داوود افشاری، شکیبا باباخانی فرشکار، مریم نوراللهی درآباد، مریم سیدطبیب،
دوره 13، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده
اهداف: رویدادهای نامطلوب که به خطاهای رخداده در طول مراقبتهای پرستاری تعریف میشوند، به یکی از جدیترین تهدیدها برای ایمنی بیمار و کیفیت مراقبت در بیمارستانها تبدیل شدهاند. این مطالعه با هدف بررسی نقش عوامل مختلف بر رویدادهای نامطلوب میان پرستاران انجام شده است.
روش کار: این مطالعهی تحلیلی اپیدمیولوژیک روی ۳۶۰ پرستار شاغل در بیمارستانهای دولتی اهواز انجام شد. از پرسشنامهی اطلاعات شخصی، چکلیست ثبت عوامل محیطی، پرسشنامهی استاندارد فرهنگ ایمنی بیمار، پرسشنامهی شخصیتی NEO، پرسشنامهی روانیاجتماعی کپنهاگن دربارهی عوامل روانیاجتماعی محیط کار و چکلیست استاندارد رویدادهای نامطلوب استفاده شد. دادهها با استفاده از SPSS و SMART PLS تحلیل شدند.
یافتهها: شایعترین رویدادهای گزارششده مربوط به شکایات بیماران یا خانوادههای آنها بود، درحالیکه عفونتهای زخم جراحی کمتر گزارش شدند. افزونبراین، ۳۱ نفر (6/8 درصد) بیش از ۲۰ گزارش حادثه را در ۱۲ ماه گذشته گزارش کردند. براساس مدل این مطالعه، صدای محیط بر فرهنگ ایمنی و رویدادهای نامطلوب تأثیرگذار است و عوامل روانیاجتماعی بر فرهنگ ایمنی اثر دارند، درحالیکه فرهنگ ایمنی بهتنهایی تأثیر معناداری بر بروز رویدادهای نامطلوب نداشت.
نتیجهگیری: بهطورکلی شیوع رویدادهای نامطلوب بین پرستاران مورد مطالعه بالا بود. مواجهه با صدای محیط و عوامل روانیاجتماعی بهطور قابلتوجهی بر فرهنگ ایمنی تأثیر میگذارند. نتایج مطالعهی حاضر میتواند برای بهبود وضعیت رویدادهای نامطلوب و فرهنگ ایمنی بیمار مفید باشد.
زهرا جهانی، مهشید نامداری، نسترن کشاورز محمدی، مهناز صارمی،
دوره 13، شماره 2 - ( 5-1404 )
چکیده
اهداف: اختلالات اسکلتی-عضلانی، از جمله کمردرد، در کودکان دانشآموز رو به افزایش است. وضعیتهای نامناسب بدنی و حمل نادرست کولهپشتی مدرسه از عوامل موثر در بروز این مشکلات هستند. با این حال، ابزار استاندارد و جامعی برای سنجش دانش ارگونومی کودکان در زمینه مراقبت از ستون فقرات وجود ندارد.
روش کار: این مطالعهی روششناسی در سال ۱۴۰۲ و در مدارس دولتی منتخب شهر تهران انجام شد. از یک فرایند ۷ مرحلهای برای طراحی ابزار استفاده شد. پس از طراحی نسخه اولیه پرسشنامه و بررسی روایی صوری، روایی محتوای پرسشنامه با شاخصهای CVI و CVR توسط ۱۰ متخصص و پایایی ابزار از طریق روش بازآزمایی با مشارکت ۱۵ دانشآموز و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ توسط ۱۸۰ دانشآموز ارزیابی شد.
یافته ها: نسخه نهایی پرسشنامه آگاهی کودکان از ارگونومی ستون فقرات KidSEA) (Kids Spine Ergonomics Awareness:، با ۱۳ سؤال در سه بُعد "آناتومی ستون فقرات"، "پوسچر صحیح" و "ارگونومی حمل وسایل" طراحی شد. CVI و CVR برای هر سوال به ترتیب بیش از ۰/۷۹ و ۰/۶۲ بهدست آمد و در نتیجه تمام سوالات تایید شدند. ضریب توافق کاپا برای هر سوال بیش از ۰/۴۱ و آلفای کرونباخ ۰/۷۴ محاسبه شد، که نشاندهندهی پایایی قابل توجه و مطلوب ابزار است.
