳درصد قابل‌قبول ولی نیاز به تجدیدنظر و ۱۹/۱۷درصد سطح ریسک قابل‌قبول بدون نیاز به تجدیدنظر ارزیابی شد.
نتیجه گیری: فرایند عملیاتی سازی خودروهای آتش شانی می تواند با خطاهای انسانی همراه باشد و از عملیات موفق آتش نشانی جلوگیری کند؛ به‌همین‌دلیل، با استفاده از روش های مناسب این خطاها باید شناسایی و مهار شوند.

فاطمه کرمی، سمیرا قیاسی، احمد سلطان‌زاده،
دوره 8، شماره 4 - ( 11-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: باوجود فناوری‌های پیچیده در بسیاری از محیط‌های شغلی، خطاهای انسانی به دلیل منتهی شدن به حوادث ناگوار بسیار مهم است. بنابراین، پیشگیری و محدودکردن پیامدهای ناشی از خطاهای انسانی، شناسایی و علت‌یابی آن‌ها ضروری به نظر می‌رسد. این مطالعه با هدف شناسایی و ارزیابی خطاهای انسانی مانورچی­های لکوموتیو­ها در پروژه تعمیرات و توسعه بهره برداری ریلی انجام شده است.
روش کار: مطالعه حاضر یک پژوهش مقطعی است که برای شناسایی و ارزیابی خطاهای انسانی مانورچی­های لکوموتیو­ها در محدوده خطوط مانور به جهت تنظیم و تفکیک قطارها (مانور) شامل خط هشت واگن خانه، خط سوخت، کارخانه های اساسی و پل متحرک/سینی دوار در پروژه تعمیرات و توسعه بهره برداری ریلی مپنا در سایت راه آهن تهران در سال ۱۳۹۸ صورت گرفت. برای این منظور از تکنیک SHERPA استفاده شد. در ابتدا، با استفاده از روش تجزیه و تحلیل سلسله مراتبی وظیفه، فعالیت‌های مانورچی‌ها به وظایف و زیروظایف خود تقسیم و در مرحله بعد انواع خطاهای انسانی و هر یک از وظایف شناسایی شد. سپس ارزیابی خطاهای انسانی بر اساس دستورالعمل SHERPA صورت گرفت.
یافته ها: در مطالعه حاضر ۲۰۶ خطا شناسایی شد. ۴۸/۵ درصد خطای عملکردی، ۳۹/۸ درصد خطای بررسی/چک، ۱۰/۲ درصد خطای ارتباط و ۱/۵ درصد نیز خطای انتخاب طبقه‌بندی شد. کمترین و بیشترین خطا به خطای ناشی از جابجایی لکوموتیو مربوط به تک دیزل گرم (۱۴/۰ درصد) و خطای جابجایی لکوموتیو روی چال سرویس (۲۹/۶ درصد) مربوط بودند. ۲۳/۸ درصد خطاهای شناسایی شده در سطح ریسک غیرقابل قبول، ۵۱/۱ درصد در سطح ریسک ALARP و ۲۵/۲ درصد در سطح ریسک قابل قبول قرار داشتند.
نتیجه گیری: یافته‌های مطالعه بیانگر این است که بیشترین ریسک‌های غیرقابل قبول و ALARP به ترتیب مربوط به خطای بررسی/چک و خطای عملکردی بوده است. با توجه به نتایج به دست آمده در حین انجام روش مطالعه می توان فاکتورهای تاثیرگذار بر خطای انسانی مانورچی ها در سایت راه آهن تهران را در چهار شاخص برنامه ریزی، شرایط فیزیکی، پارامترهای روانی و مهندسی طبقه بندی کرد. بنابراین، پیشنهاد می‌ شود طراحی و اجرای اقدامات کنترلی مربوط به این دو نوع خطا در اولویت قرار بگیرد.

انوشیروان صفری، شهناز طباطبایی، مهناز صارمی،
دوره 9، شماره 1 - ( 2-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: در صنعت تولید خودرو، مونتاژکاران به دلیل بار کاری زیاد در معرض استرس شغلی هستند. استرس با توانایی کار ارتباط دارد و می تواند بر آن تاثیر منفی بگذارد. این پژوهش تأثیر برنامه ارگونومی مبتنی بر مدیریت استرس شغلی (Ergo-JSI) بر شاخص توانایی کار و استرس شغلی مونتاژکاران را در یک کارخانه تولید قطعات خودرو بررسی کرده است.
روش کار: این مطالعه از نوع مداخله ای و  به روش پیش آزمون و  پس آزمون در بخش مونتاژ یک کارخانه تولید قطعات خودرو انجام شد. گروه نمونه شامل ۸۰ نفر از شاغلان این بخش بود و نمونه گیری بصورت سرشماری صورت گرفت. تجزیه و تحلیل ها داده ها به روش های آماری ویلکاکسون، t زوجی و آزمون ساین تست انجام شد. برنامه مداخله ای ارگونومی مبتنی بر استرس شغلی (Ergo-JSI) به مدت ۸ هفته اجرا شد. پرسشنامه های استرس شغلی (BJSQ)، شاخص توانایی کار (WAI)، چک پوینت های ارگونومی (ECP) و پیشگیری از استرس در محیط کار (سازمان بین‌المللی کار) ابزار پژوهش بودند. ارزیابی میزان استرس شغلی بر اساس دو معیار و B؛ استرس بالا به عنوان بالاترین سطح واکنش استرس (معیارA ) و داشتن سطح متوسط یا بالاتر واکنش استرس، همراه با داشتن بالاترین میزان استرسور شغلی یا کمترین حمایت اجتماعی در محل کار (معیار B) برای کارکنان تعیین شد.
 یافته ها: برنامه مداخله ای به طور معناداری نمره توانایی کار کارگران را افزایش داد (۰/۰۰۱>P). همچنین سطح توانایی انجام کار در ۱۶/۲۵ درصد از کارگران افزایش یافت (۰/۰۱۲P=). به علاوه،  نمره استرس شغلی کارگران، به میزان فراوانی کاهش یافت (۰/۰۵>P). تغییرات کمی در کاهش استرس براساس معیار A (۵۱/۲۵ درصد) و براساس معیار پرسشنامه استرس شغلی BJSQ (۲۷/۵ درصد) مشاهده شد که از لحاظ آماری معنادار‌ بود (۰/۰۰۱>P).
نتیجه گیری: برنامه مداخله ای مدیریت استرس شغلی) (Ergo-JSI با رویکرد فردی و سازمانی بر کاهش استرس شغلی و افزایش شاخص توانایی کار کارگران مونتاژ کارخانه تولید قطعات خودرو موثر بود. بنابراین، این برنامه ارگونومی مشارکتی که رویکردی یکپارچه دارد، می تواند سلامت روانی کارکنان را بهبود دهد.

انوشه فاضلی، حسن قاسم بیگی، محمد غفرانی،
دوره 9، شماره 1 - ( 2-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: انسان­ ها در گذشته به میزان امروز از مبلمان استفاده می­ کردند. با توسعه رفاه اجتماعی و اهمیت بهره­ وری در تولید، اهمیت ارگونومی و استانداردسازی مبلمان آشکار گردید؛ به طوری که امروزه بر کسی پوشیده نیست که رعایت نکردن عوامل انسانی در ساخت مبلمان، مشکلات فراوانی را متوجه سلامتی خواهد کرد. با توجه به اهمیت استاندارد بودن مبلمان، تحقیق حاضر با هدف بررسی استفاده از استانداردها در واحدهای تولیدی مبلمان استان تهران انجام شد.
روش کار: نمونه­ گیری در تحقیق حاضر، به صورت تصادفی خوشه­ ای انجام شد و پرسش­ نامه‌هایی در اختیار تولیدکنندگان ارشد ۶۰ واحد تولیدی مبلمان قرار گرفت. تحلیل آماری داده­ های حاصل از پرسش­ نامه­ ها، به روش آزمون تی استیودنت تک نمونه­ ای و آزمون فریدمن در نرم ­افزار SPSS نسخه ۱۸ انجام شد.
یافته ­ها: بر طبق نتایج، بین میانگین همه شاخص­ های مورد مطالعه و میانگین مفروض جامعه، اختلاف معنی­ دار مشاهده شد. تولیدکنندگان مبلمان معتقد بودند نهادهای دولتی و غیر دولتی در زمینه به‌روزرسانی استانداردهای صنعت مبلمان و آشنا کردن تولیدکنندگان با آن ضعیف ظاهر شده­ اند. از دیدگاه آنان، مصرف­ کنندگان تمایل زیادی به خرید مبلمان استاندارد و ارگونومیک نشان داده­ اند. همچنین تولیدکنندگان تا حد زیادی تمایل به استفاده از استانداردها داشته­ اند و استانداردهای ملی تطابق زیادی با بین­ المللی داشته است.
نتیجه­ گیری: تولید مبلمان با رعایت استانداردها موجب افزایش تمایل مصرف­ کنندگان به خرید و رضایت­ مندی آنان می­ شود. کیفیت بالای مواد اولیه وارداتی، موجب رقابت­ پذیر شدن مبلمان و هماهنگ شدن با استانداردهای بین­ المللی شده و تضمین کننده صادرات موفق مبلمان در کشور می­ گردد. تولید موفق مبلمان استاندارد، بستگی به تحقق همه شاخص­ های یاد شده در این تحقیق خواهد داشت.

جعفر اکبری، محمود ابوالقاسمیان، امیر غفاری، فریدون مقدس، محمدامین موعودی، شقایق رحیمی کمال، معصومه جوزکنعانی،
دوره 9، شماره 1 - ( 2-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: پرزنتیسم پدیده ای است که براساس آن کارکنان به صورت فیزیکی در محیط کار حضور دارند اما از لحاظ کارکردی غایب هستند. هدف این مطالعه بررسی پدیده پرزنتیسم و کاهش بهره وری مرتبط با مشکلات سلامتی در بین کارکنان شرکت انتقال گاز ایران بود.
روش کار: افراد مورد مطالعه ۲۲۹۸ نفر از کارکنان بودند. داده های مطالعه با استفاده از مقیاس پرزنتیسم استنفورد (SPS-۶) و پرسشنامه سلامت و کار (HWQ) جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از رگرسیون لجستیک چندمتغیره در نرم افزار SPSS نسخه ۲۶ انجام شد.
یافته ها: بیش از ۵۲ درصد از افراد موردمطالعه (۱۱۸۹ نفر) در طول یک سال حداقل یک بار پدیده پرزنتیسم را تجربه کرده بودند در حالی که در مجموع تعداد ۱۰۷۳ نفر (۴۷ درصد) غیرپرزنتیست بودند. نتایج نشان داد بین پدیده پرزنتیسم و زیرمجموعه های بهره وری (P=۰/۰۰۱)، تمرکز (P=۰/۰۲۳)، روابط با مسئول یا رئیس (P=۰/۰۰۷)، بی صبری و تحریک پذیری (P=۰/۰۲۶)، رضایت از محیط کار (P=۰/۰۳۸)، و در نهایت نمره  HWQ (P=۰/۰۱۱) از نظر آماری رابطه معناداری وجود داشت.
نتیجه گیری: بروز پدیده پرزنتیسم در بین کارکنان با اثر بر روی زیرمجموعه های موثر در بهره وری نیروی انسانی از جمله کاهش بهره وری فردی، کاهش قدرت تمرکز افراد، درک نامناسب آنان از ارتباط با مسئول، افزایش بی صبری، تحریک پذیری و سطح استرس شغلی آنان و کاهش سطح رضایت افراد از محیط کار، بهره وری نیروی کار را کاهش می دهد. همین امر سبب تحمیل هزینه های زیادی به سازمان می شود.

مصطفی رحمیانی ایرانشاهی، محسن علی آبادی، رستم گلمحمدی، علیرضا سلطانیان، محمد بابامیری،
دوره 9، شماره 1 - ( 2-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: صدا به عنوان یک عامل مزاحم در محیط‌های شغلی شناخته شده و دارای اثرات غیرشنوایی است. تاثیر صدا بر عملکردهای شناختی به نوع صدا و دوز مواجهه با صدا بستگی دارد. این مطالعه با هدف بررسی اثر مواجهه با صدا برروی عملکردهای شناختی و کیفیت خواب انجام شد.
روش کار: این مطالعه توصیفی تحلیلی-مقطعی که بر ۱۶۹ نفر از کارگران در سه صنعت فلزی، شیمیایی و غذایی در همدان در سال ۱۳۹۹ انجام شد. برای بررسی عملکردهای شناختی، از آزمون عملکرد پیوسته استفاده شد. همچنین برای بررسی کیفیت خواب شرکت کنندگان از پرسشنامه پترزبورگ استفاده شد. با استفاده از دستگاه صداسنج آنالیزور دار SVAN ۹۷۱ و دزیمتر TES، سطح مواجهه با صدا و فرکانس غالب اندازه‌گیری شد. داده ها با استفاده رگرسیون خطی و چندگانه در نرم افزارSPSS  (نسخه ۱۶) تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: اختلاف معنی‌داری در سطح مواجهه با صدا با تغییرات عملکردهای شناختی و کیفیت خواب افراد در مطالعه حاضر وجود دارد (۰/۰۰۱>P). نتایج رگرسیون خطی نشان داد که بین عملکرد شناختی افراد با سطح مواجهه با صدا ارتباط معنی داری وجود دارد (۰/۰۰۱>P). همچنین متغیرهای سن، سابقه کاری، فرکانس غالب و دوز مواجهه با صدا بیشترین تاثیر و متغیرهای الگوی کاری وضعیت تاهل و سطح مهارت کمترین تاثیر را پیش بینی مدل عملکردهای شناختی و کیفیت خواب داشته اند. پس از شناسایی و تعیین متغیرهای ورودی، با استفاده از رگرسیون چندگانه مدل مناسب جهت پیش بینی کیفیت خواب و توجه پایدار افراد در مواجهه با صدا تدوین شد.
نتیجه‏ گیری: بر اساس نتایج این مطالعه، مدل‌های پیش بینی کیفیت خواب و توجه پایدار با ضریب تعیین مناسب می‌توانند مدل‌های خوبی جهت پیش بینی کیفیت خواب و توجه افراد، در مواجهه با صدا باشند که این مدل ها می‌تواند در زمان کوتاه‌تری اجرا و کیفیت خواب و توجه پایدار افراد را اندازه‌گیری کند. همچنین می‌توانند گزینه مناسبی برای ارزیابی کیفیت خواب و توجه افراد در معرض صدا باشند.


مسعود خسروی پور، پیام خانلری، محمد رضا جعفری،
دوره 9، شماره 1 - ( 2-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: افزایش ماندگاری کارکنان مراقبت‌های بهداشتی-درمانی یکی از مهم‌ترین چالش‌ها نظام‌های سلامت به دلیل کمبود نیروی انسانی است. هدف از این مطالعه شناسایی عوامل تأثیرگذار بر تمایل به کار یا انگیزه ترک شغل در کارکنان مراقبت‌های بهداشتی-درمانی در پاندمی COVID-19 است. 
روش کار: به‌ منظور یافتن مطالعات مرتبط، پایگاه‌های اطلاعاتی شامل
Scopus, PubMed, Web of Science, ProQuest با استفاده از کلیدواژه‌های متناسب در تاریخ ۲۰ اکتبر ۲۰۲۰ جستجو شدند. تنها مطالعاتی که بر روی کارکنان مراقبت‌های بهداشتی-درمانی در زمان پاندمی COVID-19 انجام ‌شده بودند و همچنین عوامل تأثیرگذار بر تمایل به کار یا انگیزه ترک کردن شغل را بررسی کرده بودند، تحلیل شدند.
یافته ها: از ۶۱۰ مطالعه‌ای که از طریق جستجو در پایگاه‌های اطلاعاتی یافته شده بود، بعد از حذف مطالعات مشابه و نامرتبط، تعداد ۱۰ مقاله توصیفی-تحلیلی-مقطعی (Cross-Sectional) با
حجم نمونه ۱۵۸۳۴ نفر انتخاب شدند. میزان تمایل به کار در مطالعات بین ۶۱ تا ۹۸/۷ و به‌طور میانگین ۸۳/۵ درصد بود. نتایج مطالعات نشان می دهد عوامل شغلی مانند سابقه کار، سابقه کار قبلی در شرایط اضطراری یا کرونا، جایگاه شغلی، بارکاری، همکاری بین کارکنان، ارتباطات میان کارکنان و مدیران، دسترسی به وسایل حفاظت فردی و امکانات رفاهی به‌طور معناداری با تمایل به کار افراد در ارتباط است. 
نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه، برای ماندگاری کارکنان مراقبت‌های بهداشتی-درمانی در زمان پاندمی کرونا متغیرهای شغلی و روانی بیشتر باید مدنظر قرار بگیرد. با توجه به تعداد محدود مطالعات و گستردگی متغیرهای تاثیرگذار لازم است مطالعات بیشتری در این زمینه صورت بگیرد.

زهرا لطفی، محمد حسنی، مهدی نجاری،
دوره 9، شماره 2 - ( 7-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: جو اﺧﻼﻗﻲ و فرسودگی کارکنان ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺴﺄﻟﻪای ﻣﻬﻢ ﺑﺮای ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ سازمان ﻣﻄﺮح است و ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺑﺎﻳﺪ ﻧﻘﺸﻲ اﺳﺎﺳﻲ در بهبود عملکرد کارکنان و سازمان داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. پژوهش حاضر با هدف مدل‌یابی ساختاری ارتباط جو اخلاقی و فرسودگی هیجانی با رضایت شغلی و تمایل به ترک شغل انجام گرفت.
روش کار: مطالعۀ حاضر از نظر هدف، پژوهش کاربردی و از نظر شیوه جمع‌آوری داده‌ها از نوع توصیفی - همبستگی است. جامعۀ آماری شامل ۱۲۵ نفر از کارکنان ستادی شرکت گاز آذربایجان غربی است که به شیوۀ سرشماری مورد پژوهش قرار گرفتند. ابزار جمع‌آوری داده‌ها پرسش‌نامه است. جهت بررسی روایی و پایایی ابزارهای اندازه‌گیری از تحلیل عاملی تأییدی و روش آلفای کرونباخ استفاده شد. برای تحلیل داده‌ها از روش مدل‌سازی معادلات ساختاری با کمک نرم‌افزار Smart PLS استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج ضرایب تعیین نشان داد که جو اخلاقی قادر به تبیین بیش از ۲۲ درصد از تغییرات فرسودگی هیجانی است. همچنین فرسودگی هیجانی قادر به تبیین بیش از ۴۴ درصد از تغییرات رضایت شغلی و ۱۸ درصد از تغییرات تمایل به ترک شغل است. ضریب تأثیر جو اخلاقی بر رضایت شغلی با واسطه فرسودگی هیجانی نیز برابر با ۰/۰۷ بود. و ضریب تأثیر جو اخلاقی بر تمایل به ترک شغل با واسطه فرسودگی هیجانی نیز برابر با ۰/۰۹- بود.
نتیجه‌گیری: بهبود جو اخلاقی سازمان و کاهش فرسودگی هیجانی کارکنان باعث رضایت شغلی و تعهد کارکنان می‌شود و در نتیجه عملکرد کارکنان و سازمان بهبود پیدا می‌کند.


مجید لشگری، محمدرضا عرب، محسن نجفی، علی ملکی،
دوره 9، شماره 2 - ( 7-1400 )
چکیده

 
زمینه و هدف: به دلیل وجود صدای ناشی از انواع ماشین‌‏ها و ادوات در بخش‌‏های مختلف کشاورزی، ارزیابی مستمر ایمنی و سلامت شغلی افراد شاغل در این بخش کاملاً ضروری به نظر می‌‏رسد. بی‏‌شک با آگاهی کامل از تأثیرات صدا بر سلامت و عملکرد افراد می‌‏توان آثار زیان‌‏بار صدا را به نحو مطلوب‏‌تری‏ کاهش داد.
روش کار: این تحقیق در سال ۱۳۹۸ در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه اراک انجام گرفت. در این تحقیق از یک تراکتور باغی مدل گلدونی ۳۴۱ استفاده شد. ۱۶ داوطلب در معرض صدای تراکتور قرار گرفتند و نوار مغزی هر یک از آنان در چهار دور مختلف موتور ثبت شد. سپس از دو روش هیگوچی و کاتز برای محاسبه بُعد فرکتال سیگنال‏‌های صدا و همچنین سیگنال‌‏های مغزی استفاده شد.
یافته‌‏ها: نتایج نشان می دهد، که با افزایش دور موتور، مقادیر بُعد فرکتال صدا در دو روش هیگوچی و کاتز افزایش داشته‌‏اند. همچنین نتایج حاکی از افزایش بُعد فرکتال سیگنال‏‌های مغزی در اثر افزایش دور موتور بود. نتایج رگرسیون نیز نشان می دهد که هم بستگی بالایی بین دو سیگنال مغزی و صدا وجود دارد؛ به طوری که ضریب تبیین ۰/۸۹۶ و ۰/۸۵۹ به ترتیب در دو روش هیگوچی و کاتز به دست آمد.
نتیجه‏‌گیری: این بررسی نشان داد که واکنش افراد هنگامی که در معرض صدا قرار دارند، با استفاده از بُعد فرکتال قابل پیش‌‏بینی است؛ بنابراین برآورد خصوصیات سیگنال‏‌های مغزی بدون ثبت آن‌ها که غالباً هزینه‌‏بر و زمان‏‌بر هستند امکان‏‌پذیر است. به غیر از بعد فرکتال، شاید به ندرت بتوان شاخصی یافت که بین سیگنال های مغزی و صدا ارتباط برقرار نماید؛ بنابراین می توان واکنش افراد را زمانی که در معرض صدا قرار دارند، با استفاده از بعد فرکتال پیش بینی کرد.
 
سعید ایل‌بیگی، محسن ابراهیمی صدر، محمد اسماعیل افضل پور، هادی موذنی،
دوره 9، شماره 2 - ( 7-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف این تحقیق، بررسی ارگونومی دستگاه‌­­های زیربغل و هوانورد فضای باز (پارکی) بر اساس آنتروپومتری کاربران مرد است.
روش ­کار: از بین کاربران مرد این دستگاه­‌ها، ۱۲۰ نفر از شهر تهران و در محدوده سنی بالای ۲۰ سال (۱۶/۲۷±۴۸/۳۸)، به عنوان نمونه انتخاب شدند. متغیرهای تحقیق، ابعاد دستگاه‌­­های مورد نظر و آنتروپومتری (ارتفاع رکبی، طول کفل رکبی و پهنای کفل) کاربران مرد بود. از شاقول، متر مهندسی، خط­‌کش­، گونیا و کیت آنتروپومتر استاتیک (کولیس)، برای اندازه‌­گیری ابعاد دستگاه­­‌ها و آنتروپومتری کاربران (طبق دستورالعمل فیزنت) استفاده شد. سپس با توجه به استانداردهای ارگونومی و بدن‌سازی، علم بیومکانیک حرکتی و نحوه استقرار بر روی دستگاه‌­­ها، تناسب دستگاه‌­ها مورد ارزیابی قرار گرفت. از آمار توصیفی برای توصیف داده­‌ها و از آزمون‌های T تک گروهه (آمار پارامتری) و دوجمله‌­ای (آمار ناپارامتری) برای آزمون فرضیه­‌ها استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که بین اکثر ابعاد مورد نظر از دستگاه‌­­ها، با ابعاد مربوطه و بهینه کاربران، تفاوت  معنی‌­داری وجود دارد (۰/۰۵>P value). بنابراین این دستگاه‌­­ها از نقطه نظر آنتروپومتری کاربران مرد، ارگونومیک نبوده و اتخاذ روشی جهت استانداردسازی این دستگاه‌­ها ضروری به نظر می‌­رسد.
نتیجه‌گیری: اکثر ابعاد دستگاه­‌های­ زیربغل و هوانورد فضای باز از نقطه نظر آنتروپومتری کاربران مرد، ارگونومیک نیست. این عدم تناسب می‌­تواند عوارض و آسیب­‌های جسمانی کاربران را به همراه داشته باشد. بنابراین کاربران در هنگام استفاده از این دستگاه­‌ها باید دقت لازم را به عمل آورده و از فعالیت با دستگاه‌­هایی که متناسب با ابعاد بدنی آن­ها نیست، دوری نمایند.



رامش طاهریان اجارود، علی فرجی،
دوره 9، شماره 3 - ( 9-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: صنعت طلا و جواهر سازی سهم بزرگی از درآمد مردم و دولت را دربر می‌گیرد. میز و صندلی اصلی‌ترین وسیله برای سازندگان، طراحان، هنرجویان و تعمیرکاران این حوزه به عنوان گروه کاربران به شمار می‌آید. این پژوهش به دنبال طراحی میز و صندلی ساخت طلا و جواهر است که علاوه بر واحد بنیان بودن، تعاملی و ارگونومیک نیز باشد.
روش‌­کار: این پژوهش از دیدگاه هدف، کاربردی و از نقطه نظر ماهیت، کیفی-توصیفی است. برای جمع‌آوری داده‌ها از روش پیمایشی استفاده کرده است. مهمترین ابزار آن به صورت میدانی به دو صورت کلامی-تصویری (پرسشنامه، مصاحبه) و غیر کلامی (مشاهده) بوده است. روش طراحی مبتنی بر طراحی نامه بوده که بر پایۀ طراحی تعاملات و کاربر محوری است. 
یافته‌ها: میز و صندلی ساخت طلا و جواهر واحد بنیان، تعاملی و ارگونومیک تحت برند مصوب دستاورد این پژوهش است. کاربران این محصول از مزیت یک طراحی مستقل حاصل از واحد بنیان بودن آن برخوردار بوده، از قابلیت سودمندی و یک تجربۀ مطلوب کاربری به واسطۀ تعاملی بودن آن سود برده و از ویژگی ایمنی و راحتی آن به علت ارگونومیک بودن بهره‌مندند.
نتیجه‌گیری: این دستاورد نه تنها رضایت شخصی کاربران را فراهم می­‌کند، بلکه نیاز به بسیاری از درمان­‌های پزشکی آنان را نیز کاهش می‌­دهد. از یک سو عناصر شش‌گانۀ قابلیت سودمندی همچون کارآمدی، کارایی، ایمنی/راحتی، مطلوبیت، قابلیت یادگیری و یادآوری آسان را به ارمغان می­‌آورد و از سویی دیگر اهداف طراحی تعامل همچون قابلیت رؤیت، بازخورد، محدودیت­‌ها، سازگاری و فراخوانی را محقق ساخته و یک تجربۀ مطلوب کاربری را ارائه می­‌دهد.
 
سلیم بلوچ، محمد رزاقی، علی‌رضا قلعه‌ای،
دوره 9، شماره 3 - ( 9-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: پرستاران یک بیمارستان جزء نیروهای مهم یک بیمارستان هستند؛ از این‌رو جامعه‌پذیری آنان مهم است تا از طریق جامعه‌پذیری به‌عنوان سرمایه اجتماعی برای بیمارستان عمل کنند و مسئولیت‌پذیری و همچنین اخلاق کاری آنان افزایش یابد؛ بنابراین هدف این پژوهش بررسی اثر جامعه‌پذیری سازمانی و سرمایه اجتماعی بر مسئولیت‌پذیری با نقش میانجی اخلاق کاری پرستاران بیمارستان ایران ایرانشهر در استان سیستان و بلوچستان بوده است. 
روش ­کار: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری داده‌ها توصیفی هم‌بستگی  مبتنی بر مدل‌یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش شامل همه پرستاران بیمارستان ایران ایرانشهر در استان سیستان و بلوچستان در پاییز سال ۱۳۹۹ با حجم آماری ۵۵۰ نفر بود. حجم نمونه با توجه به جامعه آماری و با استفاده از روش نمونه‌گیری تصادفی طبقه‌ای و جدول کرجسی و مورگان ۲۱۸ نفر در نظر گرفته شد. برای جمع‌آوری داده‌ها از پرسشنامه‌های استاندارد جامعه‌پذیری سازمانی، سرمایه اجتماعی، مسئولیت‌پذیری و اخلاق کاری استفاده شد. داده‌های جمع‌آوری‌شده با استفاده از نرم‌افزارهای SPSS  نسخه ۲۵ و  LISREL ۸.۸تجزیه و تحلیل شدند.
یافته‌ها: رابطه مثبت و معناداری میان متغیر جامعه‌پذیری سازمانی و سرمایه اجتماعی با اخلاق کاری پرستاران وجود دارد. همچنین ضریب هم‌بستگی  میان متغیر اخلاق کاری و مسئولیت‌پذیری (۰/۳۹r=) مثبت و معنادار هستند. در عین حال با میانجی‌گری اخلاق کاری، متغیر جامعه‌پذیری سازمانی و سرمایه اجتماعی می‌توانند مسئولیت‌پذیری پرستاران را پیش‌بینی کنند.
نتیجه گیری: جامعه‌پذیری سبب می‌شود پرستاران دانش و مهارت بیشتری را در کار خود کسب کنند. پرستاران از طریق جامعه‌پذیری تبدیل به سرمایه اجتماعی برای بیمارستان می‌شوند و جامعه‌پذیری و سرمایه اجتماعی اخلاق کاری را افزایش می‌دهند و این خود سبب افزایش مسئولیت‌پذیری آنان می‌شود.

نوشین آتشفشان، محمد سعیدی مهرآباد، حمیده رضوی،
دوره 9، شماره 3 - ( 9-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: نادیده گرفتن نیروی انسانی در روند طراحی سیستم‌های انسان- ماشین به عنوان عاملی اثرگذار در وقوع حوادث شناخته شده است. این مطالعه با ارائه راهکاری جهت تخمین عملکرد سیسستم تعاملی انسان- ماشین به مهندسین اتوماسیون یاری می‌رساند تا بتوانند با در نظر گرفتن عوامل انسانی، سطح اتوماسیون مناسبی را در طراحی اعمال نمایند.
روش ­کار: مطالعه حاضر تلفیقی از روش کمی جهت برآورد عملکرد کل سیستم و روش کیفی و مقطعی به منظور تخمین خطاهای انسانی می‌‏باشد که در اتاق کنترل نیروگاه فردوسی مشهد در سال ۱۳۹۹ انجام پذیرفته است. عملکرد سیستم تعاملی در سطوح مختلف اتوماسیون توسط تکنیک درخت خطا با اعمال همزمان عملکرد عامل انسانی، عملکرد ماشین و عوامل تأثیرگذار بر این دو، برآورد گردیده است. عملکرد عامل انسانی در این درخت خطا توسط روش CREAM تخمین زده شده است.
یافته‌ها: طراحی تمام ‏اتوماتیک، با میانگین خطای ۰.۰۱۳ دارای کمترین نرخ خطا بوده که معادل ۱/۸ نرخ خطای طرح تمام دستی است. طبق یافته‌های روش CREAM، افراد از متناسب بودن سیستم‌های انسان- ماشین و دستورالعمل‌های مدون برای برخی فعالیت‌ها رضایت چندانی ندارند. بنابراین افزایش نرخ خطای انسانی نسبت به ماشین امری منطقی است.
نتیجه گیری: قابلیت اطمینان بالای ماشین نسبت به عملکرد عامل انسانی باعث گردیده که طرح تمام ‏اتوماتیک دارای کمترین نرخ خطا باشد. اما با توجه به ادبیات موضوع، انتخاب طرح تمام ‏اتوماتیک به عنوان گزینۀ نهایی معایبی به همراه دارد. در این پژوهش با حفظ سطح قابل قبولی از عملکرد سیستم، راهکارهایی جهت رفع این معایب بر اساس شاخص اهمیت پارامترهای کنترلی و ضرورت مشارکت عامل انسانی در فرآیندهای تصمیم‌‏گیری و اجرا ارائه شده است.

فخرالدین قاسمی، رشید حیدری مقدم، پیام خانلری،
دوره 9، شماره 3 - ( 9-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: کارکنان بیمارستان‌­ها و مراکز درمانی برای محافظت از خود و بیماران در برابر آلودگی از دستکش‌­های پزشکی استفاده می­‌کنند. پوشیدن دستکش ممکن است چابکی دستی و قدرت چنگش را کاهش داده و در اجرای کار­ها تداخل ایجاد کند. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر پوشیدن دستکش‌های پزشکی بر روی قدرت چنگش و چابکی دستی با استفاده از تست‌های چابکی جایگزین انجام شده است.
روش ­کار: در این مطالعه ۲۰ نفر (۱۰ زن، ۱۰ مرد) شرکت کردند. شرکت کنندگان در سه حالت بدون دستکش، با دستکش لاتکس و با دستکش نیتریل با دو تست پگ بورد ۹ روزنه­ای و پگ بورد اصلاح شده مورد آزمایش قرار گرفتند. راحتی کار با دستکش، پوشیدن و درآوردن دستکش هم با استفاده از مقیاس ذهنی ارزیابی شد. 
یافته‌ها: گستره سنی شرکت کنندگان ۲۰ تا ۴۰ سال با میانگین ۲۹/۴۵ سال بود. تفاوت معنی‌داری در چابکی بین دست بدون دستکش و دستکش نیتریلی در تست پگ بورد ۹ روزنه‌ای وجود داشت. در تست پگ بورد اصلاح شده، چابکی دست بدون دستکش با هر دو دستکش لاتکس و نیتریل تفاوت‌های معنی‌داری وجود داشت. همچنین نتایج نشان داد که پوشیدن هر نوع دستکشی منجر به کاهش معنی دار قدرت چنگش دست افراد می‌شود. بدترین نمره ارزیابی راحتی، به پوشیدن دستکش‌ها اختصاص یافت. 
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد پوشیدن دستکش منجر به کاهش امتیاز چابکی با استفاده از تست‌های جایگزین و قدرت چنگش با استفاده از دینامومتر بالون می‌­شود. همچنین تست پگ‌بورد اصلاح شده برای ارزیابی چابکی دستکش‌های پزشکی پیشنهاد می­‌شود. پوشیدن دستکش‌های لاتکس و نیتریل مشکل است و این موضوع باید در طراحی‌ها در نظر گرفته شود.

- سید ابوالفضل ذاکریان، - بهرام کوهنورد،
دوره 9، شماره 3 - ( 9-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: الکتروآنسفالوگرافی ازجمله روش‌های غیرتهاجمی و نسبتاً ارزان است که می‌تواند جهت ارزیابی نوروفیزیولوژی و عملکردهای شناختی مورداستفاده قرار گیرد. این مطالعه مروری سیستماتیک باهدف کاربرد الکتروانسفالوگرافی (EEG) در علم ارگونومی انجام شد.
روش ­کار: در این مطالعه مروری، کلیه مقالات چاپ‌شده به زبان فارسی و انگلیسی درزمینه کاربرد الکتروانسفالوگرافی در ارگونومی از بازه زمانی ۱ فروردین ۱۳۸۹ لغایت ۱ فروردین ۱۴۰۰ (march ۲۰۱۰  ۲۰تا ۲۱ march ۲۰۲۱) موردبررسی قرار گرفتند. برای این منظور جستجوی نظام‌مند مقالات با استفاده از کلمات کلیدی ارگونومی شناختی، خستگی ذهنی، الکتروانسفالوگرافی، EEG و امواج مغزی در پایگاه‌های اطلاعاتی PubMed, Google Scholar, Web of science, SID, Scopus, Magiran Iran Medex انجام گردید.
یافته‌ها: بیشتر مطالعات طی سال‌های ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۰ صورت گرفته است (۴۱ مقاله) و اکثر افراد موردمطالعه نیز رانندگان خودرو بودند. مقالات انتخاب‌شده در هفت حیطه خستگی ذهنی، بارکاری ذهنی، تلاش ذهنی، خستگی دیداری، بار حافظه کاری، احساسات و استرس و تشخیص خطا مورد بررسی قرار گرفتند. مجله Perceptual and Motor Skills و بعد از آن Applied Ergonomics بیشترین تعداد مقالات مربوطه را منتشر کرده بودند.
نتیجه گیری: در مطالعات بررسی‌شده ارزیابی حالات روانی فرد، به‌ویژه هنگام رانندگی با یک وسیله نقلیه، بیشتر موردمطالعه قرارگرفته است و از طریق آن کارهای ردیابی، نظارت و کارهای مختلف حافظه کاری دنبال شده است. تحقیقات آینده باید بر استفاده از روش‌های محاسباتی متمرکز باشد که ماهیت پویا و غیرثابت داده‌های EEG را در نظر می‌گیرند. چنین رویکردی می‌تواند توسعه سیستم‌های تشخیص خستگی و سیستم‌های تطبیقی خودکار را تسهیل کند.

سولماز تابع افشار، سحر طوفان، آرش ثقفی اصل،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: معماری محیط‌ کار، از مهم‌ترین عوامل تأثیرگذار در سلامت و رفاه کارکنان می‌باشد. بنابراین بررسی نقش طراحی محیط ‌کار بر ظهور انواع مختلف مشکلات سلامتی در بین کارکنان ضروری است. هدف از پژوهش حاضر، ضمن بررسی شرایط حاکم بر محیط‌های ‌کاری مورد مطالعه، شناسایی نقش عوامل متأثر از چیدمان داخلی (جانمایی- ارگونومی، روشنایی، کیفیت هوای داخلی (Indoor air quality) IAQ، دما، نوفه، سبک طراحی و نظافت) در ظهور سندرم ساختمان بیمار بین کارکنان بود.
روش‌کار: این مطالعه در سه ساختمان اداری شهر ارومیه (راه و شهرسازی، نظام مهندسی، فرودگاه) انجام پذیرفته و در مجموع، ۲۲۶ نمونه از کارکنان این ساختمان‌ها انتخاب و اطلاعات آن‌ها از طریق پرسش‌نامه‌ای که پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ تأیید شده بود، جمع‌آوری گردید.
یافته‌ها: یافته نشان می‌دهد که با وجود فواید و مزایایی که طرح چیدمان پلان باز در سازماند‌هی محیط‌های کاری داشته است، پیامد‌های منفی زیادی همچون افزایش نوفه و حواس پرتی، عدم رعایت اصول ارگونومی، ازدحام، کاهش حریم خصوصی و عدم امکان کنترل فردی در شرایط محیطی را در ‌پی داشته و به طور کلی، یک طرح چیدمان کارآمد برای محل کار در نظر گرفته نمیشود.
نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد که برای مقابله‌ی مؤثر با ظهور سندرم ساختمان بیمار و دستیابی به یک محیط داخلی سالم در محیط‌های کاری، ضمن توجه به عوامل و پارامترهای متأثر از طراحی چیدمان، بایستی با توجه به ماهیت و نوع کار، توازنی بین چیدمان محیط به ‌شکل اتاق‌های شخصی، مشترک و یا سالن پلان‌ باز وجود داشته باشد.
 
پیام خانلری، نورزمان رشید،
دوره 10، شماره 1 - ( 4-1401 )
چکیده



صفحه 11 از 13     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله ارگونومی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Iranian Journal of Ergonomics

Designed & Developed by : Yektaweb