12 نتیجه برای مهدوی
محسن علی آبادی، ندا مهدوی، مریم فرهادیان، مسعود شفیعی مطلق،
دوره 1، شماره 2 - ( فصلنامه تخصصی انجمن ارگونومی و مهندسی عوامل انسانی ایران 1392 )
چکیده
مقدمه: آلودگی صدا در حین فعالیت آموزشی باعث ایجاد خستگی ذهنی، اختلال در تمرکز و افت یادگیری میگردد. هدف از انجام این پژوهش ارزیابی آلودگی صدا و سطح آسایش صوتی در کلاسهای معمول درس و ارائه روشهای اصلاحی جهت بهبود شرایط آسایش آکوستیکی میباشد.
مواد و روشها: طی این مطالعه مقطعی، سطح آسایش صوتی در 20 کلاس درس در 7 دانشکده دانشگاه علوم پزشکی همدان با استفاده از پرسشنامه ای با ضریب پایایی77/0 که بین 413 نفر از دانشجویان تکمیل گردید، تعیین شد. اندازهگیری تراز صدا در کلاس های درس با استفاده از صدا سنج مدل TES - 1358 مطابق با روش ANSI S12.6 صورت گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد تراز صدای زمینه dB(A) 3±97/46 ، و تراز صدا در خارج کلاسها dB(A) 8/4 ±16/57 بود. میزان تراز صدای زمینه در کلاسها بالاتر از حد توصیه شده dB(A) 45 قرار داشت(01/0 P<). فعالیتهای ساختمانی مهمترین منبع ایجاد صدا و اختلال در تمرکز مهمترین عارضه ناشی از صدا تعیین گردید. نسبت سیگنال به صدا در داخل کلاسهاdB(A) 54/3 ±14/13 بود که در مقایسه با حد توصیه شده dB(A) 15 نامطلوب بود(01/0 P<). اختلاف میزان قابلیت فهم گفتار دانشجویان نیز در سطوح مختلف نسبت سیگنال به صدا معنی دار بود (05/0 P<).
نتیجهگیری: نتایج تایید نمود که کلاسهای درس از شرایط آکوستیکی مناسبی برخوردار نیستند. تراز صدای زمینه در داخل کلاسها نیز عمدتا تحت تاثیر صدای خارج از کلاس قرار دارد. با توجه به اثبات اثرات صدا بر کاهش تمرکز دانشجویان اقداماتی جهت بهبود شرایط آکوستیکی کلاسها ضروری به نظر میرسد.
ندا مهدوی، مسعود شفیعی مطلق، ابراهیم درویشی،
دوره 7، شماره 2 - ( فصلنامه تخصصی انجمن ارگونومی و مهندسی عوامل انسانی ایران 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: براساس قوانین و الزامات داخلی و بینالمللی، ضروری است میزان مواجهه کارکنان با ریسک فاکتورهای ارگونومی مدیریت شود. فعالیتی که براساس آن فرد ملزم به استفاده از بدن برای حمل، بالاآوردن، پایینبردن، هلدادن، کشیدن و نگهداشتن بار باشد، وظیفه دستی نامیده میشود. هدف مطالعه حاضر، معرفی چگونگی اجرای برنامه ارگونومی مشارکتی و آشناسازی ارگونومیستها با آن برای مشاغلی است که وظایف دستی دارند.
روش کار: مطالعه حاضر در طول سال ۱۳۹۶ بر روی همه کارکنان شاغل در واحد شارژ راکتور یک شرکت رزینسازی که تعداد آنها ۲۰ نفر بود انجام شد. برای انجام مطالعه از ارگونومی مشارکتی به روش پرفورم Participatory Ergonomics for Manual tasks (PErforM)M استفاده شد. با استفاده از گامهای اجرایی این روش مشارکتی، پس از برگزاری جلسههای متعدد آموزشی، ریسکهای ارگونومیک به کمک کارکنان و با استفاده از فرم منترا (ManTRA)ی Manual Task Risk Assessment tool شناسایی و ارزیابی شد. سپس با استفاده از ابزار داتموکراسی (DotMocracy) مداخلات پیشنهادی کارکنان به دست آمد و برای اجرا استفاده شد. همچنین این مداخلات پیش از اجرا شبیهسازی شدند تا امکانپذیری اجرای آنها بررسی شود.
یافتهها: با استفاده از ManTRA مشخص شد که هلدادن پالتهای حاوی کیسههای ۸۰۰ کیلوگرمی و شارژ ماشینآلات با کیسههای ۲۵ کیلوگرمی، پرخطرترین وظایف دستی هستند. پس از اجرای مداخلات با استفاده از ارگونومی مشارکتی، شدت وظایف تکراری و اعمال نیرو در نواحی دست، شانه و پایین کمر کاهش یافتند.
نتیجهگیری: پرفورم، ظرفیت بالایی برای تعدیل مواجهه کارکنان با ریسک فاکتورهای ارگونومی و کشف راهحلهای کنترلی اثربخش ساده و کاربردی دارد، اما دستیابی به این هدف نیازمند ارتقای دانش ارگونومی تیمهای کاری و تعهد مدیریت است.
محمدصادق سهرابی، ندا مهدوی،
دوره 7، شماره 2 - ( فصلنامه تخصصی انجمن ارگونومی و مهندسی عوامل انسانی ایران 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از اثربخشترین روشهای مدیریت ریسک فاکتورهای ارگونومی در محیط کاری دخیلکردن کارکنان در شناسایی و ارزیابی این ریسکها و درنهایت طرحریزی و اجرای مداخلات از سوی خود آنهاست؛ بنابراین هدف مطالعه حاضر اجرای برنامه ارگونومی مشارکتی با تکیه بر انتقال دانش ارگونومی به کارکنان و بررسی تأثیر مداخلات حاصل از این برنامه بر شاخصهای ماکروارگونومی است.
روش کار: مطالعه پیشرو بهصورت مداخلهای نیمه-تجربی با همکاری یازده نفر از کارکنان یکی از آزمایشگاههای تشخیص طبی انجام شده است. برای این منظور، از ابزارهای پرسشنامه رضایت شغلی مینهسوتا و شناخت شغل واگنر استفاده شد. برنامه ارگونومی مشارکتی این مطالعه براساس راهنمای کلینیک بهداشت شغلی اُنتاریو کانادا (Occupational Health Clinics for Ontario Workers Inc (OHCOW اجرا شد. تفاوت سطح مؤلفههایی همچون رضایت شغلی و افزایش توان انگیزشی کارکنان، قبل و بعد از اجرای مداخلات حاصل از برنامه ارگونومی مشارکتی OHCOW، با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه ۲۳ در این محیط کاری بررسی شد.
یافتهها: میزان رضایت شغلی قبل و بعد از اجرای مداخلات ارگونومی مشارکتی با وجود افزایش نسبی، تفاوت معنیداری نداشت، اما در یکی از مقیاسهای آن یعنی «جو سازمانی»، تغییر معنیداری ایجاد شده بود (۰/۰۱۶=P). همچنین توان بالقوه انگیزشی کارکنان بعد از اجرای مداخلات در مقایسه با قبل از آن افزایش معنیداری داشت (۰/۰۱۳=P).
نتیجهگیری: در این مطالعه از ارگونومی مشارکتی با هدف بهبود برخی جنبههای ماکروارگونومی استفاده شد. براساس نتایج، ارگونومی مشارکتی میتواند برخی مقیاسهای رضایت شغلی و توان انگیزشی را در میان کارکنان افزایش دهد. درنهایت پیشنهاد میشود زمان بیشتری برای تأثیرگذاری مداخلات در نظر گرفته شود.
ندا مهدوی، مریم زارعی، نگین کشوری، یونس محمدی، مهدی زارعی، رشید حیدری مقدم،
دوره 8، شماره 1 - ( فصلنامه تخصصی انجمن ارگونومی و مهندسی عوامل انسانی ایران 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از مهمترین جنبههای برقرار تعادل ارگونومی، برقراری تناسب محدودیتها و توانمندیهای انسان با ویژگیها و نیازمندیهای شغل است؛ بنابراین هدف این مطالعه بررسی مشخصات فیزیولوژیک کارکنان خدمات، تأسیسات و انتظامات یک سازمان کاری و تعیین تناسب آنها با مشاغلشان است.
روش کار: در این مطالعه مقطعی که در سال ۱۳۹۸ انجام شد، ۷۰ نفر از کارکنان یک سازمان (۱۵ نفر بخش تأسیسات، ۳۸ نفر بخش خدمات، ۱۷ نفر بخش انتظامات) با استفاده از پله آزمون کوئینز کالج، تحلیلگر ترکیبات بدن مدل N۲۰، ترازوی SECA، ضربانسنج Polar مدل RS۸۰۰CX و فرم کوتاه پرسش نامه بینالمللی فعالیت جسمانی (International Physical Activity Questionnaire: IPAQ) ارزیابی شدند. به منظور تحلیل نتایج از آمار توصیفی استفاده شد. مقایسه میانگینها با استفاده از آزمون ANOVA، بررسی معناداری تفاوت میانگینها بهکمک آزمون Tukey و تعیین روابط متغیرها با آزمون همبستگی اسپیرمن و نرم افزار SPSS نسخه ۲۰ صورت گرفت.
یافتهها: شاخص توده بدنی (Body Mass Index: BMI) و درصد چربی (Fat percentage: Fat%) در میان کارکنان فراتر از گسترههای بهینه بود. نسبت کمر به لگن (Waist to Hip Ratio: WHR) نیز در محدوده مجاز قرار داشت. همچنین، میانگین بیشترین اکسیژن مصرفی کارکنان (Maximum Volume of Oxygen consumption: VO۲max) mL/kg/min (۱/۴۲) ۳۳/۶۲ و میانگین بیشینه ظرفیت کاری (Physical Work Capacity: PWCmax) آنها kcal/min (۴/۴۶) ۱۶/۶۳ بود.
نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده نامناسببودن سطح برخی ترکیبات بدنی، آمادگی جسمانی ضعیف و تناسب نداشتن قابلیتهای فرد و نیازمندیهای شغلی است. استفاده از آزمونهای استاندارد استخدام، فراهمآوری امکان فعالیتهای ورزشی (از سوی سازمانها) و یافتن شاخصهای تلفیقی که همزمان قابلیتهای جسمانی، روانی، اجتماعی و محیطی، افراد را برای تعیین ظرفیت کاری مدنظر قرار میدهد. (از سوی محققان) میتواند گامهایی تسهیلکننده برای برقراری تعادل ارگونومیکی در محیطهای کاری باشد.
محمدامین موعودی، فاطمه رزاقی پهنه کلایی، فریبا قائم پناه، امیرحسین مهدوی، احمدرضا ویسی،
دوره 8، شماره 2 - ( فصلنامه تخصصی انجمن ارگونومی و مهندسی عوامل انسانی ایران 1399 )
چکیده
زمینه و هدف:دو نوع توالت درحالت نشسته( فرنگی)و وضعیت چمباتمه ( سنتی)استفاده می گردند.از آنجایی که هریک ازاین دو نوع،معایب و محاسن خاص خود را دارند،این پژوهش جهت بر طرف نمودن معایب سنگ توالت نوع چمباتمه ای مبتنی بر اصول ارگونومی انجام گردید.
روش کار: ۶۱ نفر( ۲۹نفرمذکرو ۳۲ نفرمونث)در محدوده سنی ۱۹ تا ۶۰ سال وارد این مطالعه گردیدند. ۷مشخصه آنتروپومتری با استفاده از مترنواری در این افراد اندازه گیری گردید. پرسشنامه ای حاوی ۴ سوال در اختیار آنان قرار داده شد.هر یک از افراد روی شیب های مختلف از صفر تا ۲۰ درجه به حالت چمباتمه به مدت ۲ دقیقه می نشستند. ارزیابی ناراحتی وضعیتی موضعی (LPD) با پرسش از افراد در ۳ نقطه از بدن ، در شیب های مختلف،وگونیومتری در (A)، ( B)،(C)و (D) نیز انجام شد.
نتایج: براساس مشخصههای آنتروپومتری افراد، یافتههای حاصل از الپیدی و گونیومتری در نواحی مختلف بدن، ابعاد موردنیاز در سنگتوالت در جایگاه کف پا، به طول ۳۲/۳۳ و پهنای ۱۲/۷۴سانتیمتر به دست آمد. زاویۀ بین کف پاها ۲۳/۳۳ درجه و شیب موردنیاز در کف پا ۱۲ درجه مشخص شد.
نتیجه گیری: یافته های حاصل از این تحقیق، نشان داد که اصلاح جایگاه پا در سنگ توالت چمباتمه ای و طراحی آن به صورت شیبدار می تواند در ایجاد احساس راحتی در کاربران، موثر باشد. با توجه به اندک بودن مطالعات در مورد این نوع توالت ، به نظر می رسد تحقیقات بیشتر در این زمینه و از جمله پژوهش بر روی جمعیت های خاص همچون معلولین، کودکان ، زنان باردار،کهنسالان و ... ضروری می باشد.
ندا مهدوی، جواد فردمال، ایمان دیانت، حسن ختن لو، رشید حیدری مقدم،
دوره 8، شماره 3 - ( فصلنامه تخصصی انجمن ارگونومی و مهندسی عوامل انسانی ایران 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: خستگی مشکلی بسیار شایع در میان کارکنان است. خستگی عضلانینیز به عنوان یکی از پیامدهای خستگی عمومی ناشی از ریسکفاکتورهای متعددی است. این مطالعه با هدف توصیف خستگی عضلانی کارکنان دارای وظایف دستی مختلف و یافتن رابطه آن با ریسکفاکتورهای روانی-اجتماعی انجام شد.
روش کار: در این مطالعه برای تعیین میزان کاهش در نیروی چنگش (یا خستگی)، از دینامومتر هیدرولیک جامار استفاده شد. نیروی چنگش دست راست و چپ 157 آزمودنی دارای معیارهای ورود، در سه سطح شغلی، طی یک شیفت کاری8 ساعته، سه بار ثبت شد. ریسکفاکتورهای روانی-اجتماعی نیز با استفاده از پرسشنامه روانی-اجتماعی کوپنهاگن ارزیابی و رابطه آنها با نیروی چنگش و خستگی چنگش مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: به ترتیب 61%، 62% و 69% کارکنان مشاغل دارای وظایف سبک، متوسط و سنگین در فاز دوم مطالعه خستگی چنگش را تجربه کردند. به نظر میرسد با بیشتر شدن نیرو/سرعت موردنیاز و سختتر شدن انجام وظایف، خستی چنگش بیشتری در دست راست شاهد خواهیم بود. روند کاهشی نیروی چنگش و افزایش خستگی چنگش، در مشاغل سنگین مشهودتر بود. هیچگونه همبستگی متوسط یا قوی بین ریسکفاکتورهای روانی-اجتماعی با خستگی چنگش مشاهده نشد.
نتیجهگیری: کارکنان مشاغل دارای وظایف دستی سنگین به علت ماهیت شغل آنها (نیاز به اعمال نیروی زیاد) نسبت به کارکنان سایر سطوح شغلی، خستگی چنگش بیشتری در دست راست خود تجربه نمودند. نمیتوان نتیجهگیری قاطعی در مورد تأثیر ریسکفاکتورهای روانی-اجتماعی بر خستگی چنگش ارائه نمود. بررسی تأثیر بارهای شناختی شغل و ابعاد آنتروپومتری دست بر خستگی چنگش میتواند موضوعی جذاب برای مطالعات آینده باشد.
محسن علی آبادی، رامین رحمانی، ابراهیم درویشی، مریم فرهادیان، مسعود شفیعی، ندا مهدوی،
دوره 9، شماره 3 - ( فصلنامه تخصصی انجمن ارگونومی و مهندسی عوامل انسانی ایران 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: مواجهه با ارتعاش یکی از عوامل مخاطرهزای شغلی است که عوارض سلامتی مختلفی ایجاد میکند. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط بین مواجهه با ارتعاش انسانی و عملکرد فیزیکی رانندگان ماشینهای معدنی انجام شد.
روش کار: مطالعه حاضر بر روی ۶۵ راننده شاغل در یک معدن سنگ آهن انجام شد. پرسشنامه استاندارد ارزیابی سطح ناتوانی بازو، شانه و دست DASH تکمیل شد. مواجهه با ارتعاش انسانی با استفاده از دستگاه ارتعاش سنج شرکت Svantek مدل ۱۰۶ اندازهگیری شد. عملکرد فیزیکی رانندگان بر مبنای سنجش قدرت چنگش، آزمون چابکی پگبورد و آزمون حسی انگشتان مونوفیلامنت مورد ارزیابی قرارگرفت. دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS ۲۱ تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: میانگین شتاب ارتعاش تمام بدن و دست-بازو رانندگان به ترتیب ۰/۲۳±۱/۰۰و ۰/۶۸±۲/۴۶ متر بر مجذور ثانیه بود. بین مواجهه با ارتعاش دست-بازو و قدرت چنگش و قدرت چابکی ارتباط معنیداری وجود داشت. طبق امتیاز DASH، ۵۶/۹ % رانندگان دارای ناتوانی خفیف و ۴۳/۱ % دارای ناتوانی متوسط در اندام فوقانی بودند. نتایج مدل رگرسیون با ضریب تعیین ۰/۲۰۷ نشان داد ارتعاش تمام بدن در حضور سایر متغیرهای پیشگو، اثر معنیداری بر امتیاز ناتوانی دارد (۰/۰۵>p).
نتیجه گیری: در رانندگان ماشینهای معدنی سطح مواجهه با ارتعاش تمام بدن بالاتر و سطح مواجهه با ارتعاش دست-بازو پایینتر از حد مجاز کشوری قرار داشت. نتایج تأیید نمود که ارتعاش تمام بدن ناشی از ماشینهای معدنی، بر سطح ناتوانی رانندگان اثرگذار است.
آرزو سماک امانی، محمد امین موعودی، مرتضی مهدوی، فریبا قائم پناه،
دوره 9، شماره 3 - ( فصلنامه تخصصی انجمن ارگونومی و مهندسی عوامل انسانی ایران 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: برای بسیاری از کارمندان، دانش آموزان، دانشجویان و مشاغل «پشت میز نشین»، اکثر کار روزانه با نشستن بر روی صندلی و معمولا همراه با میز انجام میشود. این درحالی است که مطالعات بسیار زیادی، نشستن طولانی مدت را با بیماریهای اسکلتی-عضلانی و قلبیعروقی و ... مرتبط میدانند. هدف پژوهش حاضر طراحی ابزاری است که به کمک آن پوسچر کاری نشستهی افراد به ایستاده و نشسته تغییر پیدا کند.
روش کار: ابعاد مورد نیاز برای طراحی مبدل میز، از دادههای آنتروپومتری موجود جامعه ایرانی با محدوده سنی ۱۹- ۶ و ۶۰-۲۰ سال برای دو جنس مذکر و مونث ایرانی با استفاده از ۴ پارامتر آنتروپومتری ارتفاع آرنج نشسته، ارتفاع چشم نشسته، ارتفاع آرنج ایستاده و ارتفاع چشم ایستاده به دست آمد. این مقادیر برای به دست آوردن تفاوت سطح کاری مورد نیاز دست در حالت ایستاده و نشسته (جایگاه صفحهکلید) و تفاوت سطح کاری مورد نیاز چشم در حالت ایستاده و نشسته (جایگاه نمایشگر) به کار برده شد. به دلیل قابلیت تغییر ارتفاع این ابزار، صدکهای ۵ خانمها و ۹۵ آقایان استفاده شد تا بازهی تغییرات مورد نیاز به دست بیاید.
یافتهها: مبدل میز به دو بخش (۱)جایگاه صفحه نمایش و (۲) جایگاه ماوس و صفحهکلید تقسیم شد. تفاوت ارتفاع این دو سطح ۱۲ سانتیمتر بدست آمد. حداکثر ارتفاع مبدلمیز (محدوده قابلیت تنظیم) برای هردوگروه سنی با توجه به تغییرات ارتفاع آرنج نشسته و ایستاده ۶۸ سانتیمتر بدست آمد. پهنا و عمق میز ۹۰ در ۵۰ سانتیمتر تعیین شد، و جایگاه صفحه کلید و ماوس با پهنایی به اندازهی میز و عمق ۲۰ سانتیمتر جایگاه کافی و راحت برای کاربران ایجاد میکنند.
بحث: پیشبینی میشود با استفاده از این مبدلمیز و تغییر پوسچر افراد از حالت تماماً نشسته به حالتی متناوب بین دو پوسچر ایستاده و نشسته، از میزان مشکلات اسکلتی-عضلانی، قلبی-عروقی، دیابت و سرطان کاسته شود.
مرتضی مهدوی، آرزو سماک امانی، محمد امین موعودی، هادی اصغری،
دوره 10، شماره 2 - ( فصلنامه تخصصی انجمن ارگونومی و مهندسی عوامل انسانی ایران 1401 )
چکیده
اهداف: تأمین ایمنی نیروهای انسانی در صنایع، از اهمیت بالایی برخوردار بوده و کفش ایمنی یکی از رایجترین تجهیزات حفاظت فردی میباشد که وظیفهی حفاظت از پا در برابر خطرات بالقوه را دارد. هدف از این مطالعه، ارزیابی ناراحتی و کاربردپذیری کفش ایمنی در صنایع مختلف استان مازندران جهت یافتن خلأهای موجود در طراحی و بهبود طراحی کفشهای ایمنی میباشد.
روش کار: این مطالعه از نوع مقطعی بوده و در سال ۱۴۰۰ انجام گردیده است. کارکنان ۱۱ شرکت صنعتی مختلف که از ۷ ویژند کفش ایمنی استفاده میکردند، در این پژوهش وارد شدند و به دو پرسشنامهی محقق ساخته (Local Perceived Discomfort) LPD (ناراحتی و رضایت کلی) و (Safety Footwear Usability Questionnaire) SFUQ (کاربردپذیری) پاسخ دادند. آنالیز دادهها با آزمونهای آماری میانگین، انحراف استاندارد، ضریب همبستگی رتبهای Spearman، ضریب همبستگی Pearson و آزمون ANOVA انجام گردید.
یافتهها: ۲۲۶ نفر مرد با میانگین سنی ۷/۴ ± ۳۶/۳۳ سال در این مطالعه وارد شدند. بیشترین ناراحتی و ضعیفترین کاربردپذیری، کفش ویژند G (۳/۳ و ۳/۹۹) و کمترین ناراحتی و قویترین کاربردپذیری، کفش ویژند A (۱/۲ و ۵/۳۵) از سوی شرکتکنندگان اعلام گردید. در مجموع بیشترین رضایت از ویژند A و کمترین رضایت از ویژند G بیان شد.
نتیجهگیری: یافتههای این پژوهش نشان داد که مشکل عمده در راحتی و کاربردپذیری، احتمالاً وابسته به قالب کفش میباشد، چون سازندگان کفشهای ایمنی، قالبها را از خارج از کشور وارد مینمایند که متناسب با مشخصههای آنتروپومتری پای کاربران ایرانی نمیباشد.
زهره کرمی، زهرا ناصرزاده، ندا مهدوی،
دوره 10، شماره 4 - ( فصلنامه تخصصی انجمن ارگونومی و مهندسی عوامل انسانی ایران 1401 )
چکیده
اهداف: اختلالات اسکلتی-عضلانی ناشی از شغل، در بین مشاغل آزمایشگاهی بسیار شایع میباشد. یکی از مهمترین علل اختلالات، عدم تناسب فرد با ایستگاه کاری میباشد. هدف از این مطالعه، بررسی تناسب آنتروپومتریک کارشناسان آزمایشگاههای علمی–تحقیقاتی با ایستگاههای کاریشان در پردیس دانشگاه علوم پزشکی همدان در سال ۱۴۰۱ میباشد.
روش کار: جهت بررسی شـیوع اخـتلالات اسکلتی- عضلانی مرتبط با کار، از پرسشنامهی Nordic و برای ارزیابی پوسچر روش نِرپا (Novel Ergonomic Postural Assessment) NERPA استفاده شد. ابعاد آنترپومتری کاربردی و مشخصات ایستگاه کار ثبت گردید. سپس به بررسی تطابق افراد با ایستگاه کاری پرداخته و مداخلاتی جهت بهبود ایستگاه کاریشان پیشنهاد شد.
یافتهها: طبق یافتهها، بیشترین میزان شیوع درد در یکسال گذشته به ترتیب در نواحی گردن (۶۸/۷ درصد) و کمر (۵۹/۳۷ درصد) بود. ارزیابی پوسچر بدنی با استفاده از روش NERPA سطح اقدامات اصلاحی در سطح متوسط و با نیاز به مطالعات بیشتر ارزیابی شد. همچنین نمرهی گردن با ۴۰/۶۲ درصد، بالاترین امتیاز ریسک را به خود اختصاص داد. در اکثر فعالیتها بین ابعاد بدنی افراد و ایستگاه کاریشان تطابق وجود نداشت.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که شیوع علائم اختلالات اسکلتی- عضلانی در کارشناسان آزمایشگاههای تحقیقاتی بالاست و سطوح ریسک ارزیابی ارگونومیکی در سطح ریسک متوسط قرار دارند. به نظر میرسد عدم تناسب آنتروپومتریک با ایستگاه کاری از علل ایجاد پوسچر کاری نامطلوب و در نتیجه شیوع بالای اختلالات اسکلتی–عضلانی باشد. لذا تأمین تناسب آنتروپومتریک بین کارکنان آزمایشگاههای تحقیقاتی و ایستگاههای کاریشان با هدف کاهش این اختلالات ضروری میباشد.
معین دارستانی، لیلی تاپاک، مصطفی میرزایی علیآبادی، ندا مهدوی،
دوره 11، شماره 3 - ( فصلنامه تخصصی انجمن ارگونومی و مهندسی عوامل انسانی ایران 1402 )
چکیده
اهداف: امروزه، شاهد رشد خارقالعادهی ساختوساز و استفاده از ماشینآلات عمرانی هستیم. ازآنجاکه بخش مهمی از خطاهای انسانی ناشی از شکستهای شناختی هستند، نیازمند ابزارهایی قوی برای ارزیابی این خطاهای شناختی هستیم. لذا هدف اصلی این مطالعه متناسبسازی پرسشنامهی شکستهای شناختی شغلی موجود برای رانندگان ماشینآلات سنگین راه و شهرسازی است.
روش کار: ۸۴ نفر از رانندگان ماشینآلات راه و شهرسازی با روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. در ابتدا، گویههای مرتبط با این افراد در پرسشنامهی شکستهای شناختی شغلی موجود انتخاب و گویههای غیرمرتبط حذف و گویههای پیشنهادی اضافه شدند. برای بررسی روایی سازه، ابزار در اختیار۱۰ متخصص قرار گرفت. سپس، شاخصهای نسبتهای روایی محتوا و شاخص روایی محتوا برای هریک از سؤالات تعیین شد و با استفاده از روش تحلیل عاملی تأییدی در محیط AMOS نسخهی ۲۳، شاخصهای نکویی مدل برازششده ارزیابی شدند. برای اندازهگیری پایایی، از ضریب پایایی آلفای کرونباخ استفاده شد. نرمافزار آماری استفادهشده SPSS نسخهی ۲۰ بود.
یافتهها: پرسشنامهی نهایی دارای ۱۶ گویه بود که دو شاخص نسبت روایی محتوا و شاخص روایی محتوا برای آنها به قرارگیری آنها در سازهی نهایی منجر شد. شاخص روایی محتوایی پرسشنامه ۰/۹ محاسبه شد. همچنین، شاخصهای نکویی مدل برازشیافته شامل CMIN/DF، TLI، CFI، IFI، GFI، AGFI و RMSE بهترتیب برابر با ۱/۱۶، ۰/۸۵۱، ۰/۸۸۰، ۰/۸۹۸، ۰/۸۶، ۰/۸۰۲ و ۰/۰۴۴ بود. ضریب آلفای کرونباخ نیز ۰/۶۳۳α= محاسبه شد.
نتیجهگیری: پرسشنامهی شکستهای شناختی متناسبسازیشده روایی و پایایی مناسبی داشت و میتوان از آن با احتیاط در ارزیابیهای ارگونومی اپراتورهای ماشینآلات راه و شهرسازی استفاده کرد.
زهره گودرزی، سارا ایزدی، عباس سیفاله زاده، رقیه حسن زاده، ندا مهدوی،
دوره 11، شماره 4 - ( فصلنامه تخصصی انجمن ارگونومی و مهندسی عوامل انسانی ایران 1402 )
چکیده
اهداف: اختلالات اسکلتیعضلانی یکی از چالشهای سلامتی اعضای هیئتعلمی است که تأثیرات نامناسبی بر کارایی و کیفیت زندگی کاری آنان دارد. هدف مطالعهی حاضر بررسی رابطهی این اختلالات و عدم تناسب آنتروپومتریک بین ابعاد بدنی آنان و ابعاد ایستگاه کاریشان خواهد بود.
روش کار: این پژوهش در میان ۲۲ نفر از اعضای هیئتعلمی، پس از کسب رضایت آگاهانه و بهصورت سرشماری انجام گرفت. شیوع اختلالات با استفاده از پرسشنامهی کرنل، ارزیابی ایستگاه کار با روش ROSA (Rapid Office Strain Assessment) صورت گرفت. سپس، ۱۴ بعد آنتروپومتری (بهتفکیک جنسیت) با تعیین چارکها و ۱۳ مشخصهی ایستگاه کاری اندازهگیری شد. در نهایت، برای ارزیابی تناسب آنتروپومتریک، ۱۱ معیار به کار گرفته شد. از نرمافزار SPSS نسخهی ۲۶ برای تحلیل دادهها استفاده شد.
یافتهها: حدود ۴۶ درصد از آزمودنیها در یکی از نواحی سامانهی اسکلتیعضلانی درد و ناراحتی را تجربه کرده و نواحی مچ دست، گردن، شانهی چپ و کمر بهترتیب درگیرترین نواحی بودند. نتایج روش ROSA نشان میدهد که ایستگاه کاری ۲۲/۷۳ درصد از آزمودنیها نیازمند بهبودهای ارگونومیک هستند. بیشترین عدم تناسب بهترتیب، در معیارهای طول تنه-طول تکیهگاه کمری صندلی، ضخامت ران در حالت نشسته-فاصلهی بین ران تا میز و عرض شانه-عرض تکیهگاه صندلی وجود دارد.
نتیجهگیری: نشانههایی از ارتباط بین شیوع بالای اختلالات اسکلتیعضلانی و عدم برقراری تناسب آنتروپومتریک/دانش ناکافی اعضای هیئتعلمی در حوزهی ارگونومی مشاهده میشود. این مسئله ضرورت توجه به مشخصههای ارگونومیک/آنتروپومتریک میز و صندلی اداری حین خرید ملزومات اداری و ارتقای دانش ارگونومی را یادآور میشود.