نتیجهگیری: پرسشنامه KidSEA، ابزاری معتبر و پایا برای سنجش دانش ارگونومی مراقبت از ستون فقرات در کودکان بوده و میتواند در سنجش سطح سواد سلامت ستون فقرات، طراحی مداخلات و برنامهریزی آموزشی مناسب برای گروه سنی مورد مطالعه استفاده شود. بررسی اعتبار ابزار برای سایر گروهای سنی از طریق انجام مطالعات بعدی مورد پیشنهاد است.
زهراسادات شریفی، رسول همتجو، ابوالفضل قهرمانی،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1404 )
چکیده
اهداف: امروزه وسایل الکترونیکی از قبیل رایانه، تلفن همراه و تبلت نقش مهمی در کار و زندگی افراد پیدا کردهاند و عمده شکایت کاربران پایانه های تصویری علائم چشمی ناشی از آن ها میباشد. این مطالعه با هدف ارزیابی شدت روشنایی و درخشندگی و ارتباط احتمالی آن با خستگی بینایی در کاربران پایانه های تصویری دانشگاه علوم پزشکی تبریز انجام گردید.
روش کار: این مطالعه مقطعی بر روی ۱۷۱ نفر از کاربران پایانه های تصویری دانشگاه علوم پزشکی تبریز انجام گرفت. در این مطالعه شدت روشنایی موضعی در سطح کار و شدت درخشندگی ناشی از صفحه نمایش در ارتفاع سطح چشم کاربر اندازه گیری شد. از پرسشنامه خستگی بینایی ۱۵ سوالی جهت ارزیابی خستگی بینایی استفاده گردید. نتایج با استفاده از آزمونهای تیزوجی و آزمون کایدو با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: در این مطالعه متوسط شدت روشنایی موضعی روی میزکار ۳۰۶/۶ لوکس و متوسط شدت درخشندگی نیز ۷۳/۹ کاندلا بر مترمربع اندازه گیری شد. شدت روشنایی موضعی در ۴۱/۶ درصد موارد کمتر از حد توصیه شده بود. بین شدت روشنایی و خستگی بینایی کاربران در طول مطالعه از لحاظ آماری ارتباط معنی داری وجود نداشت همچنین بین درخشندگی و خستگی بینایی کاربران نیز از لحاظ آماری ارتباط معناداری وجود نداشت. نتایج این مطالعه نشان داد که خستگی بینایی در پایان کار تفاوت معناداری با خستگی بینایی فرد در شروع کار دارد. همچنین نتایج این مطالعه نشان داد بین خستگی بینایی و نوع کار رابطه معنا داری وجود دارد.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد بین شدت روشنایی و درخشندگی با خستگی بینایی رابطه ای وجود ندارد. با توجه به یافته های مطالعه پیشنهاد میگردد در صورت امکان زمان شروع کار با پایانههای تصویری زمانی باشد که احساس خستگی بینایی وجود ندارد. همچنین از آن جایی که یکی از عوامل موثر بر ایجاد خستگی بینایی نوع کار میباشد پیشنهاد میگردد کاربران کار خود را به صورتی مدیریت کنند که بیشتر به صورت کار غیر فعال (مطالعه صفحه) فعالیت داشته باشند.
علیرضا نیکرأی، محمدرضا وصالی ناصح، عباس محمدی،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1404 )
چکیده
اهداف: با پیچیدهتر شدن سامانههای صنعتی و ورود فناوریهای تجهیزمحور، نقش انسان در ایمنی و کارآیی سیستمها همچنان کلیدی باقی ماندهاست. این پژوهش با مرور مطالعات HRA در بازه ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۳، به شناسایی و مقایسه روشهای تحلیلی مختلف، انطباق آنها با فناوریهایی نظیر هوش مصنوعی و کارخانه تاریک و استخراج شکافهای پژوهشی پرداخته است.
روش کار: با بکارگیری کلیدواژههای تخصصی در پایگاههای علمی، بیش از ۲۳۰ پژوهش شناسایی شد که پس از حذف نتایج تکراری، ۱۸۰ مطالعه برای تحلیل نهایی انتخابگردید. مقالات از نظر روششناسی، صنایع هدف، کشور و مؤسسه مجری و مجلات منتشرکننده، بررسی و مقایسه گردید.
یافتهها: روشهای SHERPA، CREAM و Fuzzy Mathematics بیشترین کاربرد را در این مطالعات داشته است. ایالاتمتحده، چین و کرهجنوبی بهعنوان کشورهای پیشرو شناخته شدند. تحلیل روشها نشان داد هیچ روش کیفی یا کمّی بهتنهایی قادر به تحقق اهداف سهگانه HRA (شناسایی خطا، برآورد احتمال و طراحی کنترلها) نیست. لذا اتخاذ رویکرد ترکیبی SHERPA–TESEO با شناسایی و کنترل خطاها توسط روش SHERPA و برآورد سریع و بدبینانه احتمال خطا با روش TESEO، بهعنوان یک رویکرد کارآمد پیشنهاد شد. در نهایت، ۱۰ شکاف پژوهشی شناسایی و ارائه گردید.
نتیجهگیری: رویکرد ترکیبی SHERPA–TESEO راهکاری عملیاتی برای دستیابی به اهداف سهگانه HRA است. با این وجود، در محیطهای هوشمند و تولید بدون اپراتور، گذار از تحلیلهای ایستا به مدلهای پویا و دادهمحور ضروری است. این پژوهش بازنگری وظایف شناختی در SHERPA، بازتنظیم ضرایب اصلاحی در TESEO و ادغام با دادههای بلادرنگ و تعامل انسان- هوش مصنوعی را پیشنهاد مینماید. تغییری که میتواند پیشبینی لحظهای ریسک خطا و مداخله بههنگام را تقویت نماید.
الهه عموزاده، سیاوش اعتمادینژاد، جمشید یزدانی چراتی،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1404 )
چکیده
اهداف: سیستمهای اتوماسیون اداری برای بهینهسازی فرآیندهای اداری، کاهش خطاهای انسانی و بهبود کارایی سازمانی ضروری هستند. با این حال، کارایی آنها به قابلیت استفاده و کیفیت تعامل کاربر بستگی دارد. این مطالعه قابلیت استفاده سیستم چارگون در دانشگاه علوم پزشکی مازندران را با استفاده از رویکرد مختلط-روشها ارزیابی میکند و خلأهای موجود در ارزیابیهای قبلی سیستمهای مشابه در محیطهای دانشگاهی ایران را پر میکند
روش کار: این مطالعه به روش ترکیبی (کمّی-کیفی) انجام گرفت. در بخش کمّی از پرسشنامه استاندارد (SUS) استفاده شد و در بخش کیفی، ارزیابی اکتشافی مبتنی بر اصول دهگانه نیلسون توسط پنج متخصص UX صورت گرفت. نمونهگیری بهصورت تصادفی ساده انجام شد و ۲۴۰ نفر از کارکنان و اعضای هیئت علمی مشارکت کردند. دادههای عملکردی شامل زمان و خطای شش وظیفه پرتکرار نیز جمعآوری شد.
یافتهها: میانگین امتیاز SUS برابر با ۱۲/۸۴±۶۴/۸۳ بود که نشاندهنده قابلیت پذیرش حاشیهای با فرصتهایی برای بهبود است. وظیفه «ارسال نامه به چندین گیرنده» بالاترین نرخ خطا (۲/۱۵٪) و طولانیترین زمان تکمیل (۵۷/۳ ثانیه) را نشان داد. ارزیابی هیوریستیک ۹۹ مسئله را شناسایی کرد که عمدتاً مربوط به بازخورد سیستم (۲۵٪) و پیشگیری از خطا (۲۰٪) بود
.نتیجهگیری: سیستم چارگون قابلیت استفاده متوسط دارد اما نیاز به بهبودهای هدفمند در طراحی رابط، مکانیسمهای بازخورد و پیشگیری از خطا دارد. این بهبودها میتوانند سیستمهای مشابه در محیطهای دانشگاهی و سازمانی را تقویت کنند و احتمالاً هزینههای عملیاتی و بار شناختی را کاهش دهند